متاسفانه رسانه ملی نیز در انعکاس مطالبات و مشکلات استان خوزستان عملکرد خوبی از خود برجای نگذاشته است
شوشان/ ولیالله شجاع پوریان
استان خوزستان و بهویژه کلانشهر اهواز، در طول حیات خود، خصوصا در دهههای اخیر روزهای سختی را سپری کردهاند. اگر روزگاری تانک و خمپاره و جنگ سهم آنها بود، این روزها ریزگردهای آلاینده، قطعی برق، آب و تلفن و کمبود امکانات و اعتبارات بلای جانشان شده است. این استان علاوه بر سابقه کهن تاریخی و تمدنی، همیشه پایگاه و مامنی برای همزیستی و همگرایی مسالمتآمیز قومیتهای مختلف، استانی سرشار از منابع نفت و گاز به شمار میآید و عمده درآمدهای نفتی کشور در چند دهه اخیر از این استان حاصل شده و سهم بالایی در افزایش نرخ تولید ناخالص ملی دارد. از هر منظری که بنگریم مردم خوزستان دین خود را نسبت به کشور، نظام و انقلاب به خوبی ادا کرده و در روزهای سخت وظیفه مهم خود را به بهترین و عالیترین نحو به انجام رساندند. در چنین شرایطی انتظار منطقی آن است که توجه و اهتمام بیشتری از سوی دولتمردان برای حل مشکلات و دغدغه مردم این استان، صرف شود.
تشکیل ریزگردهای آلاینده گرچه خاستگاههای متفاوتی دارد و حتی گاه از تصمیم های غیرکارشناسی در گذشته ریشه میگیرد، اما به هر حال مردم این منطقه انتظار دارند برای رفع یا کاهش آسیبها و خسارتهای آن اقدام جدی شود.
حل این مشکلات با توجه به میزان اعتبارات و کمبودهایی که در خوزستان وجود دارد، چه بسا شاید از توان مسئولان استانی خارج باشد، به همین دلیل میطلبد عزمی ملی و تلاشی همگانی برای رفع کاستیها صورت گیرد. وزارت امور خارجه، سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی، وزارت نیرو و سایر نهادهای تاثیرگذار باید با تشکیل یک کمیته بحران با فوریت بیشتری مسائل این استان را دنبال کنند. در سالهای گذشته اگر تلاشی هم برای حل این معضلات صورت گرفته، به نظر میرسد که به صورت جزیرهای و بدون هماهنگی ارگانهای مختلف انجام شد و انگار ارادهای نبوده است تا تغییری محسوس و موثر در وضعیت استان حاصل شود. حتی اگر حل مشکل ریزگردهای آلاینده را که به گواه مسئولان دارای منشا خارجی هستند، زمانبر بدانیم، با این حال، قطع مکرر برق و محدودیت در امدادرسانی شایسته این مردم مظلوم و محروم نیست.
متاسفانه رسانه ملی نیز در انعکاس مطالبات و مشکلات استان خوزستان عملکرد خوبی از خود برجای نگذاشته است. حادثه پلاسکو در قلب پایتخت گرچه مهم بود و با جهتگیری از سوی رسانه ملی پوشش داده شد، اما بحران این روزهای اهواز و سایر شهرهای استان خوزستان انگار برای مدیران رسانه ملی اهمیت چندانی ندارد و به جز اطلاعرسانی جزئی آن هم برای زیر سوال بردن عملکرد دولت، اقدامی اساسی از سوی این رسانه صورت نگرفته است. عدم رعایت عدالت جغرافیایی در کنار جانبداری سیاسی روزبهروز بر جدایی مردم و رسانه ملی دامن میزند و گویی سازمان صداوسیما هیچ تمایلی برای عبرت آموختن از رفتارهای خطی گذشته خود ندارد و نمیتواند از آن فاصله بگیرد.
خوزستان متعلق به همه ایران است. اتفاقات تلخ این روزها در این سرزمین بدون تردید موضوعی فراجناحی است و حل مشکلات روزمره این استان اگر وظیفه قانونی برخی دستگاهها و ارگانها نباشد، وظیفه وجدانی همه ایرانیان به شمار میآید؛ شهروندان خوزستانی که در روزهای مختلف شاهد امدادرسانی کشور ایران به شهروندان سایر کشورها یا تلاش شهرداری تهران برای آبادانی شهرهای مذهبی عراق هستند، به طور قطع چشم انتظار دریافت کمک و مساعدت جدی از نهادهای داخلی هستند. چنین انتظاری برای مردمی که سالها طعم جنگ را چشیدهاند و سهم بزرگی در بقا و تثبیت نظام و انقلاب داشته و 80درصد درآمد نفتی کشور را تامین میکنند، خواسته غیرقابلتحققی نیست و باید تدبیری هرچه سریعتر برای این امر اندیشیده شود.
فارغ از پلاسکوی تهران، سیل سیستان و بلوچستان و ریزگردهای آلاینده و قطعی برق در خوزستان، تقویت مدیریت بحران در کشور یک نیاز ضروری و حتمی است. در هر اتفاق و رویدادی در گوشه و کنار کشور ضعف مدیریت بحران به شدت به چشم میآید و گویی مسئولان مدیریت بحران درک صحیح و واقعبینانهای از بحران و نحوه مقابله با آن ندارند.
شاهد این ادعا رویکرد رئیس مدیریت بحران کشور بعد از سیلاب ایلام بود که در اظهاراتی عجیب و غریب، خسارت وارد شده در سیلاب ایلام را عاملی برای شستوشوی خیابان، آبیاری درختان و مزارع کشاورزی و عامل شادمانی و خوشحالی مردم زیاندیده دانست! نقطه شروع برای مقابله با هر بحرانی تغییر این نگاه و البته تغییر مدیرانی است که دارای چنین نگاههایی نادرست و غیرعلمی هستند.
چرا از [...]ناکارآمد (اصلاح طلب)حمایت ویژه کردید.
لطفا به افکار عمومی و مردم خوزستان پاسخ دهید.
باتشکر