شوشان - قاسم امیری:
برای ابراهیم اسکندری
مطلع کلام برای آغازین پرداختن به تو چه باشد که بتوان با حفظ حرمت شکوهت، بر آستان توصیفت سر قلم را سائید؟
باید از سینه کدامین وحی ،آیتی برای عطرآگین کردن فضای کلام انتخاب کرد که در سینه کش کوه مصیبتت ،ما را به قله تعزیه فقدانت برساند؟
ای ابراهیمی که ابراهیم وار از اندیشه ، تبری ساختی و بر اهرمی از منطق بر سر خرافه ها فرود می آوردی!
ای ابراهیمی که هیچگاه در باران تحلیلت حتی قطره ای از ظرف انصاف بیرون نریختی!
ای ابراهیمی که دانایی را با شجاعت در هم آمیخته بودی و هرگونه فرصت طلبی را از تاروپود جسم و جان خویش زدودی!
سیاوش وار و بی باک از آتش های تهدید و خطر گذشتی و دل در گرو پشتیبانی چشمه لایزال حق داشتی.
گو اینکه چنگ های مقاومتت را به حبل الله در آویختی و برای سرافرازی ایران عزیز و راحت مردمانش چشم امید داشتی! و تا آخرین نفس هایت ایران،مردم و اصلاح را فریاد می زدی!
وقتی بارانت باریدن گرفت با عشق تمام ، تک تک قطراتش را به نظاره می نشستی و چه با حوصله آنها را یکی یکی بر می شمردی.
و در این میان سره گذری قرار دادی تا مبادا ناسره ئی بر صورت این مرزوبوم خطی کشاند!
و چه برافروخته می شدی هر گاه که از سر عادت کسی سخنی تکراری بر حریم باران می چسباند!
عاشقانه باران را دوست می داشتی و حرمت می گذاشتی!
ابراهیم عزیز!اقرار می کنم که هر وقت می خواستم زیر بارانت بیایم با وسواس خاص می آمدم ای خاص ترین معلم اندیشمند !
امروز وداع آخرین با یکی از نیک سرشت ترین مردان روزگار بود که عزت نفس و متانت در گامهای استوارش دیده می شد.
امروز در نقطه ای از جغرافیای پهناور این سرزمین ،پیکر نجابت و صداقت بر دستان تعدادی از دوستداران و دلشدگانش تا جغرافیای بهشت تشییع شد!
امروز رامهرمز و خوزستان داغدار معلمی صاحب فکر و اندیشه شد که برای همیشه به آسمانها پر کشید اما نام نیکش تا سالیان سال زبانزد خاص و عام خواهد بود.
روانشاد ابراهیم اسکندری در حوزه فعالیت های اجتماعی خویش، آن قدر بی ادعا و کم توقع عمل می کرد که رد پای این تواضع و خشوع ، ثبات قدم و ایستادگی ایشان چون مهری بر دلهای آنانکه حتی کمترین مراوده و شناختی از ایشان داشتند به جای مانده است.
شهادت همه محیط پیرامون این انسان والامقام و رضایت قلبی از روش و منش آزادیخواهانه اش ، الگویی پاک از یک فعال مدنی و سیاسی را در اختیار جامعه قرار می دهد.
الگویی که می تواند فعالیت های نصف و نیمه و بعضا ناخالص سیاسی را که در همه جریانات دیده می شود را کالیبره نموده و جلا ببخشد.
استاد اسکندری به دور از همه منفعت طلبی های رایج در برخی فعالیت های سیاسی، فقط دل در آبادی و اصلاح این مملکت داشت.
شاید نتوان او را یک اصلاح طلب به معنی رایج امروزی قلمداد کرد هر چند همواره در این فضا تنفس می نمود. ابراهیم اسکندری را باید فراتر از یک اصلاح طلب ناب و واقعی تعریف کرد.
او در واقع یک اصلاح گر عملگرا بوده است که با دستان خالی به مبارزه با انحرافات می پرداخت و هرگز خود را محصور در محدودیت های قراردادی گروهها و مصلحت اندیشی های باب شده نکرده بود.
نقد سالم و بدون ملاحظه حتی از دوستان نزدیک خود را ، موجب رشد و ترقی جامعه می دانست و در این مسیر هرگز ذره ای تردید به خود راه نداد.
روح این انسان وارسته و آزاده، دوست و برادر خوش فکر شاد و بهشت برین ماوایش باد.