شوشان : اين كه هرچه زمان مي گذرد روند توسعه و آباداني خوزستان كند و كندتر مي شود كه حتا نمي توان روند كند آن را به كندي لاكپشت نسبت داد و ممكن است به رگ غيرت لاكپشت بربخورد! هيچ ارتباطي به مسوولان هميشه خدمتگزار استان و حتا كشور و نيز دستگاه هاي شان ندارد!! چرا كه خود مردم نخواسته اند و از مسوولان مطالبه نكرده اند و فكر كرده اند مسوولان نشسته بر كرسي هاي صدارت، به وظابف خطيرشان در انجام امور عمل مي كنند؛ هر چند كه مسوولان هميشه خدمتگزار، هميشه عمل كرده اند؛ اما نمي دانم چرا اين اعمال در افق نگاه هاي مردم قرار نمي گيرد و تنها در افق خود نگاه مسوولان ديده مي شود!
از آنجا كه نگارنده مي خواهد به عنوان ميانجي مردم و مسوولان انجام وظيفه كند، لازم است پيشنهادهايي بدهد كه گمان كنم تا حال كسي ارايه نكرده و اگر به فكرش رسيده فقط مرور كرده و به پاي عمل نرسيده است.
به هر روي، براي نوراني تر كردن اذهان مسوولان استان، كشور و نيز مردم هميشه محروم خوزستان پيشنهاد مي دهم: بياييم "كل استان خوزستان" را ببريم جزو محدوده استان اصفهان و اين دو استان را يكي كنيم.
اين پيشنهاد چند مزيت دارد.
1- با ادغام خوزستان و اصفهان ديگر بحث هاي پايان ناپذير انتقال آب براي هميشه پايان مي گيرد و مردم و مسوولان خودشان را خسته نمي كنند و اوقات شان را به هدر نمي دهند و هكذا نمايندگان دو استان نيز به هم نمي پرند و به جاي پرداختن به ديگر امور، ليوان هاي آب را بر سر هم نمي شكنند!
2- خود اصفهان كه معروف به نصف جهان است؛ اما وقتي خوزستان بسيار پهناور هم به نصف جهان به پيوندد، هر دو استان- كه در حقيقت يك استان به حساب مي آيند- تمام جهان را تشكيل خواهند داد و ديگر راحت تر هم مي توانيم براي كل جهان تصميم بگيريم و آن وقت است كه امريكا و رييس جمهوري ليوه اش خود را به آب و آتش خواهند زد تا برجام را به ما قالب كنند!
3- البته بلافاصله بعد از ادغام لازم است براي يكي دوسالي كل مسوولان خوزستاني در راس امور، جاي خود را به مسوولان اصفهاني بدهند تا اين عزيزان با ارايه هنرهاي مديريتي خود و راه كارهايي كه توانسته اند استان شان را توسعه و رونق دهند و آن را نصف جهان كنند، خوزستان را هم مانند گلستان، آبادان- نه شهرستان فعلي آبادان كه تنها چيزي كه ندارد، آباداني است!- و از همه مهم تر اصفهان كنند.
در تيرماه سال 90 هنگام تصويب مجلس و شروع ادغام اين سه وزارت خانه، وزير تعاون به عنوان وزير ورزش و جوانان انتخاب شد و وزير كار و امور اجتماعي كه در راس كار مانده بود در بخشنامه اي تمام مديران حوزه مسووليت خود را در استان ها به عنوان مديركل منصوب كرد و مديران وزارت تعاون را- كه بي صاحب شده بودند- به عنوان معاونان مديران كل ادارات استان ها معرفي و كار را تمام كرد و هم اكنون كه هشت سال از موضوع ادغام مي گذرد همه چيز به خير و خوبي و خوشي مي گذرد و عالم و آدم هم راضي هستند!!
4- البته تر اين كه مسوولان خوزستاني اصلن و ابدن ناراحت نباشند؛ چرا كه به عنوان معاون مديران و رييسان اصفهاني منصوب مي شوند و فعاليت مي كنند تا راه و چاه كار را از مسوولان اصفهاني ياد بگيرند و بعد مي توانند به رده هاي بالاتر ارتقا يابند و حالش را ببرند!
5- البته براي مورد شماره 3 مي توانيم ادغام سه وزارتخانه تعاون، كار و امور اجتماعی و رفاه و تامین اجتماعی را مثال بزنيم كه به یک وزارت جدید با عنوان "وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی" در کشور تبديل شد.
به هر روي، براي "اصفهان" شدن "خوزستان"؛ من آنچه شرط بلاغ است و خواهد بود پيشنهاد دادم؛ پند گرفتن يا ملال مسوولان اجرايي و نمايندگان مجلس به خودشان مربوط است...