شوشان - غلامرضا نورآبادی :
۱- نتیجه پیروزی انقلاب ۵۷ بدون شک کسب کلیه مناصب فرهنگی ، اجتماعی واقتصادی و ... توسط روحانیت وناشی از حمایت مردم از اسلام بود . تصویب برخی قوانین منجمله کار و اموراجتماعی یا ایجاد انجمن های اسلامی در ارتش و دانشگاه و ادارات و آموزش و پرورش و... آموزه ای از عملکرد همسایه شمالی در تاسیس دفاتر حزبی ،پاکسازی گسترده و نظام تک حزبی و ....بود و در تثبیت و شکل گیری نظام حاکم بر کشورمان بی تاثیر نبوده است . از انجا که آن نگرش سوسیالیستی با داشتن مانیفست اقتصادی و.... منجر به فساد گسترده،ناکارآمدی دولت ،بهره وری کم نیروی کار،همسان سازی دستمزدها ،فقدان اعتماد مردم ،هزینه های سنگین دفاع از لهستان و افغانستان وسایر جنبش های سوسیالیستی، سیاستهای غلط حمایت از تولید که موجب کاهش تولید و عرضه نیازهای داخلی شد ،سیاست گذاری غلط در حوزه محیط زیست و انتقال آب ،در نهایت موجب اعتراضات و تبری جستن مردم از حزب و فروپاشی امری اجتناب ناپذیر می نمود.پلیس حزب کمونیست هم کاری نداشت به اینکه چقدر اعتقاد قلبی به حزب دارید بلکه هرگونه مخالفت با اندیشه حزب را بر نمی تافت.لذا با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی کشور ،تورم ،اعتراضات اقشار مختلف ناشی از ناتوانی در گذراندن معاش و اتخاذ سیاستهای متضاد و بعضا مخرب اقتصادی و محیط زیستی وفشار خارجی ،نیاز به توجه بیشتر ما به سرنوشت کشور و حفظ آن که بابت آن شهدا و جانبازان زیادی تقدیم کردیم ،را میطلبد.
۲- تا سال ۵۷روحانیون سنگ صبور مردم و بیان کننده مطالبات بودند ولی امروز خودشان درمسند پاسخگویی قرار دارند و نه صرفا ذاکر مشکلات در نماز جمعه و... .
نتایج عملکرد حاکمیت از انقلاب ۵۷ تاکنون بر اعتقادات و اندیشه و عملکرد دینی مردم برای کسانیکه دغدغه دین دارند نیاز به بررسی دارد. از صدر اسلام تاکنون دیدگاههای متفاوتی بوده که "دین از سیاست جداست؟" یا "دین از دولت جداست؟" و یا "دین و دولت جدایی ندارندو حاکم دینی میتواند حاکم یک کشور باشد ".هرکدام از اندیشمندان دینی برای نظر خودشان که مبنا حفظ و صیانت از دین است دلایل خود را ارائه داده اند.
بنظر میرسد برای حکومت اسلامی که قاعدتا الویت آن جلب قلوب مردم به دین باید باشد ،میبایست این مقوله با توجه به عملکرد مجددا مورد توجه اندیشمندان روحانی و غیر روحانی قرار گیرد .
۳- یکی از ابزار های حاکمیت،قدرت سرکوب است .داشتن این قدرت برای سرکوب نیروهای متخاصم خارجی کارآمد و برای مردم داخل کشورغیر کارآمد است.قدرت حاکمیت در داخل صرفا از میزان تاثیر گذاری بر مردم و شکل دهی اولویت هایشان !! میسر است .ناتوانی در این زمینه فرصت را در اختیار نیروهای خارجی برای تحمیل نظراتشان و یا تغییر حکومت ها قرار داده و لذا با تقبیع رسانه های خارجی و سر کردگان آنها و یا تربیت نیروهایی داخلی که دست ودلشان از کشتن نهراسد !!!نمیشود برای خود مقبولیت ایجاد کرد.نفوذ در قلب مردم و گسترش اعتقادات امری معنوی و حاکمیت امری مادی است .بررسی تجمیع ایندو که میشود یا نمیشود ،چه زیر ساختهای اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی لازم است بر عهده اندیشمندان و علماست تا چراغ راه آینده و صدمه ندیدن اعتقادات مردم باشد.
۴- امید به آینده ، خنثی نمودن تبلیغات دلسرد کننده و توسعه از مسیر مشارکت همگانی میگذرد و لا غیر.
۱۴۰۱/۰۴/۱۶