شوشان - حسین ملک خدایی :
در قرآن بازگشت به صور مختلف آمده است مثل منیب، ینیب، اواب و تواب، منظور از قرآن بازگشت به کجا می باشد؟ ، منظور قرآن بازگشت انسان به قبل از گناه، بازگشت به فطرت پاک اولیه، انسانی که بر می گردد بدین معناست که صفحه دل و قلب را از زنگاری که گرفته پاک و صاف می کند
صفحه دل را برق می اندازد، وقتی صفحه قلب را زنگار گرفته باشد و کدر شده باشد نور حقیقت را نمی تاباند، " کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون" انسان آنچه به مراتب از گناه کسب می کند قلب را آلوده و غبارآلود می کند و وقتی قلب چنین شد، گوش و چشم هم از شنیدن حرف حق و دیدن حق کر و کور می شوند، " صم، بکم، عمی فهم لایرجعون" پس قرآن مرتب می گوید
برگردید تا کاملا غرق نشده اید برگردید یعنی دست خدا به طرف انسان دراز است تا دست ما را بگیرد
وقتی انسان بر می گردد واجد یک صفای باطنی می شود، اوج این صفای باطنی همان عشق بخدا و شناخت و عرفان الهی است، همه صفات پسندیده انسان از عشق و عرفان الهی سرچشمه می گیرد راستی و راستگویی و صداقت و پاکی همه از صفای باطن نشأت می گیرند، راستگوبی، مردانگی و جوانمردی و شیرزن بودن بدون صفای باطن و بدون بازگشت به فطرت پاک اولیه ممکن نیست، ساتر فیلسوف شاخص فرانسوی هم می گوید کاش این هستی خدایی داشت یعنی معتقد بخدا نیست اما هستی بی خدا را هم
بیهوده می داند، بعضی می گویند ما کاری نداریم که خدایی هست یا نیست اما کار بد هم نمی کنیم، اگر بپرسی که ملاک بد و خوب بودن را از کجا می آورید ، و اگر بین چیزی که بنفع تو بود و به ضرر جامعه چگونه نفع خودت را به نفع جامعه رها می کنید و چه پشتوانهای این انتخاب تو دارد می ماند، جالب است که قرآن این بازگشت و صفای باطن را يک توانایی و استعداد درک حقیقت و استعداد درک روابط علت معلولی بین
پدیده ها و توانابی درک تحولات اجتماعی می داند و تمام پیامبران را واجد قلب منیب می داند " افلم ینظرو الی السماء فوقهم کیف بنینها و زینها و ما لها من فروج... این ها همه بینشی است برای بنده بازگشت کننده" تبصرةو ذکری لکل عبد منیب "
اگر می خواهید خود و فرزندانتان واجد صفای باطن و نور حق و واجد عشق و عرفان الهی باشند از هر جا که هستید دست خدا را بگیرید و باز گردید به قلبی چون آئينه پاک،
آیه 14 سوره مطففین
آیات 6 و 7 و 8 سوره ق