استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: از بین بردن فقر آن هم طی ۴سال و در شرایط فعلی ایران ناممکن است. حتی قویترین اقتصاددانها هم نمیتوانند این کار را انجام دهند.
کمتر از یک هفتهی دیگر نام یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری از صندوقهای رای بیرون میآید و برای مدت چهار سال ادارهی ممکت به دستان او میافتد. شرایط اقتصادی امروز به قدری فاجعهبار است که خیلی از مردم امیدی به بهبود اوضاع ندارند. کارشناسان میگویند برای بهبود وضعیت اقتصادی باید تغییرات اساسی در عرصهی اقتصاد صورت بگیرد و در این میان برخی کاندیداها وعدهی افزایش یارانه و از بین بردن فقر مطلق را طی چهار سال میدهند. با مرتضی افقه (استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز) در خصوص وعدههای اقتصادی کاندیداها صحبت کردیم. مشروح این مصاحبه در ادامه میآید:
شما وعدههای اقتصادی کاندیداهای ریاستجمهوری را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا وعدههایی مبنی بر دادنِ یارانهی ۴۵۰هزارتومانی، یک میلیون تومانی یا ۵ برابر کردنِ یارانهها یا برچیدن فقر طی چهار سال را عملیاتی میدانید؟
اول باید بگویم که وقتی من صحبتهای این هفت نفر را شنیدم، با خودم گفتم دستمریزاد به شورای نگهبان که چنین افرادی را به عنوان اشخاص اصلح انتخاب کرده است. ببینید تا آنجا که من دیدم؛ این کاندیداها به طرز مضحکی وعده میدهند و جالب آنجاست که اینها قبلا هم مسئولیتهایی داشته و اصلا تازهکار نیستند و چندین سال به نحوی از انحا یا در تصمیمگیری و یا در اجرا بودند و خودشان میدانند که این وعدهها عملیاتی نمیشود. مثلا یکی از کاندیداها از یارانههای پنهان صحبت کرده است. ببینید برخی حدود سه دهه است که به دنبال این هستند که یارانههای پنهان را بردارند اما هنوز نتوانستهاند حتی آن را محاسبه کنند و ببینند که چقدر است.
به هرحال من فکر میکنم این افراد جز تلاش برای کسب رای و اغوای مردم هدف دیگری ندارند. ضمن اینکه باید متذکر شوم که حالا که مردم را به این روز رساندهاند دادنِ یارانه در کوتاه مدت باید صورت بگیرد اما نکته اینجاست که در این میان باید یک نامزد ریاست جمهوری باید بگوید برای ایجاد اشتغال شرافتمندانه چه کار میخواهد انجام دهد تا مردم عزتمندانه درآمد داشته باشند نه اینکه عزت نفس آنها را پایمال کنیم و عادتشان بدهیم به یارانه و گداپروری را ترویج کنیم که دستشان جلوی دولت دراز باشد. این نوع رای جمع کردن فقط توهین به مردم است.
بینید در منطق اقتصاد، یارانه فقط به کسانی تعلق میگیرد که قادر به کار نیستند حالا یا در سن اشتغال نیستند و سرپرست ندارند یا مسن یا معلول ذهنی و جسمی هستند. تنها چنین افرادی باید یارانه بگیرند و منبع این یارانه هم در همهی کشورها فقط و فقط مالیاتها هستند؛ یعنی از ثرتمندان مالیات میگیرند و به افراد ناتوان پرداخت میکنند در مقابل برای کسانی که در سن کارند و قادر به کار هستند، دولت باید زمینه اشتغال را ایجاد کند.
اشاره کردید که درآمد یارانهها تنها باید از طریق گرفتن مالیات تامین شود اما عدهای همچنان بر افزایش قیمت حاملهای انرژی تاکید دارند، نگاه شما به این قضیه چیست؟ آیا تجربهی گران شدنِ بنزین و افزایش کمسابقهی تورم میتواند دلیلی بر رد این مدعا باشد؟
عدهای از اقتصاددانان لیبرال داخلی معتقد هستند که ما یارانههای پنهان میدهیم که البته من این را قبول ندارم. یکی از این کاندیداها گفته میخواهد یارانهی بنزین دهک هشتم و نهم و دهم را بردارد اما با فرض اینکه به قول اینها یارانه پنهان را بردارند، اول اینکه چه کسی گفته قیمت بنزینِ اینجا را باید با قیمت بنزین کشورهای دیگر مقایسه کرد که در اینصورت باید درآمدها هم با درآمد کشورهای دیگر مقایسه شود. دوم اینکه شناسایی این سه دهک چگونه امکانپذیر است؟ بعد همانطور که شما اشاره کردید اگر یارانه را از بنزین بردارند مجددا قیمتها افزایش پیدا خواهد کرد و این از آستانهی تحمل جامعه خارج است.
وقتی رسما توسط وزارت کار و رفاه اجتماعی اعلام میشود که ۶۰ میلیون نفر مشمول دریافت سبد کالا هستند، یعنی ما ۶۰میلیون فقیر مطلق داریم وقتی ۶۰میلیون فقیر مطلق داریم حتی اضافه کردنِ ۵۰۰ تومان به حاملهای انرژی در شرایط فعلی که هیچ تحولی در تولید و اشتغال ایجاد نشده، میتواند سم مهلکی باشد برای فراهم کردن دوبارهی زمینهی تنشهای اجتماعی و سیاسی.
ظاهرا هیچیک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری برنامهی مشخصی برای بهبود وضعیت مردم و خروج از این بحرانِ اقتصادی ندارند جز اشاراتی کلی که عملیاتی شدن آنها عیممکن بهنظر میرسد. شما به عنوان یک اقتصاددان چه اقداماتی را برای خروج از این بحران، اساسی میدانید؟
همانطور که گفتم باید اشتغال ایجاد کرد و اینکه چگونه اشتغال ایجاد کنیم درواقع خیلی پیچیده نیست باید اقتصاد را رونق داد اما در کشور ما این موضوع مقداری پیچیدهتر از باقی کشورهاست. ما در واقع باید تولید اشتغالزا داشته باشیم. ببینید ما الان میتوانیم با تکنیکهای سرمایهبر که اشتغالِ کمی ایجاد میکند، تولید داشته باشیم اما دولت اگر بخواهد اشتغال را گسترش دهد باید در مناطقی که نیروی کار زیاد است از بنگاههایی حمایت کند که اشتغالزا هستند یعنی از تکنیکهای کاربر استفاده کند؛ درغیر اینصورت راهانداختن پتروشیمیها و فولادها اگرچه برای تولید ملی خوب است اما اگر هدف اشتغال باشد، کافی و مناسب نیست و باید از بنگاههای متوسط و کوچک که عمدتا تکنیکهای کاربر دارند، حمایت شوند.
مسئولان در واقع باید برای مناطق مختلف طرحهای مختلف داشته باشند. به هر حال کاندیداها اگر بخواهند اشتغال ایجاد کنند و اقتصاد رونق بگیرد اول باید بگویند برای مذاکرات چه برنامهای دارند. اگر مشکل تحریم حل نشود نه تنها هیچکدام از این وعدهها عملیاتی نمیشود بلکه با توجه به اینکه تحریم طی سالهای گذشته باعث شده تقریبا همهی ذخایر خود را مصرف کنیم بنابراین اگر تحریمها تداوم پیدا کند وضعیت به شدت بدتر از آن چیزی میشود که در این یکی دوساله بوده است. بعد از قضیهی تحریمها آنها باید بگویند که چگونه میخواهند مشکل FATF را حل کنند چون اگر کالا صادر کنیم و نتوانیم پول آن را بگیریم، مشکلی حل نخواهد شد.
ببینید اقتصاد ما به شدت به تجارت خارجی و فروش نفت و خرید کالاهای واسطهای و سرمایهای برای بخش تولید وابسته است. بنابراین اگر میخواهیم اشتغال ایجاد کنیم باید بخش تولیدمان رونق پیدا کند و بخش تولید ما هم تا حد زیادی وابسته به تجارت خارجی است. در داخل نیز با موانع کسب و کار مواجه هستیم که این موانع عمدتا بروکراسی و نظام ناکارآمد در انتصاب و انتخاب مدیران است. بنابراین اگر میخواهند اشتغال ایجاد کنند و مشکل اقتصادی مملکت را حل کنند باید بروند به سمت افزایش تولید و آن هم تولید اشتغالزا که یک سر آن به روابط خارجی برمیگردد و یک سر دیگر آن هم به ناکارآمدیهای داخلی که باید اصلاح شود.
آنطور که مشخص است هیچ کدام از این نامزدها به این موارد فکر نکردهاند و فقط میگویند در مذاکرات به توافق میرسیم. حدس من این است که این آقایان الآن که میبینند مذاکرات دارد به نتیجه میرسد واحتمالا امکان آزاد شدنِ ۴.۵۰ میلیارد دلار از منابع ما وجود دارد، به خاطر اینکه در کوتاه مدت مردم را راضی نگه دارند میخواهند این پولها را پخش کنند اما خب بعد از آن دوباره روز از نو و روزی از نو.
پرداخت یارانه به این شکل حتی اگر منابع آن هم از آزادسازیِ منابع بلوکه شدهی ما تامین شود چه مشکلاتی را به وجود خواهد آورد؟
اولا روحیهی گداپروری گسترش پیدا میکند و اصل این موضوع درست نیست. همانطور که گفتم یارانه تنها باید به اقشار ضعیف و از کارافتاده تعلق بگیرد و اصلا وعدهی یارانه دادن ضد ارزش و ضد توسعه است.
آیا واقعا نابودی فقر طی چهار سال امکانپذیر است؟
اکیدا اینگونه نیست. نه در شرایط فعلی این وعده امکانپذیر است و نه این کاندیداها این کاره هستند. در واقع تجربهی سالها مسئولیت این افراد و نه صرفا حرفهایی که میزنند نشان داده است که اینها این کاره نیستند. ضمن اینکه رفع کامل فقر آن هم در شرایطی که ما ۶۰ میلیون فقیر مطلق داریم و درحالیکه که هنوز مشکل تحریمها حل نشده بعید است. اگر حتی مشکل تحریمها حل شود اصل تنش ما با غرب باقی خواهد ماند و همانطور که گفتم اقتصاد و رونق ما به شدت وابسته به همین تجارت و فروش نفت است ضمن اینکه اگر تحریم هم برداشته شود قیمت نفت دیگر به دوران احمدی نژاد نمیرسد.
نکتهی مهم دیگر این است که به قدری نانخور بودجهای به بودجه اضافه کردهاند که بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی و مالیاتها را باید به این ارتزاق کنندگان از بودجه بدهند. به همین دلیل از بین بردن فقر آن هم طی ۴سال و در شرایط فعلی ایران ناممکن است. حتی قویترین اقتصاد دانها هم نمیتوانند این کار را انجام دهند چه برسد به اینها که تجربهی کاری آنها نشان میدهد شناخت چندانی از مسائل و مشکلات کشور ندارند!