کدام قدرت رسانهای، نشریات محلی را شهروندان درجه دوم تلقی می کند؟
شوشان - خداداد ابراهیمی - مدیرمسئول روزنامه مهران:
بررسیها در حوزه مطبوعات کشور طی سالیان گذشته حاکی از آن است که در آغاز هردولت، معمولا معدودی از مدیران رسانههای سیاسی و اقتصادی، با اغواگری و گعدههای پشت پرده، دست به اقداماتی میزنند تا منجر به اتخاذ تصمیمهایی شود که مطابق با مصالح و مطامع آنان بخشنامه شود.
در واقع این طیف، برای زمینگیر کردن مطبوعات کشور، مسئولان را از راه به بیراهه می کشانند و میکوشند فعالیت مطبوعات کشور را از ریل اصلی آن خارج کنند تا هم رشد و توسعه رسانهها را متوقف کنند و هم نشریات استانی را از سر راه خود کنار بزنند. تا مافیای مطبوعات، همچنان به آلاف و الوف برسد.
این گروه کثرت طلب، در طول ادوار گذشته، نمایشگاه مطبوعات، کاغذ دولتی، یارانه نجومی و اغلب امتیازات حوزه رسانه را به انحصار خود در آوردهاند. آگهیهای مزایده و مناقصه و رپرتاژهای وزارتخانههای پولساز را هم به آن اضافه کنید و قس علی هذا..
به نظر میرسد این اتفاق ناخجسته ومرموز همواره در رانتخواری، ویژهخواری، نفوذ بنگاههای مطبوعاتی ثروتمند و سیاسی ریشه دارد.
همان مافیایی که سالهاست بر روی یارانه میلیاردی مطبوعات کشور چمبره زده است. این مافیا به راحتی میتواند با دور زدن وزیر ارشاد، نمایندگان مجلس و معاونت مطبوعاتی، با هر دسیسهای، مترصد حذف صدها رسانه محلی و هزاران فعال مطبوعاتی با نگاه مزاحم و شهروند درجه دوم هستند تا ازاین رهگذار به سهولت به رانتخواری همه جانبه خود ادامه دهند.
گاهی با انحصار آگهیهای تبلیغاتی انتخابات ریاستجمهوری ، گاهی با دریافت یارانههای میلیاردی و زمانی هم با جذب رپرتاژها و آگهیهای شرکتهای غولپیکر دولتی و البته گاهی با نفوذ در کارگروهای مطبوعاتی و ارائه پیشنهادهای اغواگرانه به مسئولان، حیات مطبوعات کشور را به مخاطره انداختهاند.
مافیای موصوف، عِده و عُده دارد، گردن کَلفت است؛ ثروت و قدرت سیاسی دارد، چاپخانه اختصاصی و انبارهای مملو از کاغذ دولتی دارد و با امپراطوری کاغذی خود، رقبای مطبوعاتی را حذف میکند، خدمت فرهنگی نمیکند، قبل از آن که رایزن فرهنگی باشد، راهزن فرهنگی است، رانتخواری می کند، تجارتخانه مخفی دارد و دراندک زمانی به ثروتهای پیدا وپنهان دست می یابد.
آنان به هر دولتی ولو اینکه مخالف جناح سیاسی آنها باشد، لبخند می زنند و قبل از سایر رسانههای کشور، دولت جدید را در آغوش می گیرند. اما در ذهنشان طنابِ دامِ سیاست می بافند.
بابررسی اسناد و شواهد دهسالهی اخیر ردپای نفوذ و مداخلهی جماعت موصوف، در رتبهبندی مطبوعات، تقسیم یارانه، تخصیص کاغذ دولتی و الحقاق متممهایی کذایی به قوانین مطبوعاتی، با خواست و ارادهی گروهی خاص، به وضوح آشکار خواهد شد.
لذا بایستهست؛ دولت سیدابراهیم رئیسی و پیشتر ازآن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به ابن ماجرای تلخ و تبعیض آمیز خاتمه دهد و با اتخاذ طرحهای امیدبخش و رویکردهای ضد فساد، نشاط وانبساط رسانهای را سیاستگذاری کند و تلقی شهروند درجه دوم را از مطبوعات استانها بزداید و دریک کلام؛ پیشنهادهای مخرب و مشاورههای صدمن یک غاز اقلیتی رانتخوار را مردود بشمارد و با اقدامات مداخلهجویانهی آنان، قاطعانه مقابله کند.همان اقلیتی که در بین اصحاب رسانههای محلی، محبوبیت و مرجعیتی ندارند.