شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :
همان طوری که در اعلامیه ی نخست گفتمان زادبوم گرایی آورده شد مشکل اصلی خوزستان فقدان علایق مثبت به آرمان های سرزمینی و عدم صیانت از توسعه پایدار آن است که این مهم همواره توسط کسانی که در این چهار دهه چه به انتخاب مردم و چه به انتصاب حاکمیت به سر کار آمدند بطور کلی تضعیف و نابود گردید که دقیقا می توان وجود این معضل اساسی را در شاخص ها و آیتم هایی که در نمودارهای مختلف آماری دیده می شود بوضوح نشان داد.
متخصصین امر توسعه می گویند خوزستان 80 در صد بودجه ی خزانه ی کشور را از محل فروش نفت، گاز، پتروشیمی، آب، برق، سایر انرژی ها، پرداخت مالیات و نیز سپرده گذاری مردمی در بانک ها تامین می کند ولی آنچه به خوزستان برای توسعه آن برگشت می شود سهم ناچیزی است که با حیله و کلک و تزاید لگاریتمی تبعیض همان سهم ناچیز هم از طریق شبکه های رانتیری عوامل تمرکزگرایی دوباره نصیب از ما بهتران و نورچشمی های پایتخت نشین نزدیک به کانون های قدرت سیاسی می شوند.
برای مثال وام مربوط به طرح های مصوب روستایی و شهری بعد از انجام مراحل قانونی و کارشناسی برای پرداخت به سیستم بانکی ارجاع داده می شود ولی عملا در آنجا کار آن قدر دشوار می شود که بودجه ها برگشت می خورد.
دیروز در استانداری خوزستان شاکیانی چند از کارآفرینان برعلیه ی یک بانک تخصصی جمع شده بودند که عملا در پرداخت وام مصوب آنها تعلل ورزیده که عنقریب بودجه های آنها در سال مالی برگشت می خورند .
یکی از کارشناسان می گفت با عزل رئیس و یا چند مسوول از آن بانک تخصصی در خوزستان عملا برای این کارآفرینان نگون بخت کاری انجام نمی گیرد چون سیاست های مدیریتی روسای پایتخت نشین این بانک امر بدین نابه سامانی ها می نماید که حتی امکان با چنین کارشکنی هایی بتوانند بودجه ها را برگرداند و سپس مسیر آنها را به سوی شبکه های رانتیری مورد نظر خود هدایت کنند.
آری، دیروز یکی از افراد مطلع در استانداری می گفت؛ استاندار و امام جمعه بارها برعلیه بانک ها خط و نشان کشیدند ولی عملا صدای این مقامات محترم جزء به گوش مردم خودمان، در واقع به هیچ جای دیگر نرسید و تنها مسوولی که توانست تاحدودی از پس جفاکارهای این پایتخت نشینان کابینه پناه برآید در حقیقت، جناب آقای دکتر مقتدایی بود که شوربختانه ایشان را به کمک افراد فرومایه سیاسی در استان و بواسطه ی اقتدار و تزویر چند دانه درشت رانتخوار حقه باز، کله پا کردند.
آن فرد می گفت؛ خدا بداد ما خوزستانی ها برسد که حتی از سپرده گذاری های مردمی خودمان در بانک ها هم به نفع از ما بهتران و نورچشمی های پایتخت نشین بهره کشی و استثمار می شویم.
براستی، با این توصیف، خوزستان آتش زیر خاکستر نیست و نباید بگوییم ما چقدر بدبختیم.!