رجبعلی کرد
هفدهم مردادماه سالگشت شهادت خبرنگار دردآشنا، مجاهد، مخلص ومتعهد، شهیدمحمود صارمی که درمزارشریف افغانستان مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان روز خبرنگار تعیین گردید.
همانگونه که ازنام خبرنگار پیداست. همه روزها روز خبر و خبرنگاری است اما مشخص شدن یک روز خاص برای شناخت بهتروبیشتر ازاین قشرفرهیخته ومسولیت پذیر وعلاقمندبه این حرفه ی خطیر لازم بود.
شایسته وبایسته است که ازاین قشر گرانمایه تجلیل وتحسین بعمل آید. آنان برای انجام رسالتشان که همانا آگاهی بخشی به جامعه و رسالتی همسنگ رسالت انبیاء دارند گاهی از همه چیز خود میگذرند و همچون شهیدصارمی که برای انجام رسالتش ازجانش مایه گذاشت، مایه میگذارند تا وظیفه ی خطیرخودرا به نحو شایسته انجام دهند پس سزاوار تجلیل وتمجیدند.
آگاهی، دانایی، قلم زدن، بیان، خبرداشتن و خبردادن ازمختصات انسانی است. هرچه درجات این مقولات بالاترباشد به همان نسبت کمال یافته تر هستیم.
جه خوب فرمود مولانا که: "هرکه او بیدارتر پر دردتر هرکه او آگاه تر رخ زرد تر"،،. ازجمله واژه های قامض واژه ی "خبرنگار" است.
واژه ای بسیار سهل و بسیار صعب. واژه ای شناخته شده و تکرارشده. واژه ای که کودک پیش دبستانی وباسوادوبیسواد با آن آشناست و به مدد رسانه های دیداری و نوشتاری و دیجیتالی ومجازی، با این واژه آشناهستند اما وقتی میخواهی آن را همان گونه که هست باهمه ی رسالتش اهدافش مقامش ارزشش اهمیتش دغدغه ها و سختیهایش معنا کنی، از بیان معنای واقعی آن ناتوانی. تعریف من ازخبرنگار این است.
" نام آشنایی که او را نمیشناسیم" خبرنگار کسی است که میگوید مینویسد به تصویرمیکشد خبرمیدهد آگاه میکند اما خودش به معنای واقعی شناخته نشده است. درجایی خواندم که خبرنگار دادستان است و من نیز اضافه میکنم که دادستانی مظلوم. دادستانی که درعین اقتدار، صلابت و شجاعت که از قلمش معرفت وانسانیت میبارد و حامی مردم و مرزوبوم و مظلوم است گاهی خود نیز مظلوم واقع میشود.
گاهی وقتی واقعیتی را مینگارد نه تنها برایش نام ونانی ندارد بلکه دردسرساز هم میشود.و بواسطه بیان خبری واقعی و به منظور دادخواهی از حقوق ملت، مورد بازخواست و تهدید و گاها تحقیر قرارمیگیرد. خبرنگاری شغلی بس خطیر و حساس است. خبرنگار باید با درک این مخاطرات و حساسیتها و اهمیت و ارزش این شغل، رسالت واقعی خود را انجام دهد.
خبرنگار قبل ازهرچیز عاشق حرفه ی خود است.زیرا ماهیت این شغل خطرپذیری است. خبرنگار از دل وجان خود مایه میگذارد. خبرنگاری جانمایه میخواهد نه سرمایه. اگر باهمه ی وجود خبرنگاری را بفهمیم و درک کتیم آن موقع است که اعتراف میکتیم، آنچه با نظر اول خبرنگارراتعریف کردیم و درذهن داشتیم با آن تعریغی که از خبروخبرنگار واقعی با همه ی ویژگیهایش داشتیم متفاوت است.
در نگاه اول خبرنگار آشنا وقریب است در نگاه دوم ناشناخته و مظلوم و غریب. گرچه درهرشغلی ممکن است تعدادی اندک، اهمیت وجایگاه آن شغل را ندانند و در شغل شریف خبرنگاری نیز تعدادی بسیار قلیل قلم به مزد باشند و قدرقلم و خبر را ندانند اما شایسته است که جامعه ی ما برای رسیدن به سعادت وتوسعه، قدر خبرنگاران رابیشتر ازاین بداند.
مسولین با سعه ی صدر و با آغوش باز از خبرنگاران استقبال کنند وشرایط بهتری را برای ایجاد انگیزه در خبرنگاران ایجاد کنند. برای دوام و قوام جمهوریت و اسلامیت نظام، داشتن خبرنگارانی متعهدومتخصص و باانگیزه ضرورتی انکارناپذیر است.
توسعه مردمسالاری دینی گ دممکراسی بدون توسعه رکن چهارم آن یعنی مطبوعات و توسعه وترویج مطبوعات و رسانه، بدون خبرنگار ممکن نیست.
در آخر برای این نام آوران و نام آشنایان بی نام و نشان و بی ادعا و بر ریا آرزوی موفقیت روزافزون دارم. دلتان مملو از عشق به حق، زبان و قلمتان تیز، تنتان سالم، قلبتان سرشارازایمان به خالق ومحبت به مخلوق.