شوشان ـ علی عبدالخان :
در بازی " مار و پله " هوش و خلاقیت نقشی ندارند و این جناب تاس است که اگر بخواهد نردبانِ ترقی را پیشِ پای هرکس قرار بدهد و از یک هیچ!! مدیر بسازد و یا مدیری را بواسطه نیش یکی از مارها از مدیریت بیندازد!. در بازی مار و پله شایستگی و لیاقت بی معناست لذا در سایه ی این بازی امکان ندارد که یک واحد اجرایی و خدماتی روی توسعه و پیشرفت و انضباط را بخود ببیند.
سهم خواهی، چربیدن روابط بر ضوابط، چاپلوسی به قصد بهره مندی، بازی با پُستها و مناصب، خاندان بازی و امثال اینها همگی نمونه های بارزِ منطقِ مار وپله بشمار می روند.وقتی اهواز را با سایر کلانشهرها و شهرهای بزرگ مقایسه می کنیم نمی توانیم ناراحت نشویم و از خود می پرسیم؛ چرا وضع خدماتی و عمرانی این شهر به این درجه از وخامت رسیده است؟.
شاید برای پاسخ به این سئوال علل و عوامل توجیهی متعددی شمرده بشود اما به نظر می رسد مهمترین عامل و رازِ اصلی وضع موجودِ اهواز را در تبعیت از قواعد مار و نردبان باید جستجو کرد بنابراین تا منطق " تاسها " گورِ خود را از عرصه ی مدیریتی - خدماتی یک شهر گُم نکند، رسیدن به شرایط مطلوب چیزی شبیه به محال خواهد بود.