شوشان - زمان بابادی شوراب :
حکایت
در یکی از مناطق روستایی کشور معلمی تازه وارد در اواسط فصل تحصیلی وارد مدرسه و کلاس درس شد.
هنگام شروع درس، صدای بلند باد معده یکی از دانش آموزان باعث قطع درس معلم جدید شد، معلم با ناراحتی سرش را رو به دانش آموزان نمود، با تعجب دید با حالت عادی سر جای خود ساکت نشسته اند، نه کسی نگران بود و نه کسی می خندید، گویی هیچ اتفاقی نیافته بود، معلم احساس کرد حتما اشتباه کرده است.
روز بعد باز هم همین اتفاق (صدای بلند)تکرار شد و رو به اسحاق که صندلی اول نشسته بود، فریاد زد تو بودی!
گفت:بله
به حسن، مراد و تقی و بقیه بچه ها، که کنارش نشسته بودند گفت:چرا شما هیچ عکس العملی از خود نشان ندادید؟
گفتند آقای معلم بدلیل فقر زیاد، در فصل برداشت پیاز منطقه، عادت به خوردن نان و پیاز داریم و نتیجه خوردن پیاز هم موضوعی طبیعی است و دیگر اینکه این عمل در منطقه ما عادی بوده و کسی به روی کسی نمی آورد.
معلم وقتی به دفتر مدرسه رفت و موضوع را با دیگر معلمان در میان گذاشت، آنها هم موضوع را عادی عنوان کردند.
ضمنا گفتند خوردن پیاز قرمز و سفید ثواب هم دارد!،
معلم جدید از دیگر معلمان پرسید اما الان که فصل پیاز نیست؟
گفتند بدلیل تکرار آن فرقی نمی کند در چه فصلی باشد، قبح آن از بین رفته، معلم دیگری با ژست روشنفکری گفت این هم یک نوع باد است چه از پایین چه از بالا، گذشته از بوی بد آن، ولی بهتر از آن است که از بالا زده شده باشد و با ابراز کلمات و جملات دروغین، سر مردم کلاه گذاشته شود.
حقیقت
متاسفانه امروزه از نوع عملکرد برخی مسئولین رده بالای مملکت می توان به این باور رسید که از گفتن هر جمله و سخن دروغی به جامعه ابایی ندارند، گویی علاوه بر قبح دزدی، اختلاس و ارتشاء، قبح دروغ گفتن هم شکسته شده و دیگر دروغ گفتن در بین آنها به یک نوع تدبیر، هنر و روش مدیریتی تبدیل شده و هر مسئولی در جمع و جلسات رسمی و غیررسمی هر نوع دروغی می خواهد می گوید، بدون آنکه کس دیگری از مسئولین محترم خم به ابرو آورده و یا از بیان دروغ گفته شده تعجب، خنده و اعتراضی داشته باشد.
دروغ و وعده های واهی در بین مسئولین محترم جایگاه ویژه ای پیدا کرده و خودشان را با این موضوع که باید به مردم امید داد و هرچه کمتر متوجه شوند بهتر است توجیه می کنند و اعتقاد دارند نگفتن حقیقت به جامعه، دروغ محسوب نمی شود.
نکته آخر
امروزه مجموعه مدیریت کشور، دروغ گفتن را از مخفی کردن حقیقت جدا دانسته و نگفتن آن را تدبیری برای حفظ امید مردم و روشی برای مدیریت بر جامعه می دانند.