شوشان - کیوان لطفی:
از شوک، نفرت و غم که عبور کنی به جایی مبهم میرسی؛ جایی گنگ و غریب که آموزهها و داشتهها هم جواب نمیدهد. همانجاست که کلمات و مفاهیم فرو میریزند و تو ناچاری آنها را بازسازی کنی.
تحلیل و درک پروندهی عجیب بابک خرمدین، روانشناس، روانکاو، جامعه شناس، جرم شناس و ... میطلبد، اما عجالتاً نباید اجازه مواجهه این افراد با خبرنگاران و عکاسان داده شود، چرا که به اندازه کافی روان جامعه را آشفته کرده است. لازم نیست با جراحی علنی، رنج این حادثه را دو چندان کرد. متخصصان باید در خلوت، ابعاد مختلف این کابوس هولناک را بیرون بکشند و صرفاً نتایج بررسی را به اطلاع افکار عمومی برسانند.
نباید اجازه داد عاملان این رفتار و عمل شوم دیده شوند. نمایش غرور تهوعآور و پیروزی خیالی ترسناک آنها ریشخندی است به عقل و جان مخاطب! برای حفظ آرامش عمومی، باید دوربینها و میکروفونها خاموش شوند.
رسانه باید پیشترها پای کار میآمد تا جان، نان و روان شهروندان در کانون توجه قرار گیرد. تا با پردهپوشی و شعارفروشی واقعیتهای زیر پوست جامعه پنهان و کتمان نشوند و زخم های ناپیدا فرصتی برای درمان بیابند.
حالا وقت جولان رسانه نیست، وقتی رسانه حامی تنوع و تکثر و مروج فرهنگ غیردستوری باشد و نگاه، توجه، فهم و منافع مخاطب در اولویت قرار گیرد، جامعه، توان بازیابی خود را مییابد و یک رویداد به تنهایی نمیتواند زیر و زبر وجدان عمومی را شخم بزند.