مرتضی آژند
کاش در بخش بخش این کشور یک برنامه نود بود و چند نفر علی آقای کریمی، کاش فرصتی باشد علی کریمیها هر از گاهی اینگونه شجاعانه صحبت کنند، حتی اگر تپق بزنند، کلماتشان قشنگ چفت و بست نشود یا حتی اطلاعاتی کم در بعضی از حرفهایشان باشد، فقط باشند و صحبت کنند، رگ گردنشان ورم کند و همان شکست و بسته بگویند که دارید دزدی میکنید، دارید خیانت میکنید، بپرسند که این همه میلیارد میلیارد پول کشور کجا رفته؟ با کدام حساب و کتاب؟ باشند و با دندان به دندان ساییدن خواهان شفافسازی و پاسخگویی باشند، کاش علی کریمیها سکوت را بشکنند و تکثیر شوند.
علی کریمی در مناظره با محمدرضا ساکت دبیر فدراسیون فوتبال از تنها چیزی که مطمئن بود قانون مدار نبودن فدراسیون بود، او خوب میدانست که مثل خیلی از بخشهای دیگر کشور، نگاه فرد محوری و قانون گریزی بر فدراسیون حاکم است و این نهاد با کدخدا منشی اداره میشود. آنجایی که از ماجرای سامانه هواداری و حق پخش تیمها صحبت کرد، از قراردادهای گنگ مالی فدراسیون پرده برداشت، از واریز پول به حساب شخصی برخی افراد گفت و از اساسنامه فوتبال که تاییدیه هیچ نهاد بین المللی را ندارد، او از اختیارات فراقانونی و پادشاهانه کی روش مربی تیم ملی گفت و در نهایت هم با لبخندی تلخ و پر از حرف قضاوت را به مردم سپرد. کریمی میدانست که یک جای کار که نه، همه جای کار میلنگد و تنها کافی ست با هر ادبیاتی که شده نگرانیاش را برساند که رساند.
شاید به جای به کار بردن کلماتی مانند قهرمان و سوپرمن برای علی کریمی، بهترین واژه انسانی مسئول باشد، شهروندی که گمشده جامعه امروز ایران است، انسانی که وقتی ناراستیها را میبیند نمیتواند سکوت کند و برای اصلاح روندها پیش قدم میشود، فریاد میزند، سوال میپرسد، پاسخ میخواهد و وادار به پاسخگویی میکند، کاری که هر شهروند مسئول به خصوص کسانی که میدانند در هر حوزه چه خبر است و حرفشان خریدار دارد باید انجام دهند، نگران هم نباشند که چه تبعاتی ممکن است برای آنها داشته باشد، تنها به فکر انجام وظیفه شهروندی خود و مسئولیتی که دارند باشند، کاری که چند سالی ست علی کریمی انجام میدهد و هزینه آن را هم پرداخت کرده است.
کریمی ثابت کرده که دیگر نباید همه معروفهای این کشور را به بهانه سلیبریتی بودن محکوم کرد و گوشه رینگ برد، نشان داد که هر وقت صحبت از سلیبریتیها شد، از علی داییها که در زلزله کرمانشاه مرد و مردانه پای کار ایستادهاند یا از پرویز پرستوییها و بارن کوثریها که به روندهای جامعه حساس هستند و مسئولیت پذیر یادی کنیم. کسانی که ثابت کردند مهم نیست چه حرفه و شغلی داشته باشی، مهم نیست که چه هزینهای پرداخت میکنی مهم این است که دلسوز باشیم و از نابسامانیها حرف بزنیم.
این انتظار نیست که همانند ضابطین قضایی پیگیر ماجرا شویم و حکم صادر کنیم، تنها انتظار این است که سکوت نکنیم و آن چیزی را که میدانیم هست و نباید باشد را تذکر دهیم، به همه تاریکیها نوری بتابانیم و مانع نهادینه شدن فساد و بیعدالتیها باشیم، باور کنید تا روزی که هر کدام از ما یک مصلح اجتماعی نشویم و برای اهداف اجتماعی بزرگتر از منافع شخصی عبور نکنیم حالمان، خاکمان، ایرانمان نه تنها خوب نمیشود بلکه به به حالت کما نزدیکتر هم میشود.
راستی آقای پادشاه کیروش؛ علی کریمی اگر بزدل بود در برنامه تلویزیونی شرکت نمیکرد، در حالی که هم معروف بود هم محبوب، هم تپق میزد هم ممکن است برایش تبعاتی داشته باشد، علی اینها برایش مهم نبود، تنها میدانست که باید برای اصلاح بگوید، کاش علی کریمیها تکثیر شوند.