دکتر محمدجواد مرمضی - استاد حوزه و دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری :
انقلاب اسلامی در سال ۵۷ در حالی به یک قیام همگانی تبدیل شد که عمده اعتراض مردم بر حاکمیت ستمشاهی آن زمان ، ابتذال و بی بند وباری فرهنگی و دشمنی رژیم مذکور با اسلام بوده است رژیم پهلوی از بدو تاسیس بوسیله رضاخان اقدام به محاربه فرهنگ اسلامی مردم نمود و با مخالفتش با حجاب زنان و قدغن کردن آن با وضع قانون کشف حجاب و همچنین با قد علم کردن مخالفت با نصب مجالس عزاداری و دسته جات سینه زنی و ممنوع المنبر کردن روحانیون و خطبا و اجبار کردن مردان در پوشیدن لباس مورد نظر حاکمیت یعنی لباس پهلوی و برچیدن نظام اموزشی دینی یعنی حوزه های علمیه و دایر کردن کاباره ها و تشویق کردن دختران و پسران به اختلاط و بی بند و باری سعی در مسخ هویت اصیل اسلامی مردم و جایگزین کردن فرهنگ منحط غربی نمود.
این برنامه به مدت ۵۰ سال در دوران پهلوی اول و دوم ادامه پیدا کرد بحدی که محمدرضا شاه تاریخ هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی تبدیل کرد و بدون واهمه و ترس گیلاس مشروب به افتخار مهمانش کارتر رییس جمهور امریکا نوش جان کرد حاکمیت آنزمان با اینکه کاملا می دانست که کاری که دارد انجام میدهد مردم پسند نیست و چنین کارهایی خلاف میل آنها است و توده مردم از این برنامه ها ناراضی هستند اما جانب لجبازی اتخاذ کرده و با انکه عقلای قوم شاه را از باب دلسوزی نسبت به خطا رفتنش نصیحت می کردند اما گوش به نصیحت نمی کرد .
وی خود را عقل کل و صاحب اصلی ملک و ملت می دانست و بر خلاف واقعیت های جامعه حرکت می کرد و با هر حرکتی و لو اینکه اصلاح طلبانه باشد مخالفت می کرد منطق این دیکتاتور منطق زور از طریق سازمان مخوف ساواک و شهربانی و ژاندارمری و ارتش بوده است .
وی عده ای چاپلوس و احمق دور خودش جمع کرده است که فقط کار آنها مدح و ثنا کردن از اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر بوده است این چاپلوسان با شعر سرایی و قصیده گویی شاه را به بالاترین و والاترین انسان روی زمین در نظر خودش رسانده اند بحدی که از نظر روانی دچار بیماری بزرگ بینی شده است و برای همین است که تحمل شنیدن نظر مخالف نداشت و همه چیز امنیتی کرده است گفتمانی بغیر از گفتمان امنیتی از خود نداشته است و منابع و نیروهای سازمان امنیت ایشان موسوم به ساواک در تمام لایه ها و طبقات جامعه و سیستم اداری و نظامی و آموزشی و حتی در شهرهای حاشیه نشین و روستاها نفوذ کرده اند .
آن روزها را کاملا بیاد دارم که اگر به روستای ما که در اقصی نقاط کشور و در نقطه مرزی واقع است یک ژاندارم بیاید طوری ترس بر مردم مستولی می شود که در خانه هایشان غایب می شدند تا مبادا به دام مامور ژاندارمری بیفتند که حد اقل برخوردی که از این مامور به آنها می شد یک فحش ناموسی یا یک سیلی و لگدمال است تمام روستا در حالت خوف و ترس قرار می گرفت بحدی که حتی حیوانات خانگی می ترسند از جمله سگ ها با صدای بلند عوعو می کنند که علامت رعب و وحشت است .
مردم از این وضع بستوه در آمدند و چنان قیام عظیمی بر علیه حاکمیت بپا کردند که فقط چند ماهی طول نکشید که همانند سیل خروشان هیبت و صولت دستگاه حاکمه فرو ریخت و از بین رفت در واقع شخص شاه با شخصیت خشکی که داشته است و همچنین حاکمیت از مسببین اصلی بوجود آمدن این قیام بوده اند و مقاومت انها در برابر این سیل خروشان کارساز نیفتاد و فرار بر قرار ترجیح داده بدست خودشان کشور را به مردم دادند و تسلیم شدند.
از این مقدمه نتیجه می گیریم که خطای مهم رژیم پهلوی که منجر به قیام مردم شد نبود گفتمان فرهنگی و نگاه امنیتی به جامعه است تا دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این دو مورد در حاکمیت جدید ازبین رفتند نگاه حاکمیت جدید به مردم امنیتی نبوده است چونکه همه مردم خودی هستند ضمنا حاکمیت هیچگونه نهاد امنیتی قانونمند در آنزمان نداشته است گفتمان هم کاملا فرهنگی است همه آحاد مردم مسلمان و ایرانی هستند و در زیر لوای اسلام حرف خودشان به آزادی می گفتند تریبون رادیو و تلویزیون آزاد و در دست مردم بوده است و از اطیاف و جریان های مختلف حتی مارکسیست ها و بی دین ها به صدا و سیما برای مناظره دعوت می شدند و با مخالفین شان بحث و مناظره می کردند و نظرشان می گفتند و آزادانه انتقاد می کردند.
متاسفانه با شدت گرفتن انتقادات و عصیان بعضی گروهک ها همانند منافقین و اعلام مبارزه مسلحانه با نظام و شروع شدن ترورها بوسیله این گروه های خشن داعشی مسلک و همچنین شروع شدن جنگ تحمیلی این رویه بسرعت از بین رفت و بنا به دلایلی که مختص مقتضیات زمان و مکان آن دوره بوده است. نگاه حاکمیت به جامعه امنیتی و از گفتمان فرهنگی بدور شد حاکمیت شروع به تاسیس و گسترش ارگان های امنیتی نمود و به این رویه ادامه داد بحدی که گریبانگیر تمام لایه های جامعه شد بحدی که اگر فردی برای کار بخواهد استخدام شود یا دانشجویی در کنکور دانشگاه قبول می شود باید از فیلترهای گوناگون امنیتی و گزینشی رد بشود تا مورد پذیرش قرار بگیرد.
این نگاه امنیتی و نبود گفتمان فرهنگی متاسفانه حتی با از بین رفتن شرایط حاکم بر وصع کشور از جمله پایان جنگ تحمیلی و از بین رفتن منافقین بعنوان یک سنت حسنه در نظام باقی مانده است و چونکه نظام بر این رویه عادت کرده تا الان مسئولین اصرار بر ادامه این رویه از حکمرانی می کنند و تغییر مشی در این زمینه بعنوان کوتاه آمدن از اصول یا ضعف حاکمیت می دانند در صورتی که این بزرگواران که بیشتر آنها در زمان رژیم ستمشاهی از مبارزین بوده اند و بخاطر نگاه امنیتی رژیم به جامعه و نبود گفتمان فرهنگی معترض بودند و در این راه تحمل زندان و شکنجه و تبعید شده اند باید کمی به ما قبل انقلاب ۵۷ برگردند و نقاط ضعف حاکمیت در آن زمان و اهداف مردم در خصوص انقلابی که کرده اند بیاد بیاورند .
مردم در آن زمان مشکل معیشتی نداشته اند بلکه بر عکس در زمان رژیم گذشته وضع معیشت مردم و وفور نعمت و زمینه کار در ادارات دولتی و کارخانه ها و ارزانی و اعتبار بالای پول کشور بمراتب بهتر از الان است اما مشکل اساسی فشار امنیتی رژیم و نبود گفتمان فرهنگی بین حاکمیت و مردم است حاکمیت فعلی باید از نگاه امنیتی به جامعه و از این جو مخوفی که بوجود آورده است دست بکشد زیرا با نگاه امنیتی کردن از مردم سلب اعتماد می شود چونکه نگاه امنیتی دشمن ساز است اگر به فردی یا گروهی نگاه امنیتی شود خود بخود به دشمن مبدل می شوند حتی اگر چنین نگاهی بنفع آنها باشد علاوه بر آن باید گفتمان فرهنگی گسترش بدهد سعه صدر در زمینه شنیدن صدای مخالف از خود نشان بدهد تریبون رادیو و تلویزیون از دست عده ای متحجر و بی برنامه با تفکر سنتی محض بگیرد و بدست افراد جوان روشنفکر بدهد. به روزنامه ها اجازه درج واقعیت ها بدهد و از سانسورشان دست بردارد، افراد چاپلوسی که در اطراف حاکمیت قرار گرفته اند و در حال دادن تحلیل های غلط و بدور از واقعیت در مقابل اخذ رانت هستند از خود دور کند به مخالفین نظام اجازه بدهد که در داخل کشور کانال ماهواره ای مستقل از حاکمیت داشته باشند تا بجای اینکه در دام بیگانه ها بیفتند در داخل کشور با آزادی عمل از حاکمیت و مسئولین نقد کنند تا گفتمان فرهنگی بر کشور حاکم شود و با چنین گفتمانی ترس و وحشت از بین می رود و مرز خودی و غیر خودی که در این چهل سال در بین مردم و حاکمیت بوجود آمده است برداشته شود.
اگر چنین کاری از طرف حاکمیت صورت نگیرد شاید در آینده ای نه چندان دور شاهد رخدادهای بزرگی در کشور خواهیم شد که در این حال کار از کار خواهد گذشت و فرصت ها از بین خواهند رفت.