شوشان - دکتر صباح مزبان پور : وجدان كاري عبارت است از احساس تعهد دروني به منظور رعايت الزاماتي كه در ارتباط با كار مورد توافق قرار گرفته است. به بيان ديگر منظور از وجدان كاري، رضايت قلبي، تعهد و التزام عملي نسبت به وظيفه هايي است كه قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونه اي كه اگر بازرس و ناظري نيز بر فعاليت او نظاره گر نباشد، باز هم در انجام وظيفه کوتاهی نکند.
صداقت:
فرد باید در سازمان رفتاری صادقانه از خود نشان دهد تا مورد اعتماد سازمان و مشتریان قرار گیرد وموجب خوشنامی وی شود.
حضور به موقع:
فرد باید نسبت به حضور در سازمان راغب باشد و همواره خود را سروقت به سازمان برساند.
کارگروهی:
تولیدات سازمان نتیجه همکاری همه اعضا و مساعی کارکنان است. فرد باید برای رسیدن به اهداف سازمان،با دیگر اعضای سازمان مشارکت داشته باشد.
وفاداری:
فرد باید خود را جزئی از سازمان فرض کند و مشکلات سازمان را مشکلات خود بداند و نسبت به امور سازمان و مشتریان احساس مسئولیت داشته باشد.
احترام متقابل:
احترام متقابل به افراد سازمان و رفتار توام با متانت با اعضاء از اصولی است که فرد همواره باید رعایت کند.حفظ شان مشتریان و احترام نسبت به آنان، باید مورد توجه فرد باشد.
در نهج البلاغه ؛ اميرالمومنين عليهالسلام براي آدميان دو گونه محكمه را معين ميكنند كه يكي محكمه روز قيامت و دیگری محكمه وجدان است. دارندگان وجدان همان كسانياند كه قلبی سالم دارند.آن حضرت بيبهرگان از قلب سالم را مايه بي اعتمادي امراي عادل ميداند و آنها را مورد سرزنش قرار ميدهد. اينگونه اشخاص در نظر آن حضرت توانايي حفظ بيت المال را هم ندارند و واگذاری امور مردم به آنها باعث تخريب امور ميشود و چون چنين شرايطي براي انسان بوجود آيد بطور قطع خدا نيز در نظرش كم اهميت جلوه ميكند و نهايتاً امورات مردم آشفته ميشود.
"وجدان کاری در ژاپن"
شاید بتوان گفت هیچ چیز برای یک ژاپنی بدتر از این نیست که کارشان را به درستی انجام ندهند و کارشان را به دوش دیگری بیاندازند. مردم این کشور همیشه سعی میکنند تا به بهترین وجه از پس کارهای خود بر بیایند و مسئولیت کارهای خود را به طور کامل بپذیرند.
بنده خدایی نقل میکرد: یک روز دوشنبه هنگام رفتن سرکار، خیابان شلوغ بود و تعداد زیادی از نیروهای جمع شده بودند؛ وضع غیر عادی بود. کمی پرس و جو کردم فهمیدم یک نفر خودکشی کرده بود.البته در ژاپن خودکشی زیاد بود و دیگر خیلی جای تعجب نداشت. پرسیدم : چرا طرف خودکشی کرده؟ فهمیدم آن فرد، مهندس پیمانکار یک ساختمان بود. و قرار بود روز جمعه ساختمان رو طبق قرارداد تحویل صاحبش بدهد. روز جمعه ساختمان کارش تموم نشده بود و مهندس پیمانکار از صاحب ساختمان دو روز شنبه و یکشنبه مهلت میخواست تا ساختمان رو ساعت هشت روز دوشنبه اول روز کاری تحویل دهد. در مدت ۴۸ ساعت مهندس و تیمش هر کاری میکنند نمیتوانند کارهای نیمه تمام ساختمان رو تمام کنند و ساختمان رو آماده تحویل کنند. روز دوشنبه که مالک ساختمان برای تحویل ساختمان میاید با جسد حلق آویز شده مهندس پیمانکار مواجه میشود.
حالا نکته جالب اش اینجاست که ساختمان فقط نصب پریز برق و نظافتش مانده بود. به دوستان ژاپنی با تعجب گفتم این چه آدمی بود؟ چرا برای موضوع کوچکی مثل این خودکشی کرده است؟ این که خودکشی ندارد!
آنها که با تعجب زیاد به من نگاه میکردند ؛گفتند خودکشی ندارد؟ این فرد آینده شغلیاش به پایان رسیده بود. دو بار زیر قولش زده دیگر کسی به وی کار نمیداد .
"انسانهاي فرهيخته، حتي بدي را هم با بدي جوابگو نيستند؛ چه برسد به اينکه قبول کرده باشند کاري را انجام دهند. رانندهاي که از شغلش راضي نيست موجب مرگ سرنشين ميشود،آشپز اگر دقت نکند مشتري را مريض ميکند،پزشک غيرمسوول پيشقراول عزراييل ميشود و معلم ناراضي، بدآموزي را به شاگرداناش منتقل ميکند."