مرد همسایه همانطور که از روی بالکن خانه با تلفن همراهش فیلم میگرفت داد میزد : «وای ، وای فرشاد پسرشان، با چاقو زد کشتشون» ... .
شوشان - فاضل خمیسی:
مرد همسایه همانطور که از روی بالکن خانه با تلفن همراهش فیلم میگرفت داد میزد : «وای ، وای فرشاد پسرشان، با چاقو زد کشتشون» ... .
باز قتلی دیگر در شهر رخ داد ، و باز هم خویشتن کُشی ، اینبار جنایت بدست فرزند!
فیلم بسرعت در همه ی شبکه ها پخش شد، پدر و مادر مثله وغرق در خون در کنار هم کشته شده بودند، پدر و مادری که «اُفًٌ» گفتن در مقابل آنان نکوهش و شبهه ی معصیت دارد، آماج خنجر سرد پسر شدند ..
بدون هیچ ربطی و قبل از اینکه این خبر و فیلم دهشناک آنرا ببینم ، همین دیشب ناخودآگاه فکرم بسوی بابک خرمدین رفته بود ، کارگردانی که چند وقت پیش توسط پدر ومادرش بطرز فجیعی کشته ، تکه،تکه شده و اعضایش در کیسه های پلاستیکی در سطل های زباله انداخته شده بود ...
پدر و مادرکُشی و فرزندکُشی رفتاریست که حتی در میان حیوانات درنده خو کمتر رُخ میدهد و زمانی که این رفتار اینگونه سبوعانه در میان اشرف مخلوقات جاری میشود باید عمیقاً توقف کرد ، اندیشید و بدون انکار چاره جویی کرد.
جنگ خنجرها و تن های پاره ، پاره شده ی زنان و جوانان ناشی از نزاع هم حکایتی دیگر است.
براستی ما را چه شده است! گفته میشود ریشه های خشونت اجتماعی و خانوادگی ریشه ی فرهنگی دارند!
وقتی مسوولان فرهنگی بدون تخصص باشند و تفاوت میان «کودک خیابان» و «کودک کار» را ندانند و زمانی که نمیدانند «مدارا زیستی» و «تاب آوری» بمعنای نصیحت و پند نیست و یک مهارت است و در برهه ای که بجای درمان تخصصی اینگونه معضلات پیچیده، بدنبال توجیه ناهنجاریهای اجتماعی برآیند و کماکان بر کُرسی های رنگیشان تکیه بزنند ، باید هم شاهد رُخ نمایی دشنه های بیرحم و سرد باشیم.
برنامه و بودجه های فرهنگی اگر در دست غیرمتخصص باشد، میشود فاجعه!