امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
درباره برگزاری رویداد پراهمیت دهه فجر، معتقدم کمتر نهاد و ارگانی به اهمیت نوآوری، ایدهپردازی و نشاط در رویدادها توجه دارد! این بیتوجهی بیش از همه به بدسلیقگی مدیریتی و اجرایی مرتبط است. مدیران ما بهطور معمول نه مشاورهای دریافت میکنند، نه افرادی با هوش و دانش هنری و ارتباطاتی در اختیار دارند و همهی انرژیشان مصروف شرکت در جلسههای ملالآور شورای اداری و هماهنگی برای ارائه برنامههای تکراری در جشن تولد انقلاب میشود.
مثلاً در آبادان و خرمشهر، امسال قرار است چه برنامهی شاخصی اجرا شود که با سالهای گذشته تفاوت دارد. و بشود شاخص نوآوری مدیران ما در گرامیداشت 44 سالگی انقلاب؟!
تجربهی عملی بسیاری از ما در دهههای 60 و 70 به سنین کودکی و نوجوانی از حضور در رویدادهای گرامیداشت سالگرد پیروزی انقلاب بهمراتب از هماکنونِ فرزندانمان پرکششتر است. در سالیان نهچندان دور، خود ما در روزهای مانده به دههی فجر، کلاس و مدرسه را به زیور انقلابی و ایرانی میآراستیم. که تجربهای سودمند برای مشارکت در رویداد گرامیداشت زادروز انقلاب اسلامی بهحساب میآمد. دریغا این روزگار، دانشآموزان روز 12 بهمن که به مدرسه میآیند بهیکباره با ریسمان و پرچم و آذینی مواجه شده و سیمای مدرسه را دیگرگونه با روز قبل میبینند! این را هم بر شگفتیهای فراوان نهاد آموزش منهای پرورش باید گذاشت.
فقر ایده و نوآوری تا آنجا پیش میرود که در کنار رویداد اصلی و البته تکراری هرسال، هیچ رویداد فرعی تازه و جذابی قرار نمیگیرد. در کنار نواختن نمادین زنگ انقلاب در مدارس؛ آموزشوپرورش با آن همه نیروی انسانی خلاق و فرهیخته بهواقع از عهدهی برپایی رویدادهای فرعی دیگری بر نمیآید؟! تا به این بهانه، هر بار برای مخاطب شگفتی تازهای داشته باشد!
در حوزه فرهنگ و هنر؛ با نهادها و مراكز مختلفي مواجه هستيم كه نهتنها بودجههاي ريز و درشتي دارند، بلكه در فرايند تصميمگيري و اجرا هم بهصورت جزیرهای عمل ميكنند. این آفت نظام فرهنگی ما محسوب میشود. نیازمند برشمردن تکتک متولیان فرهنگی و اجتماعی نيستیم. هر یک سهم و وظیفه خود را میداند. سرچشمهی مشکل هم درست مربوط به همین مساله است. فراوانی متولیان فرهنگی و پاسخگو نبودن حتی یک نهاد مشخص به این همه معضل فرهنگی و اجتماعی!
برای افزایش کیفیت رویدادها، حکمران اصلی هر شهرستان میتواند دستکم با انتشار فراخوانی به جذب ایدههای تازه و اثربخش بپردازد. و بودجههایی که قرار است در هزارتوی نهادهای متولی امور فرهنگی و اجتماعی مصروف کارهای همیشگی و بیرمق شود، در اختیار آنها که ایدههای تازه دارند قرار گیرد. این رویکرد چند فایده نهفته دارد:
فایده اول؛ به نشاط و نوآوری بیشتر رویدادها انجامیده که موجب جذب مخاطب بیشتر گردد.
فایده دوم؛ همگامی و همسویی هنرمندان مشارکتکننده با مفاهیم و ارزشهای انقلاب اسلامی است.
فایدهی سوم؛ گردش مالی بودجهها به نفع هنرمندان و چهرههای نوآور و نخبه صورت میگیرد که با این نفع مالی بتوانند به تولید بهتر هنر مشغول باشند.
فایده چهارم؛ هر رخدادی که با اندیشهی هنرمند واقعی اجرا شود؛ با نشاط و تجربهگراتر از رویدادهای همیشگی و تکراری خواهد شد. مگر آنکه متولیان و کارگزاران ما بنای نشاط، ایدهپردازی و تجربهگرا شدن رویدادها را نداشته باشند!
فایده پنجم؛ مانور رسانهای و تبلیغاتی بهتری که مسئولان میتوانند برای راهاندازی چنین رویدادها و پویشهای نوآورانه انجام دهند.
فهم این موضوع که رویداد نوآور و با نشاط نتیجه و تاثیر بهتری بر جامعه خواهد داشت؛ بهواقع کار دشوار و پیچیدهای نیست. ایدهی نوآور مبتنی بر سلیقه و تجربهی مشترک شهروندان، میتواند جانی تازه به جامعه بخشد. تا این شکافهای اجتماعی، عریض و عمیقتر نگردد.
در همین آبادان و خرمشهر، رویدادهای اخیر را یکبار بهصورت فهرستشده کنار یکدیگر قرار دهیم. همه شبیه هم؛ نامگذاریها تکراری؛ پوسترها و عناصر تبلیغاتی عمدتاً غیرحرفهای و به دست افرادی که هنرمند و نخبهی این کار نیستند اجرا شده است. چنین رویکردهایی نشان میدهد دغدغهی متولیان نه اثربخشی اجتماعی و فرهنگی که بیشتر بهانههایی برای پرکردن فهرست رویدادها میماند و مجوزی برای تبذیر بودجه و اعتبار...
تعجبآور اینکه سالها مدیران و متولیان بسیاری با نگرشها و تخصصهای گوناگون برای خدمت به آبادان و خرمشهر آمدهاند و از این دو شهر شدهاند. وجه مشترک همگیشان اما پافشاری بر رویدادهای تکراری و غیرنوآور بوده و هست. مشخص نیست چرا با تغییر نسل مدیران در این دو شهر؛ نگرشهای پوسیده و واپسگرا همچنان بر رویدادهای مهم ما حکمرانی میکند!
هزینههای بسیاری که روابط عمومیها و بخشهای فرهنگی بر دست نهادهای ما گذاشتهاند بهجرئت یک درصد هم بازدهی اجتماعی و فرهنگی نداشته است. مخالف این مدعا هستید؛ نگاهی غیرممیزی به انواع چالشهای فرهنگی و اجتماعی داشته باشید. درخواهید یافت هیچ کاری در زمینهی توسعه فرهنگی و اجتماعی صورت ندادهایم. هر شخص و نهاد، بهسان جزیرهای مستقل از دیگری خود را به کیسهی بودجه فرهنگی متصل کرده و بیآنکه پاسخگو باشد فقط از این محل حاتمبخشی میکند.
بدون نوآوری، نشاط و تجربهگرایی در رویدادها؛ چگونه میتوانیم مختصات و دستاوردهای انقلاب را تبیین کنیم. مشکل بسیاری از ما این است که میخواهیم همه چون ما اندیشه کنند و این «ما» میشود شاخص و مبنا! حتی نسلهای تازهای که نه تجربه و نه تصویری واقعی از انقلاب و جنگ و فصلهای مهم تاریخی این سرزمین ندارند، محکوماند به دیدن از زاویهی ما! این ما را از یادگیری گفتوگو به زبان نسل تازه محروم کرده است.
تصور میکنم نباید از بیشتر مدیرانی که در کار «مدیریت» خود درماندهاند، انتظار نوآوری در رویدادی به اهمیت سالگرد پیروزی انقلاب داشت. وقتی میبینیم بسیاریشان چه دغدغههای خُردی دارند. باری معتقدم باورمندی به انقلاب اسلامی و عملگرایی در تحقق آرمانهای آن باید خودش را در عمل نشان دهد. وگرنه بایگانی رسانهها مملو از گفتههای تکراری مسئولان در سالهای متمادی است.
به تعبیر زیبای رهبر معظم انقلاب؛ «جامعهی دینی، جامعهی مبتنی بر نشاط و شادمانی است. اگرچه در جامعه، خیلیها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی جامد و خشک و بیانعطاف و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد؛ اما چنین نیست.»
در سالهای اخیر، ایشان مکرر بهضرورت نوآوری و نشاط در خلق رویدادهای فرهنگی و رسانهای اثربخش اشاره داشتهاند. برای عمل به اینچنین منویات، ما تابهحال چه اقدام موثری داشتهایم؟
کارگزار و مدیر محلی ما اگر از فعال و مشاور رسانهای آگاه و باتجربه در اطراف خود بهرهمند گردد، میتواند بر بهبود جریان ارتباطاتی خود و مجموعهاش امیدوارتر باشد. وانگهی نوآوری در رویدادها به افرادی بیش از فعال رسانه و روابط عمومی نیازمند است. مجموعهای از هنرمندان رشتههای مختلف تا بتوانند بستهی کاملی از ایدهها برای خلق یک رویداد نوآور را ارائه دهند.
مجموعهی همهی این کجسلیقگیها مرتبط با مدیریتهای تصمیمگیرنده است. این را به تجربهی دو دهه نشستوبرخاست با مسئولانی میگویم که مطلقا اهل سینما؛ تئاتر؛ موسیقی؛ کتاب؛ شعر و ادبیات نبودهاند و از اساس نمیدانستند هنرمند چگونه و به چه میاندیشد. چنین مدیری زبان هنر و نوآوری را نمیداند و چون نمیداند؛ اینها برایش بیارزش و کماعتبار جلوه میکند. با این وضعیت بهتر است بهرهمندی از هنرمند برای رویدادهای ارزشمند را به وقتی دیگر موکول کرد.