شوشان - دکتر محمد دورقی :
دیدن اشکال مختلف در ابرها تجربه مشترک اکثر ما از دوران خیال انگیز کودکی ست. زمستان ها پیش از باران،به ابرهای متراکم و لغزان سیاه و خاکستری و پس از باران به ابرهای سفیدی که ماموریت باران را به پایان رسانده و به سمت افق پراکنده می شدند نگاه می کردیم و در دل آن ابرها انواع تصاویر را پیدا می کردیم. بارها پیش آمده که در سنگ، گل یا سایر اشیا تصویر آشنایی ببینیم، تصویر انسان یا حیوان یا هر تصویر دیگری که به چشم ما آشنا میآید. این پدیده، پاریدولیا (Pareidolia) نام دارد. وقتی یک تصویر آشنا را در اجسام، گیاهان و سایر اشیا می بینیم یا پیامهای ناشناختهای را هنگام گوش کردن به موزیک یا صدای ضبط شدهای که برعکس پخش میشود، میشنویم، در واقع با این پدیده مواجهیم. از میان نمونههای پاریدولیا، پاریدولیای صورت، شناخته شده ترین نوع آن است. دیدن صورت حضرت مریم بر روی نان تست یکی از این موارد است. در سال ۱۹۹۴، یک زن آمریکایی، دایانا دویسر، تصویر مریم مقدس را در نان تست خود دید. او نان تست را برای فروش در eBay گذاشت و این نان تست که نزدیک ۱.۷ میلیون بازدید داشت، در نهایت حدود ۲۸ هزار دلار فروخته شد. در سال ۱۹۵۲، اسکناسهای کانادایی به این علت که در میان موهای ملکه الیزابت، شیطان خندانی دیده میشد، توسط بانکها جمع آوری شدند.
این روزها که محتواسازی و نشر اطلاعات درباره بحران کرونا به دست مردم کوچه و خیابان افتاده است و روزانه حجم عظیمی از شایعات هول آور و عموما بی اساس راهی دریای مواج شبکه های اجتماعی می شود،تصویر پاریدولیایی ِ شیطان خندان کرونا را می توان همه جا دید یعنی همه ما به نوعی متاثر از این پدیده، دچار توهم شده ایم. شایعات ترسناک پیرامون کرونا گرچه از نظر برخی ها می تواند در محتاط کردن مردم و وادار کردن آنها به رعایت الزامات بهداشتی موثر باشد اما افراط در خلق و انتشار آنها می تواند به تضعیف روحیه ی مردم و سیستم ایمنی آنها منجر گردد و نتیجه ی معکوسی را بدنبال داشته باشد. دوستی تعریف می کرد با اینکه پزشک متخصص سرفه ام را حساسیت فصلی تشخیص داده اما تشخیص های اطرافیان و اظهارات نگران کننده شبکه های اجتماعی خواب و خوراک را از من گرفته و مرا دچار توهم کرده است.
متاسفانه دولت و بخش رسانه و اطلاع رسانی ستاد مبارزه با کرونا( اگر موجود باشد) در ارتباط با موضوع کرونا قدرت اشباع نیازمندی های مردم با آگاهی های درست و ضروری را ندارد و در این حالت مردمی که طبق اصل پارکینسون به موضوعات پیش پا افتاده بیش از موضوعات جدی و واقعی اهمیت می دهند وارد عرصه اطلاع رسانی می شوند و به بی قیدترین و نامسئولانه ترین شکل محتواسازی می کنند. توجه زیاد انسانها به موضوعات بی اهمیت و شایعات ناشی از اصل پیشپا افتادگی یا «قانون علاقه به چرندیات» می باشد. این در ذات ما انسانها وجود دارد که به مطالب غیرواقعی علاقه نشان دهیم. حتی اگر شما برای کسی که پزشک یا استاد دانشگاه است هم از تجربهی دیدن موجودی عجیب مثل جن حرف بزنید، صحبتهای شما میتواند جالب باشد؛ دیگر چه برسد به مردم عادی!
این قانون را مورخ و روانشناسی به نام نورس کوت پارکینسون در سال ۱۹۵۷ میلادی مطرح کرد. او معتقد بود که مغز انسانها به موضوعاتی که نیاز نباشد دربارهی آن فکر کرد و مسائلی که حل کردن آنها پیچیده نباشد، بهتر واکنش نشان میدهد. او متوجه شد که در جمعهای دوستانه یا خانوادگی مطرح کردن موضوعهای پیشپا افتاده یا مبتذل، ارزش بیشتری دارد و کمتر در این جمعها صحبتهای یکی از افراد دربارهی موضوعی علمی و تخصصی طرفدار دارد.
حالا که به هر شکل نمی توان از مهمل سازی در شبکه های اجتماعی جلوگیری کرد باید با تقویت سواد رسانه ای از مهمل باوری و علاقمندی افراطی به اصل پیش پا افتادگی جلوگیری کنیم تا تصویر پاریدولیایی شیطان خندان کرونا را بر در و دیوار و در خواب و بیداری نبینیم.در نظر داشته باشیم که معقولانه و مسئولانه رفتار کردن و دستورالعمل های ساده مراجع رسمی را دنبال کردن می تواند ما را از اتکاء به مراجع تولید و انتشار ترس و توهم بی نیاز کند.