شوشان - محمد سعید بهوندی :
جناب آقای دکتر علی لاریجانی با ریاست سه دوره(دوازده سال) بر مجلس شورای اسلامی و تقریباً دخالت مستقیم در سه برنامهی توسعهی کشور و وجود بند ج مادهی ۵۰ برنامهی پنجم("به منظور رفع نابرابری و تبعیض بین بازنشستگان سنوات مختلف، اعمال احکام و جداول مواد (109) و (110) قانون مدیریت خدمات کشوری براساس ضریب مصوب دولت برای بازنشستگان با تصویب هیأت وزیران مجاز است.") و مادهی ۳۰ برنامهی ششم توسعه("دولت مکلف است بررسیهای لازم جهت برقراری عدالت در نظام پرداخت، رفع تبعیض و متناسبسازی دریافتها و برخورداری از امکانات شاغلین، بازنشستگان و مستمریبگیران کشوری و لشکری سنوات مختلف را انجام دهد.") و با داشتن مسئولیت مستقیم در نظارت بر اجرای قانونی که خود و دیگر نمایندگان واضع آن بوده است، تقریباً میتوان ادعا کرد که؛ "هیچ قدم قابل توجهی در راه اجرای همسانسازی بازنشستگان کشوری، لشکری و تامین اجتماعی برنداشت، علیرغم اینکه به راحتی میتوانست اینکار را انجام دهد!."
از این گذشته؛ عملکرد و راه و روش ایشان در سیاست و مدیریت، همواره سبک و سیاقی گنگ، پیچیده و غیرشفاف داشته و کمتر قابل تحلیل و آنالیز بوده و با معیارها و شاخصهای شناختهشدهی راهبری، برای رسیدن به رشد، ترقی و توسعهی همه جانبه و پایدار کشور نیز فاقد سازگاری مطلوب است.
سبک مدیریتی ایشان علیرغم اینکه نزدیک به نوع اقتضایی و اتفاقاً از نوع سبکهای نو در مدیریت است، امّا متاسفانه باز این اقتضاء آن چیزی نیست که در پی و مسیر حل مشکلات، گشودن گرهها و انتخاب و اتخاذ مناسبترین تصمیمات برای پیشرفت کشور باشد، بلکه اقتضایی است که معمولاً بیشتر مصالح فردی و آیندهی خودشان در آن دیده و گنجانده میشود!