اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۷۷۱
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۱
شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
اشاره: این مطلب را درست بعد از بازی ایران و انگلیس نوشتم اما به دلایلی انتشارش به وقت پیروزی ایران به ولز رسید.خوب چه کنیم؟ مطلب را تغییر دهیم؟ باید تغییری دهیم؟ لازم است تغییری دهیم؟ پاسخ همه نوعی پرسش از این دست خیر است. از آنکه برد و باخت تیم ملی پایه و اساس مطلب نبود تا شش گل خورده و یا دو گل زده جان کلمات را از ریخت بیندازد. دو گل که چه بگویم، اگر تمام گلها را از جام جهانی با خود بیاورند باز هم حکایت همین است.

اول كلام بگویم که من چندان علاقه‌ای به فوتبال و حواشی فوتبال و حتی استادیوم‌های خالی و پرش ندارم جخ معتقدم بعضی چیزها همان حکایت رفتن لب آب و تشنه برگشتن است! اما چه فوتبالی باشی و از اهالی شوخ و شنگ فوتبال؛ و یا بی ربط به  جنس خیابانی و جنم فردوسی پور و…حالا دیگر همگی می‌دانیم تیم ملی‌ نخستین بازیش را به رولزرویس نشینان جزیره باخت!
در اینجا شاید کسی بگوید باخت که باخت! کس دیگری هم شاید اشکی بریزد و برخی بوق و کرنا و شیپور بزنند و حتی ممکن است برخی برقصند و شما مخاطب محترم به یقین تعجب نخواهید کرد.
ولی راستش یک سوال از همه فوتبال دوستان محلل و مفسر پای دستگاه تلویزیون و عاشقان وشیفتگان زمین‌های هندسی دارم. پرسشی که ذهن نگارنده نابلد را بدجور قلقلک می‌دهد خاصه که در این طرف وآن طرف شاهد بودم برخی به جد منتظر گلهای تر و تازه تیم ملی به تیم سفت و سخت انگلیسی بودند. یعنی واقعا بودند ها! و من مدام با خودم کلنجار می‌رفتم مگر می‌شود؟ مگر ممکن است؟ حالا هم فرض کنیم چندباری شانس و ابر و باد و مه و خورشید و فلک شوخی شوخی توپ تیم‌مان را در دروازه حریفی گل کرد اما همیشه که در شانس باز نیست.
چرا ناراحت باشیم وقتی بازی فوتبال ما درست عین کارهای دیگرمان ارتباط وثیقی به شانس و تقدیر دارد؟ و مگر قدما نگفته‌اند که همه چیز آدم باید با همه چیزش جور باشد! ومگر می‌شود پراید با رولزرویس… در این میان کسی نگوید نگارنده به توان داخلی باور ندارد که از اتفاق به توان ایرانی معتقدم اما به شرط‌ها و شروط‌ها!
توسعه هیچ کشوری در زمین فوتبالش اتفاق نمی‌افتد همان‌گونه که چند بار شاهد پیروزی تیم ملی بر حریفانی قدر بودیم اما مگر از دل این پیروزی مدیریتی کارآمد بیرون آمد؟ جالب آنکه با همه مربیان گران و خارجی اما هنوز سازوکار فدراسیون فوتبال باری به هر جهت است! و بیچاره ما که بدترش را شاهدیم! که شاهدیم روزگاری کی روش برای خودش یال و کوپالی داشت اما در اثر همنشینی با گلی خوشبوی در حمام روزی …

ما! یعنی ساختاری که برای مدیریت تیمی یازده نفره با توپ و تور مربی گران خارجی می‌آورد در همان لحظه که مدیریت استراتژیک آب را به دست کسانی می‌سپارد که در طول چند دهه همه رودها و رودخانه‌ها را کشتند و کسی به کسی هم نیست! می‌توان میلیون میلیون دلار به عنوان جریمه و پاداش و شاباش! به مربیان فوتبال و بازیکنانش داد اما ساختار تولید دانش را چنان از ریخت و ماهیت انداخت که آمار تولید دانش‌نامه و پایان نامه در میدان انقلاب تهران بیشتر از همه دانشگاه‌های کشور باشد!
 و چنین است که ما هنوز پراید تولید می‌کنیم و پراید یعنی مشتری و شانسش. یکی خو‌ب است و دیگری خراب. یکی راه می‌رود و دیگری تایر ندارد. یکی شیشه جلو دارد و دیگری برف پاک کنش بزرگ است و بستنش کش تنبان می‌خواهد و چنین می‌شود که تولید کننده و حتی خود ما مشتری‌های مجبور و معصوم! می‌دانیم کیفیت در ساخت خودرو و پیژامه راه راه و چی چی مامان دوز و … یعنی شانس کور. 

در چنین چشم اندازی آیا ممکن است امر توسعه به سرانجامی برسد؟ آیا می‌توان امیدوار بود روزی از خواب برخیزیم و شهرهای درشت و کوچک‌مان آلوده نباشند؟ می‌توانیم روزی را منتظر باشیم که شیرآبه‌های زباله و مثل زباله جنگل و رود و کوه و طبیعت ناب و میراث بین نسلی‌مان را از درون تهی نسازد و نابود نکند! البته این آرزوها و انتظارات چنان وسیع و گسترده است که تمام صفحات روزنامه  برای درج‌شان کافی نیست اما اجازه دهید این یکی را بگویم: آیا می‌توانیم روزی را ببینیم که صاحب‌منصبان متوجه شده‌اند به جای کی روش و امثالش باید مدیر و دانشمند و نخبه را دعوت به کار کرد؟ بماند که بسیارش را خود داریم اگر که جماعت مدیر دست از همه دانی و همه کاری و ابوالمشاغل بودن بردارند!
مدیرانی که صبح‌شان در جایی، نزدیک ظهر در هیات مدیره‌ای، آغاز ظهرشان در کلاس درسی، عصر در جلسه‌ای و غروب در چه می‌دانم دیگری می‌گذرد و نزدیک به خواب و خروپف  باید حواس‌شان به قیمت دلار باشد! تا برای آقازاده‌ها دلار حلال‌تر از شیر مادر بفرستند و خلاصه آنکه در چنین چشم اندازی سقط جنین مکرر صنعت و معدن و اقتصاد و …  ساده‌تر از زادن کودک لطیفی به نام توسعه اتفاق می‌افتد خاصه که مغزهای مهاجر این مملکت چنان‌که می‌دانیم در بازار جهانی مشتری‌های زیادی دارد! 
حالا هنوز هم باید از باخت تیم‌مان تعجب کنیم؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار