خشکسالی مدیریتی در خوزستان!

شوشان - مصطفی نظاری :

«این روزها چقدر حالمان خوب نیست». جمله ای که دکتر لطفی در یکی از دیدار های گذشته در کلاس درس گفت! پایان 96 انگار مانند پتکی است که قرار است آوار کند مشکلات اقتصادی را بر سر مردم!

«تجمع برای عدم پرداخت حقوق کارگران شهرداری خرمشهر»، «تجمع کارگران گروه ملی در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه»، «جمعی از کارگران منطقه آزاد اروند آبادان مقابل این سازمان تجمع و از نماینده خود اعلام حمایت کردند»، « جمعی از کارگران کارخانه ملی فولاد اهواز، در اعتراض به بر زمین ماندن مطالبات خود، برای چندمین بار مقابل ساختمان استانداری خوزستان تجمع کردند»، « ساکنان روستای ابوهاون : آب و برق می خواهیم!»، « شرکت نفت ، پس از نفس ، اینبار نان رانندگان اهوازی را برید!»، « کارگران و کارکنان شرکت راه آهن جنوب اندیمشک بدلیل عدم پرداخت حقوق چند ماهه مقابل دفتر مدیرعامل شرکت تجمع کردند»، « تجمع جوانان بیکار اهوازی در مقابل ورودی کشت و صنعت نیشکر میرزا کوچک خان»، « جمعی از کشاورزان ملاثانی و ویس برای بار چهارم بدلیل تداوم قطع حقابه کشاورزی در مقابل شرکت بهره برداری از شبکه های شمال شرق اهواز تجمع و خواهان تحقق وعده های مدیران  سازمان آب و برق خوزستان و مسئولین محلی شدند» ، « با تداوم قطع حقابه کشاورزی در شهرهای ویس و ملاثانی از سوی شرکت بهره برداری شبکه های شمال شرق اهواز جمعی از کشاورزان با تجمع در مقابل فرمانداری شهرستان باوی خواهان رفع فوری مشکل و تامین حقآبه پیش از نابودی کامل کشت زمستانه بویژه مزارع گندم شدند.»، « جمع کارآموزان نفت در مقابل فرمانداری دشت آزادگان» ، « جمعی از جوانان بومی جویای کار خرمشهر مقابل دفتر نماینده مردم خرمشهر تجمع کردند»، « کشاورزان شادگان برای دومین روز در اعتراض به عدم اعطای حقابه کشاورزی در مقابل فرمانداری این شهرستان تجمع کردند»، « جوانان بیکار خرمشهر در مقابل فرمانداری تجمع کردند»، «تجمع اعتراض آمیز کشاورزان رامشیر مقابل درب فرمانداری»، « تعدادی از جوانان خرمشهری در اعتراض به بکارگیری نیروهای غیربومی در مقابل شرکت فولاد کاوه تجمع کردند»، « کارگران کارگاه زهکشی و آبیاری جهاد نصر مستقر در چوئبده آبادان،  در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه چند ماهه تجمع کردند»، « تجمع و تحصن کارگران هفت تپه به سومین روز متوالی کشیده شد»، «تجمع درب کشت و صنعت کارون با یک مصدوم!»، «بازداشت کارگران گروه ملی» ، «تجمع کارگران شهرداری بندر امام خمینی (ره)»، «خوزستان سالی 6 هزار سرطانی تقدیم کشور می کند!» «کشف جنازه یکی از کارگران نی بر هفت تپه»، «پهن کردن سفره خالی توسط کارگران درب استانداری»، «تجمع کارگران گروه ملی درب استانداری وارد چهاردهمین روز خود شد»، «تجمع جوانان بیکار روستای "الدیمجه" مقابل نیشکر شوشتر» ، «مرگ تدریجی اقتصاد خوزستان ؛ پس از تعطیلی شیلات اینبار نوبت به ممنوعیت کشت برنج رسید!» و ...

بی شک از کنار هیچ کدام از این تیتر ها نمی توان ساده گذر کرد. ما خبر 4 خطی یک تجمع را می خوانیم اما باید بیاندیشیم که یک تجمع با صدها کارگر صورت گرفته که در آستانه نوروز تحت فشار زندگی مجبور به اعتراض شده اند. باید به خانواده این صد ها کارگر توجه کرد که مشکلات اقتصادی تا چه حد می تواند آسیب پذیرشان کند. این همه اعتراض تیتر های بالا در یک پروسه چهار ماهه در رسانه های محلی منتشر شده است. یک به یک این تیتر ها – خصوصا آن خبرهایی که در خصوص تجمع کارگران است – نشان از غول سیاه بی تدبیری دارد که حلقوم ضعیف و نحیف مردم خوزی را می فشرد! بی شک همه کارگرانی که پس از عدم دریافت دستمزد خود کارد به استخوانشان رسیده و از همه چیز زده شده اند که این روزها مجبور به اعتراض شوند، پشتوانه امنیت خیالی شغلی (!) تشکیل خانواده داده اند، و مسئولیت زندگی پذیرفته اند! تسهیلات بانکی دریافت نموده اند، اقساط، کرایه مسکن و هزاران مشکل دیگر که می توان یک به یک نام برد!

این همه اتفاق در خوزستانمان افتاده و این همه تیتر منفی روزگارمان را برزخی می کند! این روز ها ولع تیتر امید بخش داریم. عطشی به جانمان افتاده که یک روز بدون تیتر منفی سپری کنیم!

چقدر خبر بد؟ چقدر تجمع، چقدر عدم پرداخت حقوق معوقه، در این استان چه خبر است؟ چه شد که خوزستانمان درگیر و دار این همه معضل قرار گرفت، پس مسئولین امر چه می کنند؟

مگر می شود این همه معترض صدای شان به گوش مسئولین نرسد، مگر هست مسئولی که با دیدن سفره خالی کارگران به وجد نیاید؟ اگر هست چرا گوی و میدان چیز دیگری می گوید؟ در آستانه نوروز این همه کارگر چگونه مایحتاج زندگی را فراهم می کنند. هفت سین بلاتکلیفی شان با تعدد کدام سین ها آشفتگی پر می شود؟ شیرین زبانی فرزند برای اندک خرید نوروزی را چه می کنند؟ راستی کدام پدر را می توان یافت که با نداشتن ها سر خم کند و حول حالنا سر دهد؟ پس کی قرار است قلوب بالا نشینان مقلب شود؟ و...

ریشه معضلات امروز کجاست؟ چقدر ندیده ایم و نشنیده ایم که امروز اَبَر بحران ، چنین گلویمان را می فشرد؟ ما محکوم شده ایم به زندگی در منجلاب باتلاقی تهوع آور؟

بی شک همه اخباری که مرتبط در حوزه کارگر می باشد ریشه در سیاست غلط اقتصادی دارد که امروز گریبان دولت مردان را گرفته. قرار نیست که نسخه پیچی کنیم و این اقتصاد بیمار را میراث پدر خوانده دولت عدالت محور احمدی نژاد بدانیم یا ماحصل کلید زنگ زده دولت روحانی! هر چه هست امروز این مشکلات چهره خوزستان را خزان زده نشان می دهد!

حال اما این میراث آشفته ای که به شریعتی جوان رسیده، جز سو مدیریت مدیران گذشته چیزی نیست! خوزستان مانند پکیج شیک و زیبائیست که موریانه درونش را کامل خورده و تنها پوستینی از آن باقی مانده است. که اگر کنار همه معضلات فوق، به معضل «خشکسالی مدیریتی» در خوزستان نیز اشاره کنیم خواهیم دانست شواهد نشان می دهد اراده ای راسخ و جهادی برای حل معضلات استان آنچنان که باید، نیست!

حال باید ماند و دید استاندار جوان با این همه تجمع درب ساختمان سپید فرماندهی خوزستان و فرمانداری ها، شهرداری ها، شرکت ها و ... چه می کند؟ چگونه آب توانمندی بر خشکسالی مدیریتی استان می ریزد، چگونه شکوفه بهار را در دست چروکیده کارگر می گذارد و این همه معضل را چگونه چاره اندیشی می کند! یا اگر نتوانست چه می شود...

به نظر می رسد استان خوزستان به دلیل شرایط بحرانی و موقعیت حساس اش، باید تدابیر ویژه ای برای آن لحاظ گردد. امروز شاید تنها نیاز ما حل مشکلات کارگران خوزستان با نگاه امنیتی ست! نیک می دانیم نارضایتی در خوزستان می تواند فاجعه کشوری بار بیاورد. پس بهتر است با دیدی جهادی، مدیریتی آهنین و نگاه امنیتی این معضلات را حل و فصل کرد.

باید پذیرفت که در این چند ساله راه را اشتباه رفته ایم! شعار زدگی را کنار گذاشته و از واگذار کردن تمامی معضلات به دولت های پیشین خودداری کنیم، چون گفتن این موضوع که مشکلات امروز وامدار دولت های پیشین است دردی از مردم دوا نمی شود. مردم نتیجه درست می خواهند نه شعار! اگر پذیرفتیم از خفگی این همه تیتر آزار دهنده رهایی می یابیم اگر نه باید دوباره بنویسیم : «این روزها چقدر حالمان خوب نیستم«