شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۹۷۲
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۸

آرش قلعه گلاب در روزنامه کارون نوشت : اول حكايت: حكايت كنند كه روزي روزگاري در دياري دور از سرزميني خاوري، نماينده‌ي حاكم، به اذن و فرمان زعيم قوم، قصد سفر به بلاد دور نمود تا در مجمع نمايندگان حكماي ساير كشورها شركت كرده و پيام مردم سرزمينش را به گوش مردم باختر و خاور رساند. و چون در آن زمان هنوز آخرين ورژن آيفون به بازار نيامده بود! نمايندگان بيشتر بلاد، بيشتر رودرو و با زبان واحد بين المللي با هم سخن مي گفتند و كسي به كسي "اس.ام اس" نمي داد و زنگ نمي‌زد!

ادامه ي حكايت: چون نماينده ي سرزمين خاوري، از سفر بازگشت! جميعي از موافقان و قليلي از مخالفان نماينده‌ي مردم ديار دور از سرزمين خاور! براي استقبال از او به سمت دروازه ي بزرگ شهر شتافتند تا از او با گل و كفش استقبال كنند! آنان كه هزار گل در دست داشتند، خوشحال بودند كه نماينده ي حاكم در سفرش به مجمع ملل! با يكي از نماينده گان باختر ديدار كرده و با هم پيتزا خورده اند! و آنان كه مخالف بودند و دو تن بيشتر نبودند! اعتراض داشتند كه چرا نماينده ي حاكم، رفته پيتزا خورده و آبگوشت نخورده!

و چون حكميت بين مخالفان و موافقان را پيرمرد داناي شهر بر عهده گرفت؛ به وساطتت بين اين دو طيف پرداخت و هريك را پندي درخور بداد.

ميانه ي حكايت: خطابه ي پيرمرد به موافقان: چندان ذوق زده نشويد! خوردن پيتزا در كنار هم، تنها مي‌تواند يك خوردن پيتزاي ساده تلقي شود و نه چيزي بيشتر! الزام اين امر، تنها براي توافقي " يك هزارم بندي " الزام آور است و نه چيزي بيشتر! اگر كه بخواهيد زياده ذوق زده شويد، ممكن است كه اصلا ديگر تا ابد ذوقي به شما سر نزند! پس بايد كه منتظر بمانيد تا ببينيد كه آيا اين دو نماينده اصلا ديگر ميلي به خوردن پيتزا پيدا خواهند كرد يا نه؟!

پايان حكايت: خطابه ي پيرمرد به مخالفان: اين رسم كفش اندازي را شما كي مي خواهيد از سربداريد! بسيار دمُده شده است! شما هنوز همان كفش‌هاي ميرزا نوروزتان را به اين جا و آن جا پرتاب مي كنيد كه چه؟! باشد كه بعد از اين، اين كفش ها را به موزه بريد! نمي خواهم بگويم كه رسم گل به دست گيري پيش گيريد! اما اين رسم پرتابي را لااقل از سر بنهيد! به خدا كه من هم شما را دست دارم! و موافقان گل دهنده به نماينده ي حاكم را.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار