نوید قائدی
تمدید تحریمهای ایران در مجلس آمریکا تصویب شد. بعدازاین تصویب و روی کار آمدن رئیسجمهور جدید این کشور معلوم نیست رویکرد اتحادیه اروپا و ملل شرق در قبال ایران چگونه خواهد شد. شکی نیست که تمامی کشورهای جهان سیاست خارجی و ارتباط بینالمللی خود را بر اساس منافع ملی مردم خود تدوین و اجرا خواهند کرد و کسی برای مردم ایران سینهچاک نخواهد کرد.
بعد از انقلاب اسلامی کشور ایران به دلایل گوناگون در تعاملات بینالمللی دچار محدودیتهایی بوده و نتیجه اینکه هر از چند گاهی با اجرای تحریمهای اقتصادی دچار پسلرزه میشود. پسلرزهها در قالب شوکهای کوچک و بزرگ در زندگی یومیه مردم در قالب گرانی مایحتاج اولیه تا دارو و درمان و معیشت و حقوق و مزایا و عمران و آبادانی در کشور متأثر از این تحریمها میشوند. سالهاست اقتصاد کشور وابسته به نفت است و با خام فروشی امور رامی گذاراناند.
اقتصاد در حصار دولت باقیمانده و خصوص سازی نتوانسته در ریل صحیح حرکت نماید و واگذاریهای غیر کارشناسی نتوانستهاند گره ای از مشکلات اقتصادی کشور بازنمایند.
در این میان دهها نهاد شبهدولتی و خصولتی در بخشهای مختلف اقتصاد فعالشدهاند که از میزان فعالیت مالی آنان آمار و ارقام مستندی در دست نیست تا مشخص شود حضرات در اقتصاد کشور چه نقشی دارند.
بعد از اجرای تحریمهای سنگین هستهای مسئولان اقتصادی بر اجرای اقتصاد مقاومتی و تکیهبر توان و تولید و مصرف داخلی تأکید داشتهاند.
در این میان قانونهای مختلفی تصویب و درنهایت توسط مقام معظم رهبری سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد. بعدها رهبری طی بیاناتی فرمودند اجرای اقتصاد مقاومتی از دل جلسات و میزگردها و هماندیشیها بیرون نمیآید و نیاز به اجرا و عمل متعهدانه دارد.گویا مسئولان هنوز این پیام و تذکر را درک نکردهاند و به اجرای سیاستهای خود مشغولاند.
این روزها مد است هر پروژهای را که از قبل در حال تکمیل بوده و یا در جریان روال عادی عمران و آبادانی و با بودجههای دولتی در حال اجرا است را جز پروژههای اقتصاد مقاومتی معرفی و با بوق و کرنا به خورد ملت میدهند که فلان کار انجام شد و از خروج فلان مقدار دلار و ارز از کشور کاسته شد و وابستگی کشور کم گردید. متأسفانه این حرفها برای مردم تکراری و لوث شده است.
مردم هرروز شاهد افزایش قیمت مایحتاج اولیه زندگی هستند. طی این سالها قیمت مرغ و گوشت و برنج و .... هرروز بالاتر رفته است. توان مالی مردم کم و قدرت خرید آنان پایین آمده است، بخش خصوصی در تنگنای شدید مالی گرفتار است. سؤال اساسی این است که گیر کار کجاست و چرا اقتصاد مقاومتی اجرای نمیشود و اگر اجرا میشود چرا عملکرد آن ملموس نیست؟
فرض کنید از فردا بنگاههای تولیدی غیرفعال فعال شوند و بر تعداد آنها افزوده گردد، اگر فعال شوند آیا مردم تمایلی به خرید کالاهای داخلی دارند یا این کالاها باید در انبارها دپو شوند، آیا مردم توان خرید دارند؟ آیا تولید داخل در بخشهایی مانند پوشاک و کیف و کفش و نوشتافزار و.... توان رقابت باقیمتهای خارجی و اقلام قاچاق شده به کشور رادارند یا مردم میتوانند با صرف هزینه کمتر مشابه خارجی را تهیه نمایند.
در فلان برنامه تلویزیونی از وزیر مربوطه سؤال شد که برند یخچال و فریز منزل شما چیست؟ ایشان گفتند خارجی چون بانوی منزل تصمیم میگیرد و بنده در تصمیمگیری دخیل نیستم. سؤال دیگر اینکه از همین میزان کالاهای داخلی چه مقدار توسط مردم مصرف میشود و میزان استقبال چگونه است.
چه مقدار از اقلام ساده مثل لیوان و بشقاب و بلور و لباس و..... وارداتی است، آیا نمیشود از تولید فعلی داخلی استفاده کرد تا کار و تولید و خانواده ایرانی سرپا بماند و اقتصاد داخلی رونق گیرد و گردش مالی داخلی فعال شود تا کارگر ایرانی نان بخورد و خانواده خود را حفظ کند، البته که میشود.
حتماً میپرسید چگونه؟ چون ارادهای لازم برای انجام این مهم در کشور به وجود نیامده است و برنامهریزی منسجمی برای انجام آن نیست. این انگیزه و اراده باید در دل مردم ایجاد و قوت گیرد، این قوت گرفتن نیاز به برنامه و متولی دارد. این ترویج نیاز به نوشتن شعر و فیلم ساختن و جذب کردن مردم دارد که باید توسط متخصصان علوم اجتماعی و اهالی فرهنگ انجام شود.خیال نکنید کار از عهده صداوسیما برمیآید چون مردم به این رسانه اعتماد ندارند لذا نمیتواند دل مردم را به دست آورد.
این کار از عهده مسئولان سیاسی و اقتصادی کشور هم برنمیآید چون دیوار بیاعتمادی بین این جماعت و ملت مرتفع شده است، مردم از حرف و وعدههای بدون عمل و گاهی خلاف واقعیت خسته شدهاند.
برای این اعتمادسازی و ترویج و تشویق نیاز به افراد مورد وثوق و محبوبی است که در قلب مردم جای دارند. هنرمندان محبوب و مردمی یا ورزشکاران و فرهنگیان از این قشرها میباشند که مردم برای حرف آنان احترام قائلاند. اگر شهرام ناظری یا سالار عقیلی در رسانه عمومی جار بزنند که بنده در منزل از صنایعدستی ایرانی بهجای چینی و بلور ترک استفاده میکنم و خوردن آب و چای و میوه بنده در این ظروف حصیری و سفالین ساخت داخل است و مستندی در این زمینه تهیه شود، آیا بیتأثیر است؟ این واقعیت بزرگ که بعضی افراد در دل مردم جایگاه ویژهای دارند را نمیتوان منکر شد. به نظر شما اگر هرروز وزرای اقتصاد و تجارت و نمایندگان مجلس و... در رسانه ملی اقتصاد مقاومتی را ترویج کنند تأثیر بیشتری دارد یا پخش یک مستند از استاد انتظامی و مشایخی و اصغر فرهادی.
کوتاهسخن اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در گلوگاه فرهنگ مردم گیر است و مردم از مصرف کالاهای ایرانی طفره میروند، پس باید اول به فکر تغییر فرهنگ مصرف بود تا حس نوعدوستی و تعصب مصرف کالای ایرانی ایجاد گردد.
فرهنگسازی باید با مهندسی فرهنگی و توسط متخصصان علوم اجتماعی و رفتاری تدوین و توسط چهرههای فرهنگی مورد اعتماد و وثوق مردم ترویج شود تا طی یک برنامه مدون زمانبندیشده به نتیجه برسد مگر نه نمره ترویج و تشویق افراد سیاسی و اقتصادی و رسانه ملی در این زمینه مردودی است.