محمدرضا تاجیک به روزنامه وقایع اتفاقیه گفت:به اصلاحطلبان مومیایی و فسیل شدهای که دیری است نمیجوشند و به تاریخ پیوستهاند و مجسمه خود را در موزه اصلاحطلبی در گوشهای نهاده و خود به مناسبات قدرت پیوستهاند، امیدی ندارم، اینها برای جریان اصلاحطلبی نه هزینه نظری پرداختند.
روزنامه وقایع اتفاقیه: محمدرضا تاجیک به روزنامه وقایع اتفاقیه گفت:به اصلاحطلبان مومیایی و فسیل شدهای که دیری است نمیجوشند و به تاریخ پیوستهاند و مجسمه خود را در موزه اصلاحطلبی در گوشهای نهاده و خود به مناسبات قدرت پیوستهاند، امیدی ندارم، اینها برای جریان اصلاحطلبی نه هزینه نظری پرداختند نه هزینه عملی و نه در گذشته اصلاحطلبی نام و نشانی از آنها نیست، دفعتا یافت شدند و طمع در میوههای نارس باغ دیگران کردند و تلاش دارند از این فضا بهرهای ببرند و منافع خودشان را تامین کنند، فسیلتر از آن هستند که بشود به آنها برای حرکت و تغییر و یک فضای جدید دخیل بست.
دوم به صورت مشخص از احزاب توقعی ندارم احزاب ما به معنای دقیق کلمه حزب نیستند و مناسبات حزبی میان آحاد آن و راس و ذیل آن حاکم نیست و در فعالیتی جز نشستهای محفلی و دوستانه معنای دیگری پیدا نمیکند. نمیشود آن را به معنای دقیق کلمه حزب نامید و عمده فعالیتهای آنها هم معطوف به کسب قدرت و حضور در ساحت قدرت است، بنا براین یک حیات مرحلهای پررنگ دارند و آن هم آستانه انتخابات است، در آستانه انتخابات دفعتا یافت میشوند و عرصه سیاست را با حضور پررنگ خودشان پر میکنند و در فردای انتخابات به پستوهای خودشان میخزند و جز نشستهای محفلی و بیسرانجام در کارنامه ندارند، هیچ حرکت استراتژیک عمیق و مداومی که بهعنوان حزب انجام دهند در آنها مشاهده نمیشود و من نه به آن افراد و به این احزاب امیدی ندارم... .
اما درجریان اصلاحطلبی شاهد رویش و تولد نسل جدیدی هستم و این نسل جدید بسیار شاداب، پر از انگیخته و پرسش و نقد و امید به زندگی است پر از امید برای ساختن و عشق به کشور و آینده آن است. این نسل میتواند خلق اندیشه، حرکت و گفتمان کند.