شوشان - فاضل خمیسی :
اولین زبان نمادین ،اعداد بودندو این نمادها به مرور، بعنوان معیار ارزیابی و پیشرفت مورد توجه قرار گرفتند ، در آغاز چون انسانها نمیتوانستند بیشتر از تعداد انگشتان دست و پایشان شمارش کنند عدد ۲۰ اوج اعداد بود ، این نماد تا قرنها نشاندهنده ی سرآمدی و اول بودن بود، تا جائیکه بعد از تشکیل و راه اندازی مدارس به سبک جدید و لزوم ارزشیابی محصلان به جهت ارتقا تحصیلی ،استفاده از عدد ۲۰ بعنوان عالیترین حد انتظار، کاربرد استانداردی پیدا نموده، و حتی معیاری جهت مقایسه و ارزیابی کارکنان بشمار میآمد.
با پیشرفت علم و کشف گستره تواناییهای انسان و اینکه عدد ۲۰ برای ارزیابی اینهمه حدود انتظار و توانمندی آدمی، ملاک بسیار محدودی است ، در خیلی سالها پیش و در قرن ۱۹ میلادی مدارس و دانشگاههای غرب از عدد ۱۰۰ بعنوان افق ارزیابی دانش و دانستن استفاده و با عمل به این معیار نه تنها ارزیابی ها دقیق تر شد بلکه حدود انتظارات از مراکز آموزشی و حتی اداری و صنعتی فراتر رفت هر چند استفاده از عدد ۱۰۰ بعنوان بالاترین نمره! باعث تامین بسیاری انتظارات ارزشیابی شد ولیکن ، وسعت و عمق علوم و ویژگیهای مختلف انسان ها و توجه خاص به تفاوتها و پرورش استعداد فردی بجای یکسان نگری موجب شد از ارزیابی های کیفی که فرد محور و فوق العاده تخصصی هستند بجای ارزیابی های کمی که فقط حوزه نظری دانش را آنهم بصورت ناقص مورد قضاوت قرار میدادند استفاده گردد.
هر چقدر یک جامعه در بعد ارتقای علمی و پیشرفت تکنولوژیکی و معرفتی کم تحرکتر باشد ، تمسک به معیار کمیتی پایدارتر و مقاومتر است . همانطور که انتظار از دانش آموز امروزی حفظ چهار عمل اصلی (جمع و تفریق و ضرب و تقسیم) یا اینکه انجامنا پایتخت چاد است ، انتظار بسیار ابتدایی و غیر کنکاشی است و از او توقع می رود ، مسائل جاری و آینده را به چالش کشانده و از دل چالش ها ، راه حل ها را کشف و ارتقا فردیت خویش را بصورت اکتشافی و نه تقلیدی پیش ببرد ، دیگر نمیتوان پیشرفت این دانش آموز را با عدد ۲۰ یا ۱۰۰ سنجید !
همانسان که ابزار قدیمی سنجش ،داور بسیار ناکارآمدی برای ارزیابی وسعت دانایی است ، استفاده از کارگزاران و مدیرانی که هنوز ذهنشان در دامنه صفر تا ۲۰ گرفتار و محدود است نمیتواند باعث ایجاد یک جامعه پویا و روزآمد باشد .
در دوره ای که برای ایده های غیر قابل دسترس و خارق العاده بسته های تشویقی در نظر می گیرند و برای رفاه و بهره مندی مردم در برخی کشورها وزارت سعادتمندی شهروندی تعریف میشود ، و مدیرانِ جامعه هر روز با طرحی نو و ایده ای جدید، زندگانی را برای ساکنان فرحبخش تر میکنند .هنوزکسانی هستند که فکر میکنند ایستایی و حفظ وضع موجود بهترین روش اداره امور است.
برای عصری که با یک کلید میتوان با اقصی نقاط جهان ارتباط تصویری برقرار کرد و در دوره ای که نور خورشید تجزیه و از هر کدام از شعاع هایش استفاده مجزایی میشود ، و در تلاش است که رعایت حقوق گیاهان و جانوران با حقوق بشری یک هارمونی متناسب پیدا کند ، نمیشود اداره آنرا بدست کسانی داد که هنوز اوج پیشرفت را ۲۰ میبینندو فکر میکنند لایروبی فاضلاب و پرداخت بموقع حقوق کارکنان نهایت سعادت و انتظار یک اجتماع است . در واقع اینها نه تنها رویایی برای پیشرفت بشریت ندارند بلکه رویاپردازی دیگران را وهم و غیر قابل قبول میدانند .
پرورش رؤیاهادر بسترامن و در احساس خوشآیندی رخ میدهد و اصلی ترین دشمن رؤیا پردازی ترس است . افراد ترسو هیچوقت نمیتوانند یک ایده پرداز شوند ،
هیچ رؤیایی را نمیتوان با عددنمایش داد بلکه رؤیا نیاز به پرورش دارد و این پرورش نمیتواند بدست کسانی مدیریت شود که یبوست فکری اشان بزرگترین عامل عقب ماندگی جامعه و هنوز نمره گذاریشان به اندازه تعداد انگشتان ِ دست و پایشان بوده و تصور دارند عددی بالاتر از ۲۰ وجود ندارد!!