این یادداشت پاسخی به پرسش ها و کنجکاوی های برخی دوستان و هم تباران بختیاری مبنی بر علت عدم تمایل و رغبت بسیاری از فرزندان، جوانان و نوجوانان طایفه تشمال جهت ادامه دادن راه و شغل پدران و اجداد خویش در یادگیری هنر موسیقی و همچنین ادامه روند مهاجرت […]
شوشان - ایرج سجادی فر :
این یادداشت پاسخی به پرسش ها و کنجکاوی های برخی دوستان و هم تباران بختیاری مبنی بر علت عدم تمایل و رغبت بسیاری از فرزندان، جوانان و نوجوانان طایفه تشمال جهت ادامه دادن راه و شغل پدران و اجداد خویش در یادگیری هنر موسیقی و همچنین ادامه روند مهاجرت آنها به استانها شهرستان های دیگر و روی آوردن به شغل و مناصب دولتی و ورود به بازار کار در غیر از زادگاه و وطن اصلی خویش است؟
و اما علل تمایل نداشتن این نوجوانان و جوانان به فراگیری شغل اجداد خویش یعنی هنر و موسیقی ، سالیان سال است که پرسش های بدون پاسخ ، ذهن حقیر را درگیر کرده و متاسفانه تاکنون نتوانستم پاسخ قانعکنندهای برای آنها پیدا کنم و یا خودم را متقاعد به فهم و درک آنها نمایم .
از جمله این پرسش ها این است که برخی بی حرمتی ها که از سوی عده ای در حق هنر و موسیقی و هنرمندان شده است ، از کجا چرا و چگونه و از سوی چه کسانی و از چه زمانی شکل گرفته است ؟
و حملات کلامی و نوشتاری به موسیقی که اساسی ترین و بنیادی ترین خواستگاه این مردم و قوم بزرگ بختیاری بوده چرا ، توسط چه کسانی و از کی طراحی و مورد هجمه قرار گرفت ؟
و نتیجه آن مانع رشد و ثبت هنر موسیقی سنتی بختیاری با سبک و سیاق واقعی در کنار سایر دستگاه های اصلی موسیقی ایرانی ( مانند شور _ ماهور _ نوا _ همایون _ شوشتری و غیره ) شده و به آن و میراث داران آن که "تشمال ها” هستند بها و ارزش واقعی و درخور شان آن نداده و در بسیاری مواقع حرمت آن را شکستند . در این بین مقصر واقعی چه کسانی هستند ؟آیا مقصر آدمهای کم سواد بودند؟
من مقصر واقعی این جریان را برخی پژوهشگران و محققانی می دانم که در نوشته و کتاب ها ، هنرمندان موسیقی بختیاری را بیگانه معرفی کردند و به شغل و کار و هنر پدران و اجداد ما به دیده حقارت نگریستند و نه تنها اجازه رشد آنان را نداده ، بلکه آنها را از طبقه پایین دست و دون جامعه به حساب آوردند .
این پژوهشگران زندگی ما را زندگی جداگانه از سایر مردم دانسته و حتی طایفه بزرگ تشمال را از طبقه بندی های طایفه ای حذف کرده و به حساب نیاوردند و ما را یار نا شمار بختیاری خطاب کردند ، ارزش های هنر و هنرمندان طایفه ما را نادیده گرفته و از روی غرض بسیاری از توانایی های تیره و طایفه ما را ثبت و ضبط نکردند .
به طور خلاصه نتایج و پیامدهای تاسف بار اینگونه دیدگاهها و افکار نادرست نسبت به هنرمندان موسیقی و موسیقی در بختیاری را به شرح زیر این گونه می توان برشمرد :
الف : عدم تمایل و رغبت نسل جدید و فرزندان طایفه هنرمندان موسیقی بختیاری در فراگیری و کسب مهارت موسیقی در ادامه راه اجداد و نیاکان خود .
ب : منسوخ و به فراموشی سپرده شدن بسیاری از مقام ها و ترانه های سنتی قدیمی و کهن ، زیرا اگر تا به امروز آن ترانه ها ادامه پیدا میکرد به جرات شاید بتوان گفت به عنوان اثر های ویژه هنری معرفی و ثبت جهانی شده بود .
ج : دست نیافتن موسیقی بختیاری به جایگاه واقعی و ارزشی خویش در بین سایر دستگاه های موسیقی سنتی و ملی ایرانی و جلوگیری از رشد ترقی آن .
د : عدم حمایت جامع و قاطع از هنرمندان موسیقی بختیاری
ه : مهاجرت و فرار از شرایط موجود بسیاری از خانواده ها و نسل کنونی این طایفه طی سالهای گذشته ، ناشی از عدم آرامش فکری و به دور از تحقیر و تمسخر و رسیدن به آرامش نسبی و زندگی آرام و ناچاراً به دور از وطن اصلی خویش .
گرچه تعداد زیادی از جوانان نسل جدید با پشت سر گذاشتن این ناملایمات توانستند با پشتکار و همت در زمینههای دیگر پله های ترقی را طی و خود را از این حرمت شکنی ها نجات دهند اما متاسفانه تعداد زیادی هم به دلیل همین نامهربانی و تبعیض ها ضربات سختی بر پیکر آنها وارد شد ، که نتیجه آن موجب دوری و بیزاری جستن از موجودیت خود و به صورت گمنام به ادامه زندگی خود پرداختن ، در سایر نقاط کشور شدند.