شوشان - دکتر فاضل خمیسی:
این روزها انتقادات از عملکردِ شورای شهر و شهرداری اهواز آنقدر زیاد شده که هر کس به فراخور برداشت شخصی یا مشاهداتی که دارد، اهـواز را به لقب و صفتی می نامد، عده ای بخاطر تاریکی خیابان و بوستانهایش آنرا شهر تاریک، گروهی بخاطر رهاشدگی زباله، آنرا بهشت زباله گردها، دسته ای بخاطر چاله و خرابی معبرها، جایزه گذاشته و شرط برنده شدن را معرفی یک کوچه یا خیابان سالم قرار داده اند ، جایی دیگر از بی سلیقگی مبلمان شهری میگویند، گروهی که دغدغه ی محیط زیستی داشته و نگران سلامتی مردم هستند به آن لقب شهرقلیان و دود داده و خواهان رسیدگی به این وضعیت شده اند، تازگیها هم عده ای در نوشته و جستارها با عنوان«بزرگترین روستای ایران» اشاره دارند.
در این میان اگر برای هر کدام از صفت های مذکور توجیهی پیدا شود ، اما به نظر میرسد این عبارت آخری، فاقد انطباق مبنایی و نوعی تقلیل ارزشی واژه ای برای یک مکان با مختصات مخصوص به خود است.
واژه ی روستا یا آبادی یا حتی دهات ، بمعنای خرابی یا عدم داشتن امکانات رفاهی یا خدماتی نیست بلکه این واژه نشان دهنده ی نوع شغل ساکنین در حوزه ی تولید محصولات استراتژیک و حتی غیراستراتژیک ( کشاورزی، دامداری، صنایع دستی،...) در جمعیت و جغرافیای محدود و تقریباً دارای وابستگی نسبی بهم بوده که نقش مهمی را در نظام اقتصادی و اجتماعی ایفا میکنند.
امروزه و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی بدلیل تغییرات مثبت انسانی و عمران در برخی روستاها ماندگاری در اینگونه روستاها نه تنها تثبیت بلکه باعث مهاجرت معکوس ، از شهر به روستا شده و اشاره به اهواز بعنوان بزرگترین روستای ایران در واقع تقلیل در انتظارات شهروندان اهوازی و قلت نگاری و نگاه پایین دستی به روستاهاست.
مگر قرار است برای انتقاد از عملکردی از تحقیر واژه ها استفاده، و برای آبادی جایی ، منطقه ای دیگر را خراب کرد! نظام شهر و روستا هر کدام کارکرد و تعریف خاص خویش را داشته و در هر دو حوزه، خرابی و ناتدبیری امری مذموم و ناخوشایند است.
هر توریستی که از تهران ، اصفهان، تبریز، شیراز و سایر کلان شهرهای کشور بازدیدی داشته نـه تنها آنها را از شهرهای اروپایی و بقیه ی شهرهای آباد دنیا کمتر ندانسته بلکه بخاطر برخی ویژگیهای انسانی و تاریخی ، زبان به تعریف نیز گشوده است .. اما چرا ، کـلان شهراهواز جایی در این میان ندارد، شهری که از نظر ویژگیهای طبیعی، انسانی، تاریخی، ارزشی و فرهنگی بی نظیر است .
حداقل انتظارات برای شهر شبهای کارون کمتر از تهران و تبریز و اصفهان شدن نیست و پاسخ به این مطالبه و چرایی را متولیان بدهند، متولیانی که اگر میتوانند: بسم الله! و اگر این توان را در خود نمی بینند ماندگاری آنها در حوزه ی مسوولیت، عین غضب حق الناس است و بنا به فرمایش معصوم(ع) : بترس از کسی که به غیر از خدا پناهی ندارد.