شوشان - غلامرضاجعفری:
روز جمعه ای است و برنامه دیدار اهل رسانه و برخی فعالان محیط زیست از سدهای حرامی! حرامیان آب و آرامش و سبزی جلگه خوزستان، سازه ای بدقواره که در قواره توسعه نیست، فرایندی ضد هرگونه محیط زیست! و امروز با کلام یکی از مدیران این سدها دریافتیم که این سازه به ظاهر بشری! به طور ماهوی ضد هرگونه کنش و فعلی انسانی است؛ خاصه آنجایی که حفظ حیات مردمان را کارویژه سدها خواند!
دوالیسمی غریب که نمی تواند زیست احشام را در کنار مردمان تصوررکند و در برابر ناله یکی از فعالان بومی استان،ناصرعبیات، که از مرگ ماهیها و احشام مردم هور خبر میداد، پیروزمندانه میگوید همین است! میگوید ما،یعنی همه خادمان سدها، به فکر حفظ حیات مردمند حال آنکه او،یعنی همان فعال محیط زیست، نگران تلف شدن احشام و دام! و تو گویی آقای مدیر خبر ندارد که آدمها هزاران سال است در کنار احشام و دام و ماهیها و پرندگان و درندگان و حتی برخی لاشخورها! زندگانی میگذرانند، و ایشان چنان غرق در بیخبری است که نمیداند زیست انسان بومی نه تنها درگیر با حق حیات حیوانات است بلکه حتی بقا و فنای نیزارهای هور در ادامه فرایند حیات و ممات جماعات بومی موثر است!
دوگانه خیر و شر، دوگانه آدم و عالم، دوگانه جن و انس، دوگانه فرشته و اهریمن و … دوالیسمی آشنا که در ذهن مدیر بدل به دوگانه احشام و مردم شده، و البته خود را طرف حق میداند، حتما خود را در جانب سفید قصه، در کنار فرشته میداند و فعالان محیط زیست را که نگران زیست احشامند همراه با اهریمن و ابلیس! در چنین چشم اندازی طبیعی است که مدیران سازه بدقوار سدها خود را حق مطلق ببینند و آب را از احشام و پرندگان و ماهیها و … دریغ کنند!
دریغا ولی که اینان آگاه از حیات و بقا و زندگی نیستند و ای کاش در اقدامی حداقلی به پیرمردها و پیرزنان فامیل خود رجوع میکردند ومیپرسیدند که انسان چگونه با حیوان به هم زیستی رسید!
در این میان به متولیان و مجریان برنامه دیدار اهل رسانه و فعالان محیط زیست با سدها پیشنهادی دارم؛ به گمانم چنین برنامه ای را برای متولیان و مدیران سدها در نظر بگیرید اینان را بیاورید به هور، به هورالعظیم،به هور فلاحیه و جاهای دیگری از این دست، تا با زیست انسان و دام در کنار هم آشنا شوند، آنوقت شاید با تهدید زندگی احشام، بسیاری از مردمان هور را از زندگی سقط نکنند.