شوشان / لفته منصوری:
در این یادداشت میخواهم واژهی کنکور را از وسط به دونیم بشکافم تا خشونت نمادین درون این واژه را بنگرید! آنگاه خواهید دید که کنکور را از هر طرف که بخوانی خیری ندارد؛ (کُنْ کور یا کور کُنْ). این فیلتر جهانسومی برای ورود به دانشگاه تبدیل به مصیبتبارترین آزمون زندگی جوانان این مرزوبوم شده است! چند سال تلاش مداوم و در انزوایی مهیب و ترسناک و در رقابت و دشمنی با همه، آنگاه در یک نصف روز - چون این روزها- باید آن را قی کنی؛ و این چه قمار خطرناکی است!
بهترین بهاران عمر که باید صرف خلاقیت، ابتکار، علمآموزی، مهارت پروری، درونی کردن سبک زندگی سالم، شجاعتِ پرسشگری، جسارتِ نقد، کسب فضایل اخلاقی، تحقیق و پژوهش گردد؛ صرف تستزنی و مزمزهی کتابهای تکنیکی برای برتری بر دیگران و حسادت دیگران به او میشود.
من در اولین کُنْ کور بعد از انقلاب فرهنگی در سال 1362 وارد دانشگاه شهید چمران اهواز شدم و درعینحال بهعنوان اولین دیپلمهی اهل ملاثانی، بعد از انقلاب اسلامی پا به عرصهی دانشگاه گشودم. در سالهای بعد مشاور داوطلبان کُنْ کور همشهریانم گشتم.
هرسال بعد از اعلام نتایج، داوطلبان و خانوادههای آنان به مضیف مرحوم پدرم میآمدند و من در قامت یک مشاور خیرخواه برای داوطلبان انتخاب رشته میکردم و چه کیاوبیایی داشتم و چه شهرتی به هم زدم! در آن زمان نه کتاب کمکدرسی بود و نه بنگاههای عظیم کنکوری با 8000 میلیارد تومان درآمد سالانه و نه سندرم «تستزنی»، «مشاوره» و «کلاس فوقبرنامه» و نه کسی بعد از نتیجه نامطلوب کُنْ کور و نه در طول تحصیل و نه بعدازآن خودکشی میکرد!
کُنْ کور در ذات خود نوعی سلطه و تحمیل در بردارد؛ اما نه سلطهای مستقیم و فیزیکی و نه بهواسطهی قهر و زور، بلکه بهصورت نامرئی و در هالهای از مشروعیت که ما آن را میپذیریم، از آن اطاعت کرده و درونی میکنیم.
سلطهی نمادین چیزی است که افراد تحت سلطه آن را همچون اکسیژن استشمام میکنند، فشار آن را احساس نمیکنند و از همه مهمتر سلطهی است که در همهجا هست و در هیچ کجا نیست و به همین دلیل رهایی از دست آن بسیار دشوار است.[1]
بر اساس آمار منتشرشده:
- مدارس عادی دولتی هیچ سهمی از رتبههای برتر کُنْ کور ندارند.
- 80 درصد کل قبولیهای دانشگاهها متعلق به 20 درصد از مدارس است.
- 85 درصد کل قبولیهای دانشگاهها متعلق به 5 – 6 استان کشور است.
بنا به گفته عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گردش مالی مؤسسات کُنْ کور رقمی تا حدود دو برابر بودجهی آموزشوپرورش است. این سلطهی سرمایه سالار از طریق کُنْ کور یک آپارتاید آموزشی ایجاد کرده است. جوانان را به طبقات مختلف تقسیم و از هم جدا کرده است. دانش را تجزیه و تکنیک را بهجای علم نشانده است. دانش آموزان را از دوران ابتدایی به رقابت، دشمنی و حسادت و انزوا آلوده کرده است.
هیچ خسارتی بهاندازه یاس و ناامیدی جوانان جامعه را تهدید نمیکند! کُنْ کور اتلاف عمر است اما سلطهی سرمایه گزیر و گریزی نگذاشته است.
همراهان عزیز: من نوشتههای خود و نظرات مخاطبانم را در کانال تلگرامی «یادداشتهای لفته منصوری» به نشانی زیر منتشر میکنم؛ چنانچه این یادداشت را میپسندید، آن را در گروههای موردعلاقه خودتان بازنشر دهید:
پانوشت:
[1] - نظریهی «خشونت نمادین» در سال 1992 توسط پییر بوردیو جامعهشناس شهیر فرانسوی ارائه شد. بر اساس این نظریه «خشونت نمادین، نوعی از خشونت است که با همدستی ضمنی کسانی که این خشونت بر آنها اعمال میشود و نیز کسانی که آن را اعمال میکنند، انجام میشود؛ زیرا هر دو گروه، نسبت به اعمال آن آگاهی، ندارند.»
منبع:
- پییر بوردیو، (1387)، درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم، ترجمهی ناصر فکوهی، چاپ اول، تهران: آشیان، ص 25.