شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۲۴۴۰
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۱

شوشان - حسن نسیمی - مرز چزابه :

از معدود دفعاتی ست که برای بیان احساس و موضوع سخنم، کلمه و واژه پیدا نمی کنم

حکایتی عجیب از عشقی  سحر انگیز. از شوریدگی و شیدایی.

به اربعین ربط دارد، به مسیر سبز گلستان عشق . به عشق مردمانی که می روند و آنهایی که به دلایل گوناگون از درک جغرافیای گلدسته نورانی امام شهید محرومند  و لی با حضور در موکب های مرزی در حال خدمت به زائرین و راهیان سرزمین معرفت، بین الحرمین هستند.

با جمعی از دوستان افتخار واکس زدن کفش زوار را در مرز چذابه داشتیم. هر کس به طریقی سرمست از خدمت به عشاق بود، اما صحنه ای متفاوت قلب هر رهگذری را می سوزاند. قابی ماندگار از تبلور عشق مجسم. قصه دلدادگی و جنون، بهتت می زد

 پیری سپیدموی با چهره ای آفتاب سوخته و رنج دیده با لباس  محلی عربی، برای مدت طولانی کنار ما ایستاده بود.

ابتدا توجه نکردیم. چون ایستادنش طولانی شد، دلیل را پرسیدم.

جواب مملو از عشقش شوکه مان کرد. با لهجه شیرین عربی-فارسی گفت: من ساکن همین روستا هستم . پولی ندارم که خرج زائرین کنم. می ایستم بالای سر خادمین و زائرین حسین که آفتاب اذیتشان نکند.

در قاموس وصل  و دلدادن و در مکتب عشق، محبتی چنین پای بند و محبوبی چنان گریز پای هیچ چشمی به خود ندیده و هیچ گوشی نشنیده که هزار و اندی اربعین است جاری است این جذبه و ناز و راز و نیاز.

شراره آتش عشقی دیرپای در دل دلدادگان زبانه می کشد و پرستوی مهرش در دل شیدایی مجنون آشیان می نهد.

‌خدایا شکر که فرصت تماشای عشق مجسم را نصیبم کردی.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار