شوشان ـ فاضل خمیسی :
پس از سقوط دو نمره ای میانگین نمرات سال دوازدهم تحصیلی دانش آموزان در خرداد ۱۴۰۲ و به چالش افتادن مدیریت آموزش و پرورش ، وزیر وقت در اظهارات نادر و کم سابقه بصورت تلویحی به فشل شدن این وزارتخانه اذعان و با این مضمون که : «سقوط دو نمره ای پیش آمده در واقع نشاندهنده ی نمره ی واقعی دانش آموزان و بخاطر استانداردسازی امتحانات رخ داده است»!..
با درنگی کوتاه بر این گفته ها باید گفت: آموزش و پرورش سالهاست که از آن طرف بام افتاده و هر کس دلیلی برای آن تراشیده اند.
اصرار بر «قبول سازی» دانش آموزان حتی زمانی که شایستگی ارتقاء را به پایه ی بالاتر را ندارند باعث شد بین مدیران و معلمان مدارس مسابقه ای غیرحرفه ای بوجود آید که در آن مدرسه ای موفق تعریف شد که «آمار قبولی» بیشتری دارد! وقتی نمرات دانش آموزان یکی از شاخص های ارزیابی تعیین و ارزیابی های کمی!در حقوق و دستمزد تاثیر پیدا کرد و زمانی که معلم میدید به او و شغلش نگاه پایین دستی است و معلمان سختگیر موردپذیرش مسوولان و اولیاء دانش آموزان قرار نمی گیرند و همه بدنبال کارنامه ی صوری قبولی هستند ، «نمره ی درسی» شأنیت خویش را از دست داد!
بعنوان مثال در درس زبان خارجه ، به راحتی دانش آموزی که حتی حروف انگلیسی را بلد نیست نمره ی ۱۵ و یا حتی ۲۰ میگیرد و یا دانش آموزی که از یک ضرب و تقسیم ساده عاجز است در درس جبر نمره قبولی دریافت و به پایه ی بالاتر ارتقا می یابد و قس هذا..
متاسفانه نظام تعلیم و تربیت مثل سایر دستگاههایی که فقط در «عدد و آمار» موفقند در تلّه ی آمار سازی دروغین گرفتار شده است ، با نگاهی به آمارِ غیر واقعی ایجاد شغل، توسعه ی فضای سبز، امنیت، رضایتمندی عمومی و .. با مدینه ایی فاضله ی کاغذی روبرویم که زندگی در آن آرزوی هر انسانی است ، اما حقیقت امر چیز دیگری را عیان میسازد ، مشاهده ی عینی لشکر بیکاران ، عریانی شهر از گل و گیاه و انواع تهدیدات و آمار بالای افسردگی و ... نشان دهنده بیرون زدگی دم خروس و دروغ بودن آمار است.
فارغ التحصیل کردن غیر واقعی صدها هزار نوجوان که از نوشتن یک متن کوتاه ادبی عاجز و در حل یک ضرب یا تقسیم ساده ناتوان و یا در کسب سایر مهارتهای عاطفی و روانی بازمانده است در واقع ذبح کردن عقلانیت و دانش به پای آماری دروغین و دست ساخته است.
به وزیر به حج رفته ی ما که سقوط دونمره ای را نمره ی واقعی میداند! باید گفت : جناب وزیر! شما بسیار خوشبین هستید! بدانید اگر آزمون ها، براساس استاندارد واقعی و بر مبنای اهداف یادگیری و ضریب دشواری سؤالات باشد نه بنده و نه شما رنگ مدرک دکترا را نمی دیدیم و چه بسا هزاران مدرک دیگر اعتباری به اندازه ی جوهرشان نداشتند! سقوط «نمره» ، زمانی رخ داد که از ساختمانهای مدارس، فرسودگی و در چهره ی معلمان تکیدگی و بیچارگی رخ داده و تعلیم و تربیت در سیاستگذاریهای کلان اولویت قرار نگرفت !
الان دیگر برای مانور دادن به اینکه چه کسی مقصر است بسیار دیر شده ، نمرات درسی آنقدر کیلویی شده که بسیاری از مدارس، علیرغم اینکه نیمی از سال معلم نداشته یا به عناوین مختلفی تعطیل شده اند دارای آمار قبولی بالای نود و حتی صددرصدی بوده و برای دانش آموزانشان جشن فارغ التحصیلی میگیرند!
این فاجعه حتی در دانشگاه و پایان نامه های اجاره ای آنقدر امتداد پیدا میکند که حتی استاد و دانشجو مورد اشاره هر دو میدانند ، آرزوی یک دانشجوی تنبل یک استاد بیسواد بوده و استاد بیسواد در یک مدیریت ناکارآمد بهتر رشد میکند! برای نجات تعلیم و تربیت رسمی کشور راهی به جز اولویت قرار دادن آن در برنامه های توسعه ای و بودجه ای نیست ، اولویتی که سالهاست به فراموشی سپرده شده است .