شوشان - مسعود زالی زاده:
برای آموزش و تحصیل کارکردهای زیادی را می توان برشمرد. یکی از کارکردهای مهم و اصلی آن در جامعه ما افزایش تحرک اجتماعی می باشد. به ویژه برای طبقات متوسط و پایین جامعه روزنه امیدی بوده تا از طریق آن جایگاه و موقعیت خود را در سلسله مراتب اجتماعی ارتقا دهند. تا زمانی که نظام آموزشی به ویژه تحصیلات دانشگاهی در جامعه فراگیر نشده بود، بسیاری می توانستند به راحتی شغل متناسب با مدرک تحصیلی خود را به دست آورند. اما در شرایط کنونی با وجود خیل عظیم فارغ التحصیلان دانشگاهی، تحصیل به عنوان راهی برای کسب شغل، جایگاه خود را تا حدود از دست داده است. بیکاری افراد تحصیل کرده و عدم برآورده شدن انتظارت آن ها امروزه به یک بحث عمومی در جامعه ما تبدیل شده و بسیاری از این افراد از زمان و هزینه ای که صرف تحصیل در دانشگاه نموده اند، اظهار پشیمانی می کنند.
اما با این وجود، هم چنان بازار کنکور گرم است و خانواده ها برای موفقیت تحصیلی فرزندان خود هزینه های زیادی صرف می کنند. اقتصاد کنکور به بخشی مهمی از اقتصاد کشور تبدیل شده و گردش مالی سالیانه آن غیر قابل تصور است. بسیاری از خانواده حاضر نیستند که فرزندان خود را روانه رشته های فنی و حرفه ای و کار و دانش کنند و اصرار به تحصیل در دانشگاه دارند.
سوال اینجاست که چرا با وجود این واقعیت که تحصیل نمی تواند همانند گذشته منجر به موفقیت شغلی گردد، هم چنان خانواده ها بر تحصیلات دانشگاهی تاکید می کنند؟ برای پاسخگویی به این پرسش می توان به موارد زیر اشاره کرد:
یکی از موارد مهم به نقش نظام آموزشی در تحرک اجتماعی باز می گردد. این تلقی در جامعه ما هم چنان از قوت برخوردار است و در این میان طبقات پایین و متوسط جامعه که امکان فعالیت کم تری در بخش خصوصی و سرمایه گذاری در مشاغل آزاد دارند، هم چنان به تحصیل برای ارتقا موقعیت خود امیدوارند.
عطش منزلت نیز عامل دیگری است که بسیاری را وا می دارد تا برای کسب وجهه و پرستیژ در جامعه به سمت تحصیل در دانشگاه کشیده شوند. در جامعه ما تحصیلات نسبت به مشاغل یدی، فنی و حضور در بازار برای فرد منزلت و جایگاه بهتری ایجاد می کند و مردم در داوری های خود ارزش و اهمیت بیش تری برای تحصیل قائل هستند.
اشتغال در مراکز دولتی همواره برای افراد تحصیل کرده جذابیت زیادی داشته است، چرا که از طریق استخدام دولتی می توانند از حقوق و مزایای دائمی برخوردار باشند. ثبات مشاغل دولتی به همراه عدم قطعیت و نوسانات شدید در بخش خصوصی و بازار برای افرادی که از توانایی مالی چندانی برخوردار نیستند، نقش مهمی در نگرش مثبت مردم به مشاغل دولتی دارد. از سوی دیگر دولتی بودن اقتصاد کشور و احساس وابستگی به دولت سبب تضعیف روحیه کارآفرینی و تلاش فردی جهت کسب شغل شده است.
جامعه ایران باید واقعیت زیادی را بپذیرد و یکی از این واقعیت ها در شرایط کنونی این است که دیگر مانند گذشته تحصیلات دانشگاهی عامل موفقیت شغلی افراد نیست. حتی برای برخی خانواده های طبقات پایین تحصیل به دلیل هزینه های بالا نه تنها منجر به بهبود موقعیت آنان نمی شود، بلکه مشکلات جدیدی برای آن ها ایجاد می کند. امروزه انجام بسیاری از مشاغل نیازمند آموزش های دانشگاهی نیست و فرد می تواند با گذراندن دوره های مهارتی چند ماهه وارد بازار کار شود. ترغیب دانش آموزان به یادگیری مهارت های شغلی می تواند نقش مهمی در افزایش امید و انگیزه دانش آموزانی شود که روز به روز از دانشگاه و تحصیل سرخورده می شوند.