شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۶۱۷۴
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۷
شوشان - سامان فرامرزی:

 استفان کاوی در کتاب شگفت انگیز        

 هفت عادت مردمان موثر داستان آموزنده ای را نقل می کند که خواندنش خالی از لطف نیست.

کاوی به یاد می آورد که در یک صبح یکشنبه که هوا بسیار مطلوب و دلچسب بود، در متروی نیویورک،.

مردم به آرامی نشسته بودند،بعضی روزنامه می خوانند و بعضی غرق در افکارشان بوده و بعضی نیز چشم هایشان را بسته و مشغول استراحت بودند، محیط بسیار آرامش بخش بود.

ناگهان فردی همراه با بچه های قد و نیم قدش وارد مترو شد. بچه ها آن چنان شلوغ و پر سرو صدا بودند که فورا فضا عوض شد.

مرد در کنار کاوی نشست و  چشمانش را بست، طوری که انگار از وضعیت بی خبر بود. بچه ها دائم داد و فریاد می زدند،وسایل به طرف خود و دیگران پرتاب می کردند و حتی روزنامه های بقیه را می کشیدند و فرار می کردند،فضا به شدت آزار دهنده شده بود و با تمام این تفاسیر پدر بچه ها نسبت به این اوضاع بی اعتنا بود و کاری انجام نمی داد.

تقریبا همه عصبانی شده بودند، در باور کاوی نمی گنجید که کسی بتواند تا این حد بی تفاوت و بی توجه باشد که اجازه بدهد بچه هایش هر کاری که دوست دارند انجام دهند و خودش هیچ کاری نکند. بالاخره کاوی به طرف آن مرد برگشت و گفت:

_آقای محترم!  بچه های شما همه را اذیت می کنند،لطفا کمی آنها را آرام کنید. مرد که انگار تازه متوجه اطرافش شده بود نگاهی به وی انداخت و به آرامی گفت: 

_بله حق با شماست،به نظرم باید کاری انجام دهم، همین الان از بیمارستان بر می گردیم،مادرشان درست یک ساعت پیش فوت کرد. نمی دانم چه کار کنم و آنها چطور با این موضوع کنار بیایند.

حس کاوی را در آن لحظه می توانید تصور کنید؟ 

از زبان خود کاوی:

《دیدگاهم به یکباره تغییر کرد.ناگهان همه چیز را با چشم دیگری نگاه کردم،رفتار و احساسم به گونه ای متفاوت شد.

عصبانیتم فروکش کرد،قلبم از درد مچاله شد، و با لحنی دوستانه و همراه همدری گفتم: _ همسرتان یک ساعت پیش فوت کرد؟ واقعا متاسفم. می توانید بگویید چه اتفاقی افتاد؟کمکی از دست من بر می آید؟》

سوال من این است؟

آن همه عصبانیت،خصومت،رنجش، کنترل رفتار، به یکباره کجا رفت؟ 

آیا تنها فوت همسر مرد کافی بود تا کاوی و دیگران نسبت به تغییر زاویه دیدشان بر بیایند؟

بیاییم به دور و بر خودمان نگاه کنیم، چقدر ممکن است اطرافیان ما،خواهر،برادر،پدر،مادر،همسایه، همکار و هر کسی که به نحوی با آنها سر و کار داریم رفتار و حتی گفتارشان تحت تاثیر تنش های درونی و بیرونی ای باشد که ما از آنها بی خبریم، و بجای همدردی و همدلی به کنترل،قضاوت،رنجش و دلخوری از آنها می پردازیم؟

اصطلاح ((تغییر برداشت)) اولین بار توسط ((توماس کوهن)) در کتاب بی نظیرش ((ساختار های انقلاب علمی)) معرفی و مطرح شد. وی به خوبی نشان داد که چگونه تقریبا هر پیشرفت مهم علمی در ابتدا حاصل سنت شکنی ((جدایی از روش های قدیمی تفکر و برداشت های کهنه و پوسیده)) بوده است.

((تولمی)) منجم بزرگ مصر، زمین را مرکز عالم می دانست، اما کوپرنیک این برداشت را تغییر داد و ناگهان همه چیز تعریف تازه ای پیدا کرد.

هرچند همه دگرگونی هایی که در دیدگاه و برداشت به وجود می آیند،مثبت نیستند و برخی از آنها ما را از ریشه هایی که به سعادت و خوشحالی حقیقی سوق می دهد، دور ساخته است.

اما،برداشت های ما چه درست باشد و چه نادرست، سر چشمه دیدگاه ها،رفتار ها و در نهایت ریشه روابط ما با دیگران است. 

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار