شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۳۱۸
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۲
شوشان - عبدالرحیم سوار نژاد :
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است 

واقعه عاشورا بدون تردید  یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ بشریت است که مردم جهان را با مفهوم و معنای حیات هدف‌دار آشنا نمود وبرای مبارزه  به منظورحفظ کرامت انسان و نفی ستم انگیزه ها را تقویت کرد که هرگز از ذهن انسانها پاک نخواهد شد. واقعه ای که باید آن را یک دانشگاه بزرگ دانست با درس هایی که حقیقت انسانیت را آشکار می کنند و تک تک لحظات آن سرشار از عبرت و آموزه های انسانی است ،
رفتار و برخورد امام حسین بن علی (ع) پس از ورود شمر ملعون در عصر روز تاسوعا به دشت کربلا و ابلاغ فرمان ابن زیاد مبنی بر جنگ با حضرت سیدالشهداء (ع)  تا هنگام شهادت در روز عاشورا حاوی آموزه هایی ارزشمند است  که هر کدام را سعی می کنیم به عنوان درس های عاشورا به آنها بپردازیم تا از آنها بهره بگیریم :

1-  گفتگو و مشورت .
امام سجاد فرمودند : پس از آن که از طرف دشمن تا بعد از نماز مغرب مهلت داده شد به میان افراد بنی هاشم و یاران خویش می رود و با آنها در مورد نبرد عاشورا به گفتگو می پردازد و می فرماید : 
2-شکر خداوند و توکل بر او
اتنی على اللّه تبارک و تعالى أحسن الثناء و أحمده على السرّاء و الضرّاء،. 
 به پیشگاه خداوند برتر و بلند مرتبه بهترین ثناها و ستایشها را تقدیم می نمایم. در راحتی و سختی خداوند را سپاس می گویم. 
3- توجه به ریشه و اصالت  
اللهمّ انی أحمدک على أن اکرمتنا بالنبوّة 
خدایا تو را سپاس مى‌ گویم که خانواده ما را به نبوت گرامی داشتی 
4-داشتن علم و بصیرت و آگاهی
و علّمتنا القرآن و فقّهتنا فی الدین و جعلت لنا أسماعا و أبصارا و أفئدة و لم تجعلنا من المشرکین
و قرآن را به ما آموختى و ما را در دین خود فقیه کردى، به ما گوشهاى شنوا و دیده بینا و دل روشن دادى و ما را از مشرکان قرار نداده ‌اى.  
5- قدرشناسی  و دلگرمی بخشیدن
فانی لا أعلم أصحابا أولى و لا خیرا من أصحابی و لا أهل بیت أبرّ و لا أوصل من أهل بیتی فجزاکم اللّه عنی جمیعا خیرا. 
من یارانى برتر و بهتر از یاران خویش و اهل بیتى نیکوکارتر و مهربانتر از اهل بیت خود نمى ‌شناسم، خداوند به همه شما از طرف من جزاى خیر عطا کند. 
6 - توجه به اختیار و اراده انسانها
لا و إنّی أظنّ یومنا من هؤلاء الأعداء غدا ألا و انی قد رأیت لکم فانطلقوا جمیعا فی حل، لیس علیکم منّی ذمام هذا لیل قد غشیکم فاتخذوه جملا. 
همانا به یقین فردا روز جنگ ما با این دشمنان است. من به شما اجازه می دهم که بروید و همگی از بیعت من آزاد هستید و از جانب من بر شما هیچ عهد و ذمه ای نیست. این شب تار شما را در بر گرفته است آن را وسیله رفتن و مرکب خود قرار دهید. 
7 - ازادی انتخاب 
ثم لیأخذ کل رجل منکم بید رجل من أهل بیتی [و] تفرّقوا فی سوادکم و مدائنکم حتى یفرّج اللّه فان القوم انما یطلبونی و لو قد أصابونی لهوا عن طلب غیری. 
هر مردى از شما دست یکى از مردان اهل بیتم را بگیرد و در آبادیها و شهرهای خود پراکنده شوید تا خداوند گشایشى ایجاد کند. این جماعت مرا مى ‌طلبند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف نظر مى ‌کنند.  
8- وفاداری
دأ القول العبّاس بن علی(علیه السّلام) فقال له: لم نفعل [ذلک‌]؟ لنبقى بعدک لا أرانا اللّه ذلک أبدا. 
ثم إنّ اخوته و أبناء الحسین (ع) و بنى أخیه الحسن (ع) و ابنى عبد اللّه بن جعفر - محمد و عبد اللّه- تکلموا بهذا و نحوه. 
حضرت عباس بن على (ع) شروع به سخن گفتن نمود: چرا این کار را بکنیم براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟ خدا هرگز چنین روزى را نیاورد. بعد برادران و فرزندان امام حسین (ع) و فرزندان برادرش امام حسن (ع) و دو پسر عبد الله بن جعفر [محمد و عبد اللّه‌]همین سخن را گفتند یا سخنانی بدین گونه بیان داشتند. 

9 -ایثار و فداکاری
فقال الحسین(علیه السّلام): یا بنی عقیل، حسبکم من القتل بمسلم اذهبوا قد أذنت لکم. 
قالوا: فما یقول الناس، یقولون إنّا ترکنا شیخنا و سیّدنا و بنی عمومتنا خیر الأعمام و لم نرم معهم بسهم و لم نطعن معهم برمح و لم نضرب معهم بسیف و لا ندری ما صنعوا، لا و اللّه لا نفعل و لکن تفدیک أنفسنا و أموالنا و أهلونا و نقاتل معک حتى نرد موردک فقبّح اللّه العیش بعدک. 

امام حسین (ع) به پسران عقیل رو کرد و فرمود:
«ای پسران عقیل! کشته شدن مسلم (ع) بس است، پس شما بروید، من اجازه رفتن به شما دادم». آنها عرض کردند: «سبحان الله! آن گاه مردم درباره ما چه می‌گویند، ما بزرگ و آقا و عموی خود را که بهترین عموهایمان بود به خود واگذاریم و یک تیر با هم نینداختیم و یک نیزه و شمشیر به کار نبردیم و ندانیم که به سرشان چه آمد؟ نه هرگز ما چنین کاری نخواهیم کرد، بلکه ما جان و مال و زن و فرزند خود را فدای تو می‌سازیم و در رکاب تو می‌جنگیم تا به هر جا رفتی ما نیز همراه تو باشیم».

10 – استحکام عقیده
قام إلیه مسلم بن عوسجة الأسدی فقال: أ نحن نخلّی عنک و لمّا نعذر الى اللّه فی أداء حقّک. أما و اللّه حتى اکسر فی صدورهم رمحی و أضربهم بسیفی ما ثبت قائمه فی یدی و لا افارقک و لو لم یکن معی سلاح اقاتلهم به لقذفتهم بالحجارة دونک حتى اموت معک. 
و قال سعید بن عبد اللّه الحنفی: و اللّه لا نخلّیک حتى یعلم اللّه أنا حفظنا غیبة رسول اللّه (ص) فیک و اللّه لو علمت انی اقتل ثم احیا ثم احرق حیّا ثم أذرى، یفعل ذلک بی سبعین مرّة ما فارقتک حتى ألقى حمامی دونک فکیف لا افعل ذلک و إنما هی قتلة واحدة ثم هی الکرامة التی لا انقضاء لها ابدا. 
مسلم بن عوسجة برخاست و گفت: آیا اگر تو را تنها بگذاریم در اداء حق تو در نزد خدا عذرى داریم؟ اما به خدا قسم از تو جدا نمى ‌شوم تا آنکه نیزه ‌ام را در سینه‌ هایشان بشکنم و مادامی که قبضه شمشیرم در دستم باشد با آن می جنگم و اگر سلاحى نداشته باشم با سنگ آنها را مى ‌زنم تا آنکه با تو بمیرم. 
سعید بن عبد الله حنفى گفت: به خدا قسم تو را رها نخواهم کرد تا خدا بداند که ما در زمان غیبت حضرت رسول الله (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) از شما محافظت کرده ‌ایم، به خدا قسم اگر بدانم که کشته مى‌ شوم سپس زنده مى‌ شوم سپس زنده سوزانده مى ‌شوم سپس تکه تکه مى‌ شوم و هفتاد مرتبه با من چنین شود باز هرگز از شما جدا نمى ‌شوم تا آنکه روح من فداى شما شود و چگونه چنین نکنم در حالى‌ که این یک بار کشته شدن است و پس از آن چنان کرامت ابدى به دنبال دارد که هرگز از بین نخواهد رفت. 

11- امام باوری
و قال زهیر بن القین: و اللّه لوددت أنی قتلت ثم نشرت ثم قتلت حتى اقتل کذا ألف قتله و أن اللّه یدفع بذلک القتل عن نفسک و عن أنفس هؤلاء الفتیة من أهل بیتک. 
و تکلّم جماعة أصحابه فقالوا: و اللّه لا نفارقک ولکن أنفسنا لک الفداء نقیک بنحورنا و جباهنا و أیدینا فاذا نحن قتلنا کنا وفینا و قضینا ما علینا. 
و تکلّم جماعة أصحابه فی وجه واحد بکلام یشبه بعضه بعضا .
زهیر بن قین گفت: به خدا قسم دوست داشتم که کشته مى‌ شدم سپس زنده مى ‌شدم، باز کشته مى ‌شدم تا هزار مرتبه بار این چنین کشته مى ‌شدم تا خداوند بدین وسیله، کشته شدن را از شما و جوانان اهل بیت شما دور مى ‌گردانید.  
اصحاب حضرت (علیه السّلام) سخنانی را مطرح کردند و گفتند: به خدا قسم از شما جدا نمى ‌شویم، جانهایمان به فدای شما، با گلوها و پیشانیها و دستهای خویش از شما محافظت مى ‌کنیم، اگر کشته شویم وفادار بوده ایم و آنچه را که بر ما واجب بوده اداء نموده ‌ایم. بقیّه اصحاب نیز سخنانی به زبان آوردند که بعضا به یکدیگر شبیه بود. 

12- بی اعتنایی به دنیا
امام حسین (ع) در شب عاشورا این اشعار را دو یا سه بار می خواند: 
یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ
کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ

مِن طالب وَ صاحِب قَتیل
وَ الدَّهرُ لا یَقنَــــعُ بِالبَـــدیلِ
و کُلُّ حَیٍّ سالِکٍ سَبیل
ما اَقربَ الوَعدُ اِلَی الرَّحیــلِ
وَ اِنَّما الاَمرُ اِلَی الجَلیـــــــلِ
ای دنیا! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن می‌دهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمی‌ورزی. همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زنده‌ای رهروی ناگزیر این راه است.

13- صبر و مقاومت
وقتی زینب (س) اشعار را شنید، مقصود را دریافت، نتوانست خودداری کند، گریه کنان بی‌تابانه به حضور امام دوید و گفت: «وَاثُكْلاه! لَيتَ المَوتَ أعدَمَنِي الحَياةَ! …».
امام به او نگریست و فرمود: خواهر جان! شیطان صبر شکیبائی را از تو نرباید، و قطرات اشک از چشمانش سرازیر گشت و فرمود: «لَو تُرِكَ القَطا لَيلاً لَنامَ

14- تاثیر دعا و مناجات در روحیه بخشی
 شب عاشورا  امام حسین (ع) و اصحابش مشغول دعا و تلاوت قرآن و نماز و مناجات بودند، به گونه‌ای که در روایت آمده: «وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ.» همین آوای پر سوز که از دل‌های پاکبازان و عاشقان خدا برمی‌خاست، باعث شد که ۳۲ نفر از سربازان دشمن تحت تاثیر قرار گرفته، همان شب به سپاه امام حسین (ع) پیوستند.

 15 - شناخت تاکتیک های نظامی در جنگ
شب عاشورا، امام حسین (ع) تنها از خیمه خود بیرون آمد و برای شناسایی به طرف بیابان رفت و به بررسی فراز و نشیب‌های بیابان پرداخت. نافع بن هلال می گوید: من پشت سر امام به راه افتادم (تا اگر از ناحیه دشمن به او آسیب برسد از او دفاع کنم) امام فهمید و به من فرمود: برای چه بیرون آمده‌ای؟ عرض کردم: «از اینکه تنها بیرون رفتی پریشان شدم چرا که لشکر این طاغوت، در همین نزدیکی است.»
امام فرمود: برای بررسی فرازها و گودال‌های این بیابان آمده‌ام، تا هنگام حمله دشمن و حمله ما، میدان و کمینگاه‌های میدان را بشناسم. 

16 – اعتماد به یاران
امام به خیمه زینب (س) وارد شد، نافع در مقابل خیمه در انتظار امام ایستاد، شنید زینب به برادر می‌گوید: آیا اصحاب خود را امتحان کرده‌ای، من ترس آن دارم که هنگام خطر تو را تنها بگذارند. امام فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم دیدم همه آماده و استوار هستند و همانند اشتیاق کودک به پستان مادرش، اشتیاق به مرگ دارند».

17 – ضرورت اطاعت و فرمانبری از امام
نافع می‌گوید: وقتی که این سخن از زینب (س) شنیدم، گریه کردم و نزد حبیب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنیده بودم به او گفتم. حبیب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام نبود هم اکنون با شمشیر به سوی دشمن حمله می‌کردم. گفتم: من گمان می‌برم بانوان حرم با حضرت زینب (س) این گونه سخن بگویند و پریشان گردند، مناسب است که اصحاب را جمع کنی و نزد خیمه زینب (س) برویم و با گفتار خود، قلب آنها را گوارا و استوار سازیم.
حبیب، اصحاب را جمع کرد و سخن نافع را به آنها گفت، همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اکنون به دشمن حمله می‌کردیم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد که ما استوار هستیم. 

18 – توجه به نقش تربیتی زنان
حبیب برای آنها دعا کرد، و با هم کنار خیام بانوان آمدند و صدا زدند: «ای گروه بانوان و حرم‌های رسول خدا (ص) این شمشیرهای جوانمردان شما است که سوگند یاد کرده‌اند در غلاف نکنند مگر اینکه گردن دشمنان را بزنند و این نیزه های جوانان شما است که قسم خورده‌اند به زمین نیفکنند مگر اینکه به سینه‌های دشمن فرو کنند».
بانوان با گریه و ندبه از خیمه‌ها بیرون آمدند و گفتند: «ای پاکبازان، از حریم دختران رسول خدا و بانوان منسوب به امیر مؤمنان (ع) حمایت کنید و دریغ ننمائید». اصحاب همه صدا به گریه و شیون بلند کردند.

 19 – عدم تبعیض در دادن مسئولیت و ماموریت
 شب عاشورا امام حسین (ع) فرزندش علی اکبر را که او را بسیار دوست می داشت با ۳۰ سواره و ۲۰ پیاده برای آوردن آب به سوی فرات فرستاد، آنها در شرائط بسیار خطرناک رفتند آب آوردند، امام به یاران فرمود: «برخیزید و از آب بنوشید و وضو بسازید و غسل کنید و لباس‌های خود را بشوئید تا کفن شما باشند».

20 – ارزش آب در زندگی انسانها
امام حسین (ع) برادرش عباس (ع) را نیز (شب تاسوعا یا عاشورا) با ۳۰ نفر سواره و ۲۰ نفر پیاده برای آوردن آب، روانه فرات کرد. ۲۰ مشک همراه آنها بود، آنها در تاریکی شب خود را به آب فرات رساندند عمرو بن حجاج فرمانده نگهبانان آب فرات وقتی که آنها را شناخت به آنها گفت: حق آشامیدن آب دارید ولی حق بردن آن را ندارید.
عباس (ع) و همراهان، مشک‌ها را پر از آب کرده و روانه خیام شدند. دشمنان سر راه آنها را گرفتند و جنگ سختی درگرفت، جمعی از دشمنان کشته شدند، ولی از اصحاب عباس (ع) کسی کشته نشد و آنها مشک‌های آب را به خیمه رسانیدند، امام حسین (ع) و سایر اهلبیت (ع) از آن آب آشامیدند.

 21 – سازماندهی و آرایش و آمادگی نظامی
امام حسین (ع) به اصحاب فرمود: خیمه‌های خود را نزدیک هم کنند و خیمه‌های مردان را در جلو خیمه‌های زنان قرار دهند و در پشت خیمه‌ها گودالی کندند و هیزم و نی در آن ریختند و آتش افروختند تا لشکر دشمن نتواند از پشت خیمه ها به سوی خیمه ها هجوم بیاورد. امام در نزدیک سحر شب عاشورا، در سرا پرده مخصوص بدن خود را نوره کشید که آن را با بوی مشک معطر کرده بودند.

22 – سبقت و پیشی گرفتن 
 ابوالفضل العباس جوانان بنی هاشم را جمع کرد و  به آنها می‌فرماید: «ای برادرانم و ای پسر عموهایم! فردا هنگامی که جنگ شروع شد، نخستین کسانی که به میدان رزم می‌شتابد، شما باشید، تا مردم نگویند: بنی هاشم جمعی را برای یاری خواستند، ولی زندگی خود را بر مرگ دیگران ترجیح دادند …».

23 – وفای به عهد
حضرت زینب (س) می‌گوید: به خیمه «حبیب بن مظاهر» رفتم دیدم با یاران (غیر بنی هاشم) جلسه مذاکره تشکیل داده و به آنها می‌گوید: «فردا وقتی که جنگ شروع شد، شما پیشقدم شوید و نخست به میدان بروید، و نگذارید که یک نفر از بنی هاشم، قبل از شما به میدان برود، زیرا که بنی هاشم، از سادات و بزرگان ما می‌باشند…». اصحاب گفتند: «سخن تو درست است» و به آن وفا کردند.

24- مذاکره برای ممانعت از بروز جنگ و خونریزی
امام حسین برخی از یاران خود را نزد سپاه دشمن فرستاد تا با بیان واقعیت آنها را از ادامه این راه مصرف کنند، ایشان خود نیز با بیان خطبه هایی، دشمن را به صلح و پیش گیری از خونریزی دعوت نمود (لهوف سید طاووس ، ص 114( حضرت امام حسین (علیه السّلام) بریر را به سوی عمر بن سعد فرستاد. او به عمر بن سعد گفت: ای عمر بن سعد آیا می خواهی اهل بیت نبوت از تشنگی جان بسپارند که از ایشان آب فرات را منع نموده ای؟ گمان می کنی که خدا و پیامبرش را می شناسی؟ عمر بن سعد مدتی سرش را به زیر افکند و گفت: به خدا من می دانم ای بریر، آیا مرا به ترک ولایت ری و وانهادن برای دیگری راهنمایی می کنی؟ هرگز نمی توانم دل از آن بردارم. 
 بریر بن حضیر به سوی حضرت امام حسین (علیه السّلام) برگشت و گفت: ای سبط رسول خدا، عمر بن سعد به کشتن تو در قبال ملک ری راضی شده است. 

25 – تقویت استحکامات دفاعی
 هنگامی که حضرت امام حسین (علیه السّلام) از آن جماعت ناامید شدند و دانستند که قصد جنگ با او را دارند به سوی اصحابش آمدند و فرمودند: 
«برخیزید و گودالی شبیه خندق اطراف خیمه ها حفر کنید و در آن آتش افکنید تا اینکه با لشکر ابن سعد فقط از یک سمت بجنگیم. و به حرم حمله نشود.» راوی گوید: آن قوم از جای برخاستند و با همکاری یکدیگر خندقی گرد خیمه حفر کردند سپس خار و هیزم جمع کردند و در خندق افکندند و آن را آتش زدند.  

26 – استفاده از نقشه و داشتن برنامه برای عملیات نظامی
«امام برترین و دقیقترین برنامه ‌ریزى نظامى آن روزگار را طراحی نمودند و جبهه خود را به صورت برجسته و شگفت ‌انگیز، منظم ساختند و اردوگاه خود را تحت محافظت شدیدى قرار دادند. آن حضرت در تاریکى شب به همراه «نافع بن هلال» خارج شدند و به ناهمواریهاى اطراف نظر انداختند و آنها را به دقت بررسى کردند تا مبادا در هنگام جنگ کمینگاهى براى دشمنان گردند، آنگاه به یارانش دستور دادند تا این اقدامات را انجام دهند: 
 اول: چادرها و از آن جمله خیمه ‌هاى هاشمیان و یاران را به یکدیگر نزدیک سازند، به نظر ما آنها در چندین ردیف از هر طرف بودند نه یک ردیف تنها و علت این اقدام این بود که راهى براى نفوذ دشمن و گذشتن از میان آنها وجود نداشته باشد.  
 دوّم: کندن خندقى در پشت چادرها که در اطراف خیمه‌ هاى خویشان و خانواده آن حضرت بود و پر کردن آن با هیزم تا هنگام جنگ آتش زده شود، علت این دستور به جهات زیر بوده است: 

27- تکیه بر ایمان
هر یک از یاران امام حسین(ع) با دهها تن از افراد دشمن مبارزه می کرد، یا به شهادت می رسید و یا دشمن را زمین گیر می کرد. دشمن تصور می کرد که سپاه اندک امام حسین(ع) را در زمان اندکی نابود می کند و جنگ را به راحتی تمام می کند اما متوجه شد که با کوهی استوار از اعتقاد و ایمان روبرو است که جنگ با آنها کار ساده ای نمی باشد.محدث قمی در روایتی از محمد بن ابی طالب موسوی گفت که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند(منتهی الامال ، ج 1، ص 349(

 28 – اهمیت به نماز
هنگام ظهر امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به برادرش حضرت ابوالفضل علیه السلام فرمود: از دشمن مهلت بخواه، زیرا من نماز و دعا و تلاوت قرآن را دوست دارم؛ «فان استطعتَ أن تؤخّرهم الی غدٍ... فهو یعلم أنّی کنتُ قد أحبّ الصّلاة له و تلاوةَ کتابه و کثرة الدّعاء و الاستغفار بحارالانوار، ج 44، ص 392 »امام حسین(ع) دستور توقف جنگ داد وفرمود همه به نماز ایستادند. دشمن این وقفه را نپذیرفت و به جنگ خود ادامه می داد.اما امام با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ ) به جای آورد و برخی از یاران مامور حفاظت از نمازگزاران شدند.
سعید بن عبدالله حنفی، یکی از ماموران محافظ بود که هر تیری که به سوی امام پرتاپ می شد خود را سپر بلا می کرد. او آنقدر ایستادگی کرد تا نماز امام به پایان رسید، سپس به روی زمین افتاد و به شهادت رسید.)منتهی الامال ، ج 1، ص 362)

29- شهادت طلبی
با پایان نماز، اصحاب جنگ را ادامه دادند. تمام یاران امام حسین(ع) مانند جوانان برومند بنی هاشم و فرزندان، برادران، برادرزادگان، خواهر زادگان و عموزادگان در کنار امام خویش و برای دفاع از دین و حقیقت به شهادت رسیدند.

30 - تقویت روحیه معنوی
وَ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ ع قَالَ‏ ضَمَّنِی وَالِدِی ع إِلَی صَدْرِهِ یَوْمَ قُتِلَ وَ الدِّمَاءُ تَغْلِی وَ هُوَ یَقُولُ یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی دُعَاءً عَلَّمَتْنِیهِ فَاطِمَةُ ع وَ عَلَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ ع فِی الْحَاجَةِ وَ الْهَمِّ وَ الْغَمِّ وَ النَّازِلَةِ إِذَا نَزَلَتْ وَ الْأَمْرِ الْعَظِیمِ الْفَادِحِ قَالَ ادْعُ:
بِحَقِ‏ یس‏ وَ الْقُرْآنِ‏ الْحَکِیمِ‏ وَ بِحَقِ‏ طه‏ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِق‏ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَافْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا.
از امام علی بن الحسین(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:پدرم در روز عاشورا نزد من آمد و در حالی که خون از رگ های بدنش جاری بود مرا در آغوش گرفت و فرمود:فرزندم دعایی را که مادرم فاطمه(علیها السلام) به من آموخت حفظ کن که مادرم آن را از رسول خدا و رسول خدا از جبرئیل نقل کرده است:هنگامی که حاجت بسیار مهم و غمی بزرگ و امری سخت و دشوار بر تو رو کرد، بگو:
به حقّ یاسین و قرآن حکیم، به حقّ طه و قرآن عظیم، ای خدایی که بر حاجت های حاجتمندان قادر و توانا هستی، ای آنکه اسرار پنهان همه را می‏دانی، ای برطرف کننده مشکل آنان که دچار گرفتاری شده ‏اند، ای برطرف کننده غم های مردم اندوهگین، ای رحم‏ کننده به پیر مردان، ای روزی دهنده به کودکان صغیر، ای خدایی که بی ‏نیاز از هر تفسیری، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. سپس خواسته ات را بخواه. این روایت را قطب راوندی در کتاب «دعوات» یا دعاها آورده است. )دَمعُ السَّجُوم/ علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی رحمه الله/ ص271 و272 (

عاشورا تصویری روشن از ترجیح منافع مردم بر هر منفعتی ، آزمون آزادگی ، شرف ، عزت و انسانیت در یک میدان شفاف و پاک است و طلوع خورشیدحقیقت در اوج ایثار و برگرفته از نماز ، توکل و گذشت و فداکاری است
  کتیبه های سیاه را بر دیوارها بیاویزیم،بیرق های عزا را بر سر درب هرخانه بزنیم ،عَلَم و کُتَلها را بیاراییم ، اشعار نوحه را آماده کنیم ، تکیه های کوی و برزن را برپا کنیم ، دلها را به کربلا بسپاریم که ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه .
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار