شوشان - شاهپور زندی / روان شناس :
اثر «دانینگ کروگر»، بر اساس پژوهشی که در سال ۱۹۹۹ در دانشگاه کرنل توسط دیوید دانینگ (David Dunning) و جاستین کروگر (Justin Kruger) انجام گرفت ، ارایه شد.
این دو نفر برای انجام پژوهش مطالعاتی خود، افراد زیادی را با توجه به تواناییهایشان در استدلال منطقی، دستور زبان انگلیسی و حس شوخطبعی، مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه جالب رسیدند که افرادی خود را بهتر از میانگین ارزیابی میکردند ولی نتایجی بسیار کمتر ازمیانگین کسب کردهاند.!
مثال: افرادی که ۱۲ درصد توانایی داشتند، میزان توانایی خود را ۶۲ درصد در نظر گرفته بودند.!
بدین شکل دانینگ و کروگر، این مشکل فراشناختی یعنی *عدم توانایی درک میزان توانایی و عملکرد فردی* را کشف و تدوین و این موضوع را این چنین بیان کردند:
«افرادی که دانش کمتر از میانگین دارند، با دو مشکل همزمان مواجه اند:
نه تنها نتیجهگیریهای اشتباهی دارند و بر اساس همان نتیجهگیریها خطاهای مکرری را مرتکب میشوند، که به دلیل همین مشکل، عدم توانایی خود را نیز درک نمیکنند و متوجه این عدم توانایی نخواهند شد.»
به قول شاعر خودمان :
آنکس که نداند و نداند که نداند ...... !
اثر دانینگ - کروگر یک اختلال شناختی است که در نتیجه ی آن، افراد میزان تبحر و دانش و فهم و توانمندی و تسلط خود در برخی حوزههای تخصصی و کاری و علمی را، بیش از آنچه که واقعیتِ وجودشان است ارزیابی میکنند.
نشانه های این اختلال، زمانی رخ میدهد که عدم شناخت از خود (خود نشناسی) و بیشتر از اندازه دیدنِ توانمندی های فردی ، باعث میشود که افراد، قدرت و توانِ تحلیل و ارزیابی واقعی و راستین و درست و به هنگامِ تواناییهای خود را از دست بدهند.
به آموزه ها و تاکید دین اسلام در باره ی اهمیت خودشناسی در این راستا توجه شود که پیشتر از این پژوهش بوده و این پژوهشگران آنرا تجربی و تدوین کرده اند .
دریک جمله ی کوتاه ، توانایی مغز این افراد ، از نظر کارکرد طبیعیِ زیستیِ یک انسان که خداوند به حکمتی آفریده و از آن انتظار می رود ؛ پایین تر است و نباید غیر از آن باور و انتظار داشت.
تجویز راهبردی :
*اثر دانینگ - کروگر* یک اختلال شناختی است که در نتیجه ی آن، افراد میزان تبحر و دانش و فهم و توانمندی و تسلط خود در برخی حوزههای تخصصی و کاری و علمی را، بیش از آنچه که واقعیت دارد ارزیابی میکنند.
نشانه های این اختلال، زمانی رخ میدهد که عدم شناخت فردی از خود و بیشتر از اندازه دیدنِ توانمندی های خود ، باعث میشود که افراد، قدرت و توانِ تحلیل و ارزیابی واقعی و راستین و درست و به هنگام و به اندازه ی تواناییهای خود را از دست بدهند.
مانند این است که فردی با ویژگی های خاص جسمانی اش که باید در توانی مشخص از میزانی مشخص باشد نیست ولی ، میل دارد که وزنه ای سنگین تر از این توان را بلند کرده و بالای سر ببرد !
نتیجه ی این میل و اقدام ورزشی که خارج از توان فردیست ، چه خواهد شد؟!
بله ، پاسخ روشن است ؛
آسیب جدی و حتمی و شکستن مهره ها و چهارستون جسمانی و در پایان آن هم زمینگیرشدن دایمی وی و مختل شدن روند طبیعی زندگی معمولی اش خواهد شد.
این ، تنها بخشی از پیامد شخصیِ این اقدام است!
به هزینه ها و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی و ... این افزون طلبی و زیاده دیدن توانمندیِ خود ، هم بیندیشید.!
چون شکستن ستون مهره ها و زمینگیرشدن این فرد یا افراد ، و زجر ناشی از این پیامد برای همه انسانهای بزرگ وکوچک و بالغ و نالغ ، قابل مشاهده و محسوس است ؛ نسبت به حادثه دیدگان ابراز همدردی کرده و شاید هم با وی، سرزنش آمیز و حق به جانب رفتار کنند.
پرسش :
در مواردی که فرد یا افرادی گرفتار به اختلال روان شناختی از نوعِ دانینگ - کروگر ، اقدام به تصمیم و رفتاری خطرناک کرده و با توجه به جایگاه فردی و سیاسی و اجتماعی و سازمانی ، خود و پیرامون را گرفتار پیامد آن کنند ، چه باید کرد !؟
مشاهده ی پیامد این اختلال شناختی ، مانند شکستن مهره ها و فقرات و زمینگیرشدن و هزینه های هنگفت مالی و اجتماعی و ... ، برای همه ی مردم قابل فهم و درک و حس خواهد بود !؟
آیا آسیب ها اختلالات روان شناختی هم مانند آسیب ها و اختلالات جسمانی ، برای همه افراد قابل مشاهده و درک خواهد بود ؟
خیر !
چون بیماری های روان شناختی ، نشانه های جسمانی قابل مشاهده و محسوس ندارند و باید به پیامد و نتایج آشکار و پنهان آنها در گوتاه مدت و دراز مدت اندیشید .
آیا این اختلال روان شناختی ، در سیاستمداران ومجریان و تصمیم گیران سازمانی هم می تواند پیامد و نتایجی قابل مشاهده و ملموس برای تک تک افراد متاثر و متضرر داشته باشد!؟
تعمیم و نتیجه گیری این متن با خواننده ست.