شوشان - حسن بهنام :
در مباحث اقتصادی سه مفهوم وجود دارد که بسیار شنیده و خواندهایم. این واژهها که اغلب با هم (و گاهی بهطور غیردقیق، یکسان و مترادف) به کار میروند، عبارتند از:
رشد (growth)، پیشرفت (progress) و توسعه (development).
اکنون این پرسش اساسی مطرح است که چه نسبتی میان این سه مفهوم با دو مقوله آسایش و آرامش وجود دارد؟
رشد و پیشرفت، که بیشتر بر پارامترهای اقتصادی و کمّی مانند درآمد سالانه یا تولید و غیره و روند تدریجی افزایش آنها تاکید میکند، به پیشرفتهای مادی و جنبه فیزیکی-مادی یا سختافزاری تمدن اطلاق میشود. مانند همه اختراعات بشری و تکنولوژیهای پیشرفته امروزی که باعث بهبود شرایط زیستن، رفاه بیشتر و خدماتدهی سریعتر و بهتر در جوامع انسانی شده است. (بُعد مادی فرهنگ)
رشد، تکثیر وضع موجود امکانات و تولیدات است. رشد یعنی تغییرات کمّی. مانند افزایش تعداد خودروها، جادهها، فرودگاهها، سدها و سایر امکانات سختافزاری برای زیستن با همان وضع گذشته!
اما پیشرفت، مرحله بالاتری از رشد و به معنای آن است که وضع موجود را با کیفیت مادی بالاتر یا فناوری بهتر تکثیر کرده یا ارتقا دهیم. مثلاً شرکت ایرانخودرو تعداد خودروهای بیشتر با مدل بالاتر و کیفیت و فناوری بهتری در سال آینده تولید کند. یا سدها، جادهها و فرودگاههایی با فرایند متفاوت و کیفیت بهتر با تکنولوژی پیشرفتهتر، مدرن و بهروز، ساخته شود. همه اینها مثالهایی از رشد و پیشرفت اقتصادی هستند.
در واقع، رشد، پیشرفت مادی انسان در نحوه و سبک زیستن است. رشد و پیشرفت، آسایش و راحتی و رفاه ما را به دنبال دارد. اما آیا این رفاه و آسایش الزاماً به رضایت درونی و آرامش بشر نیز منتهی شده است؟ آیا رشد و پیشرفت اقتصادی سبب رضایت و آرامش ما شده است؟ اینجاست که پای یک مقوله دیگر به میان میآید؛ «توسعه»، بله، توسعه!
توسعه، برخلاف دو مفهوم قبل (رشد و پیشرفت) به معنای تحول کیفی در وضعیت پدیدههای موجود است.
توسعه، تحولات و تغییرات فکری و اجتماعی جامعه در حال رشد را شامل میشود. بنابراین محدوده توسعه گستردهتر از رشد و یک فرایند چند بُعدی است.
توسعه، بهبود شرایط زندگی است. تغییرات تمدنی در حوزه نرمافزاری است. تحول در نگرشها و کیفیت اندیشه انسانها و یک فرایند زمانبر اخلاقی-تربیتی است.
توسعه به معنای تغییر در خلق و خوی فردی و الگوهای رفتاری-اجتماعی و حتی ماهیت پدیدههاست. اگر ورزشکاری عضلاتش را قویتر کرده و افزایش داده (رشد) و به ورزشهای حرفهای مانند ژیمناستیک و غیره میپردازد (پیشرفت) و ضمنا از نظر اخلاق و رفتار هم، انسان بهتری شده، آنگاه، توسعهیافته است!
توسعهیافتگی یعنی مدارا و رواداری بیشتر، صبوری و تحمل یکدیگر، احترام به عقاید و تحمل نظرات مخالف و رعایت حقوق یکدیگر و ...!
توسعه میآید تا رفاه و آسایش حاصل از رشد و پیشرفت را با آرامش و رضایت همراه کند. آن وقت است که زیستن و زندهمانی به زندگی شیرین و دلپذیر تبدیل خواهد شد.
در توسعه، جامعه، متحول، جاندارتر، حساستر و مسئولیتپذیرتر میشود. افراد در جامعه توسعهیافته، شهروندان آگاه و حساسی هستند که نسبت به هر رفتاری واکنش مناسب نشان داده و بیتفاوت نیستند. به همین دلیل، جوامع توسعهیافته، جوامعی زنده، پویا و رو به تعالی هستند.
هدف رشد و پیشرفت، تأمین و تهیه امکانات و نیازهای بیولوژیک انسان است. رشد و پیشرفت، جسم جامعه را میسازد و توسعه به آن روح میبخشد. این توسعه (روح) است که ابعاد کمّی تغییرات رشد و پیشرفت (جسم) را متجلی و جامعه را به سمت و سوی تحول و تعالی مادی و معنوی سوق میدهد.
ما برای نفس کشیدن و ادامه بقا نیازهایی داریم که باید برآورده شوند. اما آیا صِرف نفس کشیدن و تداوم بقا به معنای زندگی است؟
فردی که دچار معلولیت حرکتی-ذهنی است و از بدو تولد تا سن نوجوانی و جوانی بیحرکت، ناتوان و در بستر افتاده و فقط نفس میکشد چه توصیفی از زندگی خود دارد؟ آیا از زندگیاش لذت میبرد؟ اصلا لذت زندگی را درک کرده است؟
جوامعی که از مدار توسعهیافتگی عقب میافتند مانند این معلول فلج هستند که نفس میکشند و علائم حیاتی را دارند اما درکی از لذت زندگی ندارند. چرا که این توسعه است که باعث میشود امکانات رفاهی موجود، برای ما آرامش و رضایت خلق کنند.
در واقع از دل رشد و پیشرفت (بُعد اقتصادی و مادی توسعه) رفاه و آسایش بیرون میآید و از دل توسعه (بُعد فرهنگی و اخلاقی-تربیتی توسعه) رضایت و آرامش بیشتر افراد.
زمانی شما تمام ابزارها و امکانات مادی و رفاهی خوب و پیشرفته را در اختیار دارید اما از وضعیت جامعهتان احساس ناراحتی و کلافگی میکنید، آرام و قرار ندارید و نسبت به رفتارهای پیرامونی خود احساس انزجار میکنید.
پس با وجود اینکه رفاه دارید اما احساس رضایت نمیکنید! مثلاً در خودروی مدرن و با کیفیت خود با رفاه کامل نشستهاید، اما به علت بینظمی و بیقانونی از گزند رانندگی بد همشهریان خود در امان نیستید! چه رضایتی از داشتن چنین خودروی خوبی دارید و چه لذتی میبرید؟ پس خودروی پیشرفته و با کیفیت (رشد) به تنهایی نمیتواند عامل رضایت و آرامش ما بشود.
وجود فرهنگ رانندگی درست و رعایت حقوق دیگران (نگرشها) هم به عنوان فرهنگ معنوی لازم و ضروری است.(مهمترین علت تعداد بالای کشتههای تصادفات رانندگی در ایران، عامل انسانی است!)
یا مثلاً بسیاری از افراد به دلیل عدم احساس رضایت و آرامش، تن به مهاجرت از ایران و تحمل سختیهای آن میدهند. (پدیده فرار مغزها را از این زاویه نیز میتوان دید).
بدون تردید، ما به طور نسبی رفاه داریم اما رضایت، همان چیزی است که نمیتوان تولید کرد.
رضایت، نتیجه توسعه فرهنگی-اجتماعی و تحول رفتاری-تربیتی ماست. زمانی که این بُعد توسعه رخ ندهد، رفتارها و روابط انسانی ما، تیز و بُرنده و پرهزینه میشود!
در جوامع توسعهنیافته، اگرچه ابزارهای پیشرفت در دسترس و موجود است لیکن رفتارها همراه با خشونت و تلخی بوده و نسبتی با آرامش و رضایت ندارد. بنابراین رشد و پیشرفت شرط لازم زندگی فردی و اجتماعی است و توسعه شرط کافی آن. رشد و پیشرفت لازم است اما به تنهایی کافی نیست. توسعه در کنار رشد و پیشرفت از یک جامعه توسعهنیافته، اجتماعی متعالی و قابل پذیرش میسازد که انسانها در آن، همزمان احساس رفاه و آسایش همراه با آرامش و رضایت میکنند.