شوشان - شهرام گراوندی :
وقتی کرک داگلاس در سن ۱۰۴ سالگی درگذشت، بیش از هر چیز به این موضوع فکرم مشغول شد که چگونه است برخی آدم ها سن صدسالگی را رد می کنند و بسیاری دیگر در نیمه ی نخست یک قرن و باز بسیاری دیگر در عنفوان جوانی رهسپار جهان مرده گان می شوند! از قید و یادآوری نمونه ها در می گذرم. چون کار بیهوده ای است. همه ی ما می توانیم صف طولانی از جوانمرگ های عرصه ی هنر و اجتماع و سیاست را ردیف کنیم. ولی کرک داگلاس به راحتی از ۱۰۰ سال عبور کرد و دم به تله ی مرگ نداد و ۴ سالی را هم بیش از یک قرن نفس کشید و اکسیژن سوزاند. ولی آخرش چه؟! تا جایی که اطلاع دارم ماکس فون سیدو هم همین وضعیت را دارد. او هم که سال ۱۹۷۳ بعنوان مثال ، پیرمردی بوده در فیلم جن گیر و جن می گرفته، حالا که سال ۲۰۲۰ هستیم، هنوز در قید حیات است و آدم نمی داند به جای پیرمرد چه واژه ای را به وی اطلاق کند!
اما منظور از نگارش این متن یادآوری اسپارتاکوس دیگری است!
لابد اطلاع دارید که اسپارتاکوس نام برده ای بوده در فیلم اسپارتاکوس که لابد همه دیده اند و این برده را وقتی می خواهند شناسایی و دستگیر کنند، به نام فرا می خوانند و به جای این که او به پا برخیزد و خود را معرفی کند، انبوهی از برده های دیگر یکی یکی بر می خیزند و خود را اپارتاکوس معرفی می کنند تا اسپارتاکوس واقعی شناسایی و دستگیر نشود.
آیا چنین برده ای و چنین سوژه ای در جهان واقعی که تبدیل به قهرمان فیلم شده، واقعیت داشته یا خیر، من اطلاع درستی ندارم.
ولی شخصیتی عزیز و گرامی و واقعی در مملکت خود ما وجود داشته که در سال تولدش در ۱۳۴۰ در شهر کرج ، به دلیل شهرت فیلم اسپارتاکوس و علاقه ی پدرش به شخصیت کرک داگلاس در این فیلم ، نام پسر را اسپارتاکوس می نامند که نام متعارفی هم نبوده و به نقل از مادر، همان موقع هم به سختی توانسته اند ثبت احوال آن زمان را قانع کنند که این نام را بر فرزندشان بگذارند.
اسپارتاکوس ایرانی ما رشد می کند و رشید می شود و در سال ۱۳۶۰ در سوسنگرد همیشه قهرمان ما، شربت شهادت را می نوشد به سن ۲۰ سالگی! و در شمار نخستین شهدای جنگ تحمیلی است.
این نوشته ی کوتاه تقدیم شده است به روح بزرگوار این شهید عزیز و به بهانه ی درگذشت کرک داگلاس شهیر که یک قرن را پشت سر گذاشت و بالاخره جهان فانی را بدرود گفت.