سارا ممبینی
شوشان : گوشی تلفن را بر می دارم و شماره مادر فاطمه را می گیرم. فاطمه در شهر الهایی زندگی می کند و از جایی که نشسته ام تا محل زندگی فاطمه ، 35 کیلومتر فاصله است. پس از چند بوق ، مادر فاطمه با لهجه ای غلیظ و کلامی گرم ، تلفن را جواب می دهد. به مادر فاطمه می گویم که خبرنگارم و می خواهم چند کلامی با او درباره دخترش صحبت کنم. می دانم که نام فاطمه در بین کودکان بازمانده از تحصیل در آموزش و پرورش خوزستان ثبت شده است. برای همین از مادر، درباره سن و سال فاطمه می پرسم و منتظر می مانم تا پاسخ سوالم را بدهد. مادر فاطمه پس از چند لحظه مکث، نمی داند که در جوابم چه بگوید.
باورم نمی شود که ممکن است مادری سن فرزندش را نداند، برای همین دوباره سوالم را تکرار می کنم. مادر فاطمه در حالی که از سن و سال دخترش چیزی نمی داند، می گوید که فاطمه باید به کلاس هفتم برود و ادامه می دهد این را از زبان خانمی شنیدم که به خانه ما آمده بود و برای مدرسه رفتن فاطمه با ما حرف زد، به فاطمه کتاب و لباس داد و گفت در فرستادن او به مدرسه به ما کمک می کند.
مادر فاطمه در طی گفت و گوی چند دقیقه ای که بین ما سپری شد، بیشتر از همه چیز از فقرشان گفت ، از نداری و بی پولی، از اینکه حتی توانایی خرید یک کتاب را هم برای فاطمه ندارند. برای همین هم فاطمه را دو سال به مدرسه نفرستادند. از او می پرسم که چند فرزند داری ؟ می گوید دو فرزند دارم یکی فاطمه و دیگری یک پسر 20 ساله. سپس کمی مکث می کند و می گوید یک دختر بزرگتر هم دارم. کلامش پر از تردید است، پر از ابهام، برای همین دوباره می پرسم، یعنی سه فرزند دارید؟ سکوت کرد . شاید در سکوتش به دنبال پاسخی برای من می گشت، یا اینکه می خواست فکر کند حاصل سالهایی که از عمرش سپری شده، چند فرزند است. از او خواستم گوشی تلفن را به فاطمه بدهد اما گفت که فاطمه خجالتی است و از این کار امتناع کرد .قبل از اینکه این ارتباط تلفنی را قطع کنم از مادر خواستم تا به فاطمه بگوید با درس خواندن اتفاق های خوب زیادی در انتظارش است.
بعد از خداحافظی با مادر فاطمه، ذهنم پر از مشغله برای فاطمه هایی شد که باید به کلاس هفتم بروند، دانش آموزان کلاس هفتمی معمولا 12 سال دارند و فاطمه ای که دو سال است به مدرسه نمی رود شاید 14 سال داشته باشد.. شاید هم بیشتر...
کلثوم ؛ دختری که مادرش سنش را نمی دانست
به جز شماره فاطمه ، شماره ی دیگری نیز دارم. شماره کلثوم. کلثوم نیز نامش در لیست کودکان بازمانده از تحصیل ثبت شده است. شماره کلثوم را می گیرم. کلثوم هم ساکن الهایی است و این بار هم مادر کلثوم گوشی تلفن را جواب می دهد. از او می پرسم کلثوم چند سال دارد. عجیب است که او نیز پاسخ سوالم را نمی داند و من بیشتر و بیشتر حیرت می کنم! مادر کلثوم هم می گوید از وقتی که یک خانم به ما خانه ما آمد و با ما درباره مدرسه رفتن دخترم صحبت کرد، فهمیدیم که کلثوم باید به کلاس چهارم برود. کلثوم هم به دلیل فقری که زندگی آنها را انباشته است، دو سالی است که به مدرسه نمی رود. مادرش گفت که کلثوم راضی نمی شد به مدرسه برود اما وقتی آمدند و به او هدیه ،لباس و کتاب دادند رضایت داد که از مهرماه امسال به مدرسه برود.
حال و احوال خانواده را از مادر می پرسم .می گوید که پدر کلثوم بیکار است و 2 دختر و یک پسر دیگر هم دارم. صدایش آرامتر می شود ، با احتیاط سخن می گوید، گویی نمی خواهد جز من کسی صدایش را بشوند، صدایش به زمزمه بدل می شود و به آرامی می گوید، یک بچه دیگر نیز در شکم دارم ، شما می توانید به ما کمک کنید... صحبت مدرسه رفتن کلثوم، به سمت فقر سرشار خانواده کشیده می شود. به مادر کلثوم می گویم تحت پوشش سازمانی هستید؟ او با تردیدی ناشی از نا آگاهی می گوید که نمی دانم و من با خود فکر می کنم که وظیفه آگاهی بخشی به این قشر از جامعه بر عهده کیست؟ از او می خواهم که گوشی تلفن را به کلثوم بدهد.
کلثوم برخلاف فاطمه خجالتی نیست، برای همین امید برای شنیدن صدای این دختربچه دبستانی در من جرقه می زند. در سکوت گوشی را از مادر می گیرد و همانطور ساکت می ماند. من سلامش می کنم. در جوابم سلامی کوتاه می دهد و منتظر می ماند سوال های دیگرم را بپرسم. صدایش کودکانه است. کلثوم به من گفت مدرسه در نزدیکی خانه آنهاست اما دلش نمی خواست که به مدرسه برود تا اینکه خانمی آمد و به او جایزه داد و گفت: حالا دوست دارم که به مدرسه بروم. به کلثوم گفتم سعی کن خوب درس بخوانی تا بتوانی در آینده کارهای بزرگ انجام دهی او گفت تو هم مثل آن خانم به خانه ما آیی؟! .... و من به کلثوم قول دادم که حتما این کار را می کنم.
منظور از کودکان بازمانده از تحصیل، به عنوان واقعیتی خاموش در جامعه ، آن گروه سنى از جمعیت است که در سنین مدرسه یعنى بین شش تا ۱۸سال قرار دارند، ولی در ماههاى تحصیلى در چرخه آموزشى کشور حضور ندارند.
کودکان بازمانده از تحصیل را پس از شناسایی در اختیار آموزش و پرورش قرار دهید
به گزارش شوشان ، محمد تقی زاده مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان يكي از آسيب هاي جدي در آموزش و پرورش را كودكان بازمانده می داند ،وی در نشستی که به منظور شناسایی و جذب کودکان بازمانده از تحصیل در استانداری خوزستان در تیرماه سال جاری برگزار شد، اظهار کرد: جذب كودكان بازمانده از تحصيل جزو اولويت هاي اول در آموزش و پرورش خوزستان است تا ما بتوانيم دانش آموزان را شناسايي، جذب و به چرخه تعليم و تربيت برگردانيم . برای آموزش كودكان بازمانده از تحصيل هيچ مشكلي وجود ندارد و ما در بدترين شرايط و دورترين مناطق صعب العبور استان نيز داراي معلم و مدرسه هستيم اما از ساير دستگاه ها انتظار داريم كه براي شناسايي كودكان بازمانده از تحصيل به آموزش و پرورش كمك كنند و اين دانش آموزان را پس از شناسايي در اختيار آموزش و پرورش قرار دهند تا ما به وظيفه خود كه اين دانش آموزان است، عمل كنيم.
تقی زاده در عین حال بازماندگی از تحصیل را عامل مهمی برای ایجاد و بروز آسیب های اجتماعی در کودکان عنوان کرد و مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ، بی سرپرست بودن و بد سرپرست بودن دانش آموزان از عوامل بازماندگی تحصیلی دانست وگفت: بازماندگی از تحصیل یک خطر جدی برای دانش آموز و جامعه محسوب می شود و بسیاری از ناهنجاری ها به علت دور ماندن کودکان از محل امن مدرسه ایجاد می شود.
کودکان بازمانده از تحصیل در خوزستان از کمترین پوشش بیمه ای برخوردار هستند
روزبه کردونی مدیرکل دفتر آسیب های اجتماعی وزارت رفاه نیز یک هزار و 895 نفر از دانش آموزان بازمانده از تحصیل در خوزستان را فاقد هر گونه اطلاعات ثبت شده می داند. وی در گفت و گو با رسانه ها، آمار کودکان بازمانده از تحصیل در خوزستان را 11 هزار و 970 نفر عنوان کرد و گفت: از این تعداد چهار هزار و 625 نفر تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند.
کردونی با اشاره به اینکه از کودکان بازمانده از تحصیل شناسایی شده در استان خوزستان، یک هزار و 895 نفر فاقد هر گونه اطلاعاتی هستند، گفت: با پنج هزار و 907 نفر نیز تماس گرفته شده و اطلاعات آنها را دریافت کردیم اما موفق نشدیم با 2 هزار و 341 کودک تماس داشته باشیم.
مدیرکل دفتر آسیب های اجتماعی وزارت رفاه اظهار کرد: در اطلاعات جمع آوری شده در مورد کودکان بازمانده از تحصیل حتی اطلاعات وضعیت پوشش بیمه ای آنها ثبت شده و خوزستان جزء استان هایی است که کودکان بازمانده از تحصیل آن کمترین پوشش بیمه ای را دارند که این امر بدون مشارکت و ارائه تصویر روشن از کودکان بازمانده از تحصیل امکان پذیر نیست.
رساندن آمار کودکان بازمانده از تحصیل به صفر را هدف قرار دهیم
غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان نیز در شورای آموزش و پرورش خوزستان نیز با تاکید بر لزوم توجه به کودکان بازمانده از تحصیل در خوزستان ، گفت: با راهکارهای خوب میدانی که سازمانهای مردمنهاد و آموزش و پرورش و بهزیستی اجرا میکنند، آمار این افراد در حال کم شدن است، اما باید تدبیری اندیشیده شود تا همه افراد بیسواد را به کلاسهای درس بیاوریم و هدف ما رساندن آمار کودکان بازمانده از تحصیل به صفر باشد.
استاندار خوزستان با تاکید بر اینکه حتی یک کودک بازمانده از تحصیل نباید در استان باقی بماند، گفت: اهتمام ویژهای برای شناسایی، جذب و آموزش فرزندان بازمانده از تحصیل در استان وجود دارد و اعتبار نسبتاً مناسبی از سوی استانداری در اختیار آموزش و پرورش و بهزیستی قرار گرفته است تا این کار بهطور ویژه دنبال شود.همچنین بخشنامهای برای ارسال به تمام فرمانداران، بهزیستیها، کمیته امداد و ... آماده شده است تا در این خصوص همکاریهایی داشته باشند؛ امیدوارم تا اوایل مهر به ما گزارش این اقدامات ارائه شود.
انعقاد 10 تفاهم نامه برای حمایت از خانواده های کودکان بازمانده از تحصیل
غلامرضا صدیقراد مدیرکل بهزیستی خوزستان نیز در گفتوگو با رسانه ها با بیان اینکه به تدریج وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل بهبود خواهد یافت، اظهار کرد: تا خرداد ماه 96 ، تعداد 2 هزار و 700 نفر کودک بازمانده از تحصیل شناسایی شده است و یک هزار و 217 نفر به بهزیستی معرفی شدهاند، که باید روی آنها کار شود. در راستای رفع مشکلات کودکان بازمانده از تحصیل با 10 موسسه خیریه تفاهمنامهای منعقد شد تا از خانوادههای آنها حمایت شود.
محروم ماندن کودکان و نوجوانان از تحصیل که یک حق طبیعی و قانونی برای آنهاست ،سبب وارد آمدن آسیب های ذهنی، اجتماعی و عاطفی بر روح زندگی و جامعه می شود و ما انسانها در هر جایگاهی که باشیم می توانیم از بروز چنین واقعه ناگواری جلوگیری کنیم تا هم از تحمل هزینه های گزاف ناگواری این اتفاق بر جامعه جلوگیری کنیم و هم راهی برای تحقق عدالت اجتماعی و آموزشی بگشایم، بخشی از بار سنگین این رسالت نیز بر عهده رسانه هاست، پس بیاییم در لابه لای اخبارمان تریبونی باشیم برای گرفتن دست محروم شدگان از تحصیل و هدایت آنها به سمت روشنی کلاس های درس و آینده ای سرشار از باسوادی ،معرفت و آگاهی.