شوشاني زاده: اي عمو جان خودم! اين چه بياناتي است كه مي فرمايين؟! انگاري مردم را دست كم گرفته اين يا اصلن نمي شناسين و لازم است در اين راه يك دوره يا كارگاه مردم شناسي تشريف ببريد تا از دل مردم آگاه شويد و اين قدر يقين مردم را خيال و تصور درنظر نگيريد! من از جانب خودم به حضرت عالي اطمينان مي دهم و عرض مي كنم كه خيال تان راحت باشد و آسوده بخوابيد كه هم"كورش" بيدار است و هم دارد كارها را رديف مي كند! اصلن بگذاريد با نوشتن كلام آخرم براي شما خيال تان را تخت كنم كه راحت تر بتوانيد استراحت كنيد. مردم اصلن و ابدن تصور نمي كنند كسي به فكر آن ها نيست ، بلكه يقين دارند...

بعدالچاپ: به گمانم تيتر مطلب مان در سطر پاياني جا افتاده است!

***

پاداش كلوخ اندازان!

*روزنامه جوان: استيضاح روحاني چه فايده اي دارد؟

شوشاني زاده: نخستين فايده اش را جناب احمدي نژاد خواهد برد كه دم به دم به شهرهاي مختلف سفر مي كند و مسايل و مشاكل كشور را- كه از زمان خود تا به حال به يادگار گذاشته و حتا هيچ پاك كننده اي هم نمي تواند آن را محو كند- توي گوش و چشم مشتقان اش فرو مي كند و دومين فايده اش هم اين است كه نمايندگان امضا كننده كاغذ براي دور بعدي خود را در حوزه هاي انتابيه شان بيمه مي كنند كه در نهايت ژس از گذشت چهار سال كاري توانستند انجام بدهند! هر چند كه در راه سياسي بازي و كلوخ اندازي در مسير دولت، پاداش شان سنگ خواهد بود!

***

نان با كارت ملي!

*يك مقام مسوول: امروز ديگر مردم نان ندارند

شوشاني زاده: اتفاقن نگارنده با خواندن اين تيتر يادم افتاد صبح كه از خانه زدم بيرون نان مان تمام شده بود. در حقيقت امروز، ما هم نان نداريم؛ البته اگر جزو مردم باشيم كه حتمن هستيم؛ چرا كه هيچ مسووليتي نه در دولت فعلي و نه در بخش خصوصي و تعاوني نداريم كه نخواهيم در رديف مردم قرار بگيريم! براي همين هم هست كه به راحتي و مشتاقانه مي رويم در صفوف به هم فشرده و وحدت آفرين نان و اصل كاري گوشت يخ زده برزيلي و قزاقستاني و چند نقطه مي ايستيم و اوقات فراغت مان را خوب و مفيد مي گذرانيم و حظ وافر مي بريم!

البته يك دليل ديگر اين كه مردم نان ندارند شايد اين باشد كه نانوايي نزديك شان نباشد يا وقتي باشد كه نانواها تعطيل اند و مغازه ها هم نان هاي صنعتي و سنتي نداشته باشند.

البته تر اين كه امروز نان مان كه تمام شد مجبور شدم نصف چايي پنيرم را بدون نان بخورم و در همين هنگام توي وادي خيال نان رفتم و اين احساس به من دست داد كه نكند امروز مردم هم مثل من نان نداشته باشند كه ديدم بعله! يك مقام مسوول حرف ما را بيان كرده و انگاري از وضعيت زندگي ما كاملن خبر دارد.

بنابراين، نه تنها من كه گمان كنم كل مردم امروز نان ندارند و لازم است مسوولان مربوط و غير مربوط- كه دست شان لااقل به نان خالي(!) مي رسد و از وضعيت بي ناني مردم هم خبر دارند- " حالا كه ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند" لااقل نانی كه به کف مي آورند به غفلت نخورند و براي مردم هم سهميه اي حتا با كارت ملي در نظر بگيرند!!