دکتر حسن دادخواه
در دو ماه اخیر و همزمان با وضعیت فوق العاده مالی و اقتصادی در کشورمان، ارتباط رسمی و غیر رسمی میان دولت و مردم ایران و عراق، حالت شفاف و روشنی به خود گرفته است و زمینه طرح موضوع این یادداشت فراهم آمد.
حساسیت این موضوع از آن روست که با باورهای دینی ما شیعیان و جایگاه امامان معصوم نزد ما، در ارتباط تنگاتنگ است و پرداختن به آن، چه بسا موجب برداشت های نادرست می شد، ولی اکنون که جنبه های اقتصادی رابطه میان مردم و دولت ایران و عراق به شفافیت و روشنی رسیده است، تفکیک آن، از باورهای دینی، به آسانی امکان پذیر شده است. از این رو، بررسی "اعزام به مراسم اربعین" به مناسک اربعین و مسایل اعتقادی و پیوندهای معنوی میان ما و مناسک اسلام و تشیع، ورودی ندارد.
ارتباط دو سویه میان ایرانیان و سرزمین های عربی به پیش از اسلام بازمی گردد. این ارتباط شامل روابط محدود اقتصادی و تاثیرات سیاسی و ادبی و نقل و انتقال و سکونت قبایل عرب در جنوب و جنوب غربی ایران است.
با آمدن اسلام، این ارتباط عمیق تر و گسترده تر شد و همه حوزه های میان مردم و دولت های ایران و عراق و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس را دربرگرفت.
در برهه هایی البته سایه سیاست بر این ارتباط سنگین شد . برای نمونه می توان به رقابت های امپراطوری عثمانی و صفویه به عنوان دو دولت رقیب سنی و شیعه، در چیرگی یافتن بر عراق و دیگر سرزمین های عربی اشاره نمود. گاهی نیز، داشتن دشمن مشترک و یا نقش آفرینی روحانیت شیعه موجب دوستی و نزدیکی میان ایران و عراق در تقابل با استعمارگران شده و گاه دیگر، این دو کشور به جنگ خانمانسوز با یکدیگر تن داده اند.
به هر حال، تاریخ روابط میان ایران و عراق پس از اسلام، سراسر آمیخته با باورها و اعتقادات دینی بوده و به دشواری می توان ردپا و تاثیر عنصر دین و مذهب را در تعاملات سیاسی و اقتصادی این دو کشور نادیده گرفت.
زیارت عتبات عالیات، به عنوان زیباترین نمایش دین دوستی مردم ایران، از سال های دور و پیش از انقلاب به شکل انفرادی و گروهی و کاملا مردمی و قانونی انجام می شده است. پدران و مادران ما، بدون تشریفات و هزینه های غیر ضرور و بدور از ریخت و پاش، با دل هایی مالامال و سرشار از محبت خالصانه به اهل بیت و بویژه حضرت امام حسین سلام الله علیهم اجمعین، چه بسا در فقر و تنگ دستی به زیارت قبور بی آلایش آن بزرگان می شتافتند.
با این وجود، به نظر می آید که زمان آن رسیده است تا میان حوزه های دینی و حوزه روابط رسمی و سیاسی و اقتصادی میان ایران و عراق، از همدیگر تفکیک شود و ایرانیان و دولت جمهوری اسلامی ایران همانند دولت کنونی عراق، " تامین منافع ملی" را تنها و تنها معیار و ملاک این ارتباط قرار دهند.
این یادداشت به بررسی هزینه _ فایده "اعزام" هزاران نفر از ایرانیان جهت شرکت در مراسم اربعین به کشور عراق آنهم در وضعیت بحران اقتصادی ایران و شرایط نامطلوب شهرهای استان خوزستان می پردازد.
بخشی از هزینه های اعزام به قرار زیر است:
_ برنامه ریزی و اعزام از روز نخست تا بازگشت آخرین ایرانی از عراق، وقت و فرصت زیادی را از مقامات کشوری و لشکری، ملی و استانی به خود اختصاص می دهد.
_ هزینه های مالی این اعزام شامل تامین امکانات رفاهی و امنیتی و ترافیکی چه از منابع دولتی و چه مردمی.
_ اختصاص نیروی انسانی و امکانات لجستیکی و بهداشتی و درمانی و تبلیغاتی.
_ هزینه هایی که در طول سال برای نگهداری از زیر ساخت ها مصرف می شود.
_تعطیل شدن مدارس و ادارات و زندگی عادی در شهرهای مرزی و گذرگاه ها.
_اختصاص جاده های میان شهری و وسایل رفت و آمد شهری به انتقال زائران.
_اختصاص ارز با نرخ دولتی به اعزام شدگان.
همه این هزینه ها در شرایطی تامین و مصرف می شود که استان خوزستان و شهرهای مرزی آن، در وضعیت معیشتی و رفاهی و محیط زیستی بحرانی قرار دارند و طبعا مقامات استانی نمی توانند همزمان به نیازهای مردم خوزستان و اعزام میلیونی به مراسم اربعین به خوبی بپردازند و طبعا یکی فدای دیگری می گردد.
از سوی دیگر، اهتمام ملی به اعزام هزاران نفر به این مراسم در عراق در حالی صورت می گیرد که مشکلاتی مانند گرد و خاک و دود آتش سوزی هور العظیم، کاهش ارزش ریال و تاثیر آن در مبادلات اقتصادی با عراق، کاهش آب ورودی به کارون و اروند، کمبود برق صادراتی، لزوم تجدید نظر در ارتباطات کنسولی و روادید و گران شدن طلا و تاثیر آن در بازسازی عتبات از جمله مسایل و موضوعات فی ما بین ایران و عراق است و نیازمند رسیدگی فوری است.
نباید از نظر دور داشت که لایه هایی از مردم و احزاب حتی روحانیون عراق، اعزام هزاران ایرانی به مراسم اربعین در عراق را نمونه ای از فشار سیاسی و دخالت ایران در امور داخلی عراق قلمداد می کنند.