شوشان - محمدرضا چمن نژادیان :
جناب عالیجنابان قوای ملی و مدیریت عالی در چنین حوادث ملی ، اتفاقات محلی و مطالبات خواهی مدنی جامعه ( مطالبگری سایر اقشار و صنوف مانند معلمان، بازنشستگان و حوادثی متروپلیسمی و...) که شیاطین و شیادان داخلی و خارجی در صدد بهره برداری سوء برای هدایت افکار عمومی هستند. باید در سطوح عالی و مدیریتی بهنگام، سریع و شفافتر برای حفظ حریم ها، حرمتها و احترام افکار عمومی و کرامت خدمتگزاران ملت به امور وارد شوند. و برای دفاع از منافع و امنیت ملی رسماً و از ناحیه ی صدای و سیمایی که از بیت المال ارتزاق می نماید، باید اطلاع رسانی بهینه و اقناع کننده ی جوامع هدف و آحاد شهروندان نمایند.
و با ناهنجاریها و مقصرین واقعی با معرفی قانونمند و کادشناسانه برخورد عادلانه ، قاطع و بدون تبعیض کنند
چندین سئوال و ابهام در چنین فرآیندی ذهن ها را مشغول می کند که اصلاً چرا؟:
دستگاه های مسئول خود برای اطلاع رسانی جلوداری نمی کنند؟و با خبرسازان فیک در دفاع از آبروی افراد از طریق شفاف سازی مقابله و برخورد نمی نمایند؟
زیرا این خبرهای فیک و اطلاع رسانی انحرافی ضمن اینکه می توان ساختگی با اهداف خاص برای تخلیه اهدافی در حال و برای آینده باشند.
ولی اخلاقاً مشی ضداخلاقی خبر پراکنی با ترور شخصیت افراد به نوعی نشان از بی در و دروازه بودن فضای اطلاع رسانی و مجازی دارد.
که می تواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل نماید.
ضمن اینکه می تواند با آبروی دیگران بدون پاسخگویی بازی گردد،
در عین حال می تواند نوعی چهره و شخصیت سازی کاذب برجسته بصورت بداخلاقانه برای افراد با بزرگنمایی هایی فریبنده و مهندسی افکارساز نزد آحاد جامعه باشد، تا افراد را راحت تر و آینده نگرانه در مسیر مدیریت ملی و محلی امور سیاسی و اجتماعی معرفی و ترویج نماید؟
و گاهی از سوی دست اندرکاران جهت قالب سازی و تحمیل خود خواسته و هدایت شده ی امور فردی و اجتماعی چنین فضایی هدفمند درست و ساخته برای نومانکلاتورهای خاص قدرت و... می شود... فعلاً بماند.
والا کسی که رسماً پرونده ای علیه او در حادثه ای مستقیم و غیر مستقیم تشکیل نشده و نیست چرا باید ممنوع الخروج باشد؟
چرا دخالت در رفت و آمد خانوادگی بدون مجوزهای مدنی و قضایی با اتهامات اثبات نشده می شود؟
و چرا با غوغاسالاری در خبر پراکنی افرادی بی گناه بولد غیر معمولی و مظلومانه هتک حرمت فردی و خانوادگی می شوند؟
ا
گر اتهامی هست و یا نیست چرا در اسرع وقت دستگاههای ذیربط با وجود داشتن رسالت دینی و مدنی نباید پاسخ دهند؟
مگر متولیان در ابعاد مدیریتی مختلف حداقل حقوق برای نظارت، امنیت، حراست از بیت المال، حقوق عامه و شهروندان نمی گیرند؟*
چرا به موقع برای شفاف سازی و حرمت افکار عمومی جهت حفظ حریمها و حرمتها اطلاع رسانی نمی کنند؟
یا چنین یله و رها شده خبر پراکنی موهوم مقرون به صرفه تر برای تخلیه ی روانی و سوق دادن گناه به بی گناهان مظلوم و خادم غیر معصوم ملت است؟
فاین تذهبون...؟