محمدسعید بهوندی
(۲۹ خرداد/ به بهانه ی سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی)
بدون مقدمه
او نیز می خواست احیاگر باشد، در چهارچوب آنچه به گمان و آگاهی و تعهد خویش، هم مذهب راستینش نامید و هم در میدان مسئولیت های اجتماعی بازگشت به خویشتنش خواند. او نیز مانند همه اندیشمندان معاصر با زمینه های دینی، تراکم گرم و جوشانی بود، از حس تلاش در مسیر آگاهی بخشی و در این راه، به پشتوانه ی دارایی های معنوی و فکری اش فراز و فرودهایی داشت. اسطوره سازی از او و بر قله ی قاف نشاندن ایشان توسط دوستدارانش، همانقدر جفای به او و آرمان های او تلقی می شود، که شمشیر لخت و زهرآگین بر او و افکار و دغدغه هایش فرود آوردن.
دکتر علی شریعتی مانند همه ی گذشتگان و حاضرین و آیندگان فرزند زمانه ی خویش است و اگر قرار باشد، نقدی بر مواضع و اندیشه هایش صورت پذیرد، ضمن رعایت مروّت و انصاف، می بایست زمان او و فضای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی محیط بر او کاملاً لحاظ گردد. هر جمله ای از جملات او ممکن است، برآیندی از خواست ها و نیازها و امیدهای مردم زمانه اش باشد، که او برای دفاع از حقوق آنان وارد میدان گفتگو و بیان و تحلیل و مجادله و تبیین شده است.
متاسفانه اسطوره سازی های مکرر و بی حساب و کتاب در نزد ما ایرانیان، در بسیاری از مواقع و موقعیت ها جای هر گونه روشن گری و اصلاح را بسختی تنگ کرده است و همچنین فریادهای کر کننده ی مرده باد و زنده باد در تمامی حوزه های اجتماعی و فرهنگی، در حقیقت دل شیر را هم دچار ترس و دلهره ساخته و می سازد.
دکتر علی شریعتی چون خود در مسیر آزاد اندیشی سخن گفت و فریاد زد و نوشت، مطمئناً هرگز راضی نیست با او چه بعنوان شیفته و علاقه مند و چه بعنوان نقاد و مخالف اینگونه برخورد شود. متاسفانه جامعه ی ما به لحاظ رشد آگاهی های مختلف در اندازه و موقعیتی نیست که بتوان در آن کارها و فعالیت های عمیق و به معنای واقعی کلمه فرهنگی انجام داد و به نتیجه رساند. همیشه تا بوده همه چیز تحت تاثیر حب و بغض هایی بوده که سالیان سال است همانند آتشفشان بی رحمی هرگونه گفتگو و مفاهمه را به بن بست رسانیده و به خاکستر سرد مبدل ساخته است.
آثار دکتر علی شریعتی مانند تمامی آثار نویسندگان و اندیشمندان دیگر می بایست مجال نقد منصفانه و عالمانه پیدا کنند، تا هدفی که او بدنبالش بود؛ که همان آگاهی بخشی و حقیقت یابی است به نحو شایسته ای محقق شود. اتفاقاً او جزء معدود کسانی است که به نسبت سن پایینش، آثار فراوان و قابل توجهی دارد و یکی از دلیل های مهمی که اینهمه آثار متنوع و متکثر از خود به یادگار گذاشته است، عجله ای بوده است که همانگونه که خود بارها گفته است، برای بیان دردها و دغدغه هایش داشت.
پس چنین عجله ای طبیعی است که در بسیاری از سخنان، مواضع، کنش ها و واکنش ها تندروی و کندروی هایی را خواه ناخواه برای هر کسی چون او بوجود خواهد آورد. برای همین است که خود بر اساس وصیت نامه اش راضی گردید به اینکه کلیه آثارش توسط دکتر محمدرضا حکیمی مورد بازبینی و اصلاح واقع شوند و او بدین کار هم کاملاً رضایت داشت و هم آنرا لازم و واجب می دانسته است.
روحش شاد و قرین رحمت و مغفرت الهی باد