از دست دادن پایه های هویت و منزلت اجتماعی نخستین پیامدی است که زن پس از طلاق تجربه می کند. موقعیت یک زن مطلقه در ذهن دیگران و در فرهنگ ایران، حتی اگر زن دارای تحصیلات، موقعیت اجتماعی و… باشد، باز هم هویت او بر اساس هویت همسرش مورد قضاوت قرار می گیرد.
در فرهنگ عامه عقاید، باورها و حتی تکیه کلام هایی غلطی درباره زنان مطلقه وجود دارد که موجب آزار و در هم شکسته شدن منزلت زن می شود. طلاق سبب می شود که زنان منزوی و تنها تر از قبل شوند زیرا در باور غلط مردم زن مطلقه، تهدیدی برای روابط و زندگی خانوادگی دوستان و خویشان خود محسوب می شود.
راهروهای دادگاه خانواده شلوغ است. درست شبیه فیلمهایی که همیشه دیدهایم. راهروها پر است از آدمهای غمگینی که نشستهاند روی صندلی و با کلافگی ساعتشان را نگاه میکنند، معطل ماندهاند، کاغذهای توی دستهایشان را لوله میکنند و هر از چندگاهی یک نفس عمیق از سر استیصال میکشند. آدمهایی که فکر میکنی حوصله حرفزدن ندارند اما به محض اینکه کنارشان میایستی شروع میکنند از علت طلاق پرسیدن. انگار که صِرف حضور داشتن در دادگاه خانواده به این معناست که آمدهای تا یک زندگی را پایان دهی.
زن جوان گره روسري سياهرنگش را محكم مي كند، اضطراب در صورتش موج مي زند، اما انگار احساس مادرانه اجازه نمي دهد، بي حوصلگي خود را به دختر 6 ساله اش نشان دهد و با لبخند به حرف هايش گوش مي دهد، دخترك براي مادر از عروسك هايش مي گويد بدون اينكه بداند، از اين پس ديگر مادر را در كنارش ندارد و هرچند روز يك بار بايد او را ببيند. چقدر سخت است ، گفتن حقيقت به درنای كوچك . منشي دادگاه زن جوان را به داخل مي خواند، دخترك چشمانش را به چشمان مادر مي دوزد، انگار به دنبال حرفي است تا آرامش بگيرد. روي صندلي مي نشيند و آرام از لاي در شعبه ، به حرف هاي مادرش گوش مي دهد.
دانه دانه اشك هاي زن جوان چون گلوله هاي يخ بر تن دخترش مي نشيند قلبم به تپش می افتد .صحنه درد آلود آشنا راترک میکنم وجای خالی فرهنگ حامی زنان مطلقه را بیش از بیش حس میکنم...
طلاق اتفاق تلخی است که پیامدهای روانی و اجتماعی زیادی برای زنان دارد و تبعات آن برای زنان بسیار بیشتر از مردان است. زنان پس از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی زیادی مانند اضطراب و نگرانی متعددی قرار میگیرند.
پیامدهای جدی و منفی طلاق برای زنان
تزلزل در هویت فردی و اجتماعی:
از دست دادن پایه های هویت و منزلت اجتماعی نخستین پیامدی است که زن پس از طلاق تجربه می کند. موقعیت یک زن مطلقه در ذهن دیگران و در فرهنگ ایران، حتی اگر زن دارای تحصیلات، موقعیت اجتماعی و… باشد، باز هم هویت او بر اساس هویت همسرش مورد قضاوت قرار می گیرد.
در فرهنگ عامه عقاید، باورها و حتی تکیه کلام هایی غلطی درباره زنان مطلقه وجود دارد که موجب آزار و در هم شکسته شدن منزلت زن می شود. طلاق سبب می شود که زنان منزوی و تنها تر از قبل شوند زیرا در باور غلط مردم زن مطلقه، تهدیدی برای روابط و زندگی خانوادگی دوستان و خویشان خود محسوب می شود.
از آسیب هایی اجتماعی که زنان بعد از طلاق در اجتماع تجربه می کنند ، «از دست دادن حمایت های اجتماعی»، «انزوا»، «کاهش و کوچک شدگی روابط اجتماعی»، «احساس عدم امنیت»، «طردشدگی»، «نگرش اخلاقی منفی جامعه»، «برچسب های اجتماعی»، «بازخوردهای منفی دیگران»، «آزار و خشونت آشکار و پنهان جنسیتی» و… می باشد.
در فرآیند مشاوره خانوادههای در معرض طلاق به زنان در معرض طلاق این جمله را صریحاً با تأکید عنوان میکنند: «از روزی که طلاق شما در دفتر ثبت طلاق به ثبت رسید از آن روز به بعد امنیت روانی و اجتماعی شما مخدوش خواهد شد.» اما چه راهکاری برای گذر از این بحران اندیشیده شده است؟؟ پر واضح است که زنان مطلقه با مسائلی حاد مواجهند. اولین مسئله نداشتن چتر حمایتی اقتصادی است که این طیف را مجبور به ورود به بازار کار ناایمن خواهد کرد. این ناایمنی در حوزه حقوق کار، بیمه، امنیت اجتماعی و فردی، نداشتن امنیت مسکن- بدین خاطر که معمولاً زنان مطلقه با تردید در ساختمانهای مسکونی پذیرفته خواهند شد- بازگشت به متن خانواده و سرزنشهای خانواده، آسیبهای ناشی از سرزنشها و تنشهای ایجاد شده توسط والدین و اطرافیان و طرد شدن آنها، مشکل شاغل شدن، بیمههای سلامت و نبود چتر حمایت قانونی، تنشهای بین راهروهای دادگاهها و طی شدن مراحل پیچیده قانونی، تنشها و برخوردهای آسیبزای بین زوجین در آستانه جدایی، تحقیر، سرزنش و آسیبهای طلاق، منجر به اعمال فشار به زنان در روند طلاق خواهد شد.
زنان طبعاً در فرآیند طلاق دچار نوعی از آسیبها شدهاند که منجر به اعمال فشارهای تنشزا به آنان شده و با توجه به آسیبپذیر بودن زن در زمینه عاطفی، اجتماعی و اقتصادی طبعاً بعد از طلاق دارای سطح بسیار پایینی از سلامت روان خواهند بود، از اینرو تدوین و تعریف برنامه کاهش آسیب زنان بعد از طلاق خیلی مهم است. حال پرسش اینجاست که تا چه میزان به این مهم پرداخته شده است؟ کدام برنامه مطالعاتی بر ارزیابی سلامت این طیف متمرکز شده است؟ زنان بعد از طلاق با کولهباری از آسیب، فشار روانی و تنش در معرض آسیبهای متعددی خواهند بود. ابتلا به بیماریهای روانی از جمله افسردگی اولین موضوع قابل پیشبینی برای این زنان است. حتی اگر طلاق در شرایطی کاملاً محترمانه و بدون تنش رخ داده باشد باز ابتلا به دورهای از افسردگی برای این زنان قابل پیشبینی است. این طیف آسیبپذیر تحت حمایت کدام برنامه سلامت روانی و اجتماعی خواهند بود؟ در چنین شرایطی از بستر آسیبزا برای زنان بعد از طلاق، چنانچه حضانت فرزندان را نیز بر عهده داشته باشند تا چه میزان بروز آسیب را مستعدتر خواهد کرد؟
سمیه اکبری