شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۵۸۰
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۰

شوشان ـ فائزه رحیمی مقدم :

اولین نکته­ برای فهم و تحلیل سیاست خارجی، درک این مسئله است که سیاست خارجی در یک بستر محیطی جریان دارد. مورگنتا چراغ راهنمای سیاست خارجی کشورها را «پیگیری منافع ملی» می­داند. ژئوپلیتیک، ژئوکالچر و ژئواکونومیک ایران متأثر از تعاملات ساختاری با سایر کشورها است و در این شرایط، شناخت بستر محیطی به خوبی می­تواند به تبیین سیاست خارجی ایران کمک کند.

تنوع الگوی رفتاری کشورها از رقابت و همکاری تا تعارض و تقابل، قدرت­محوری، فراوانی تعارضات، سطوح نامتوازن قدرت در کشورهای غرب آسیا، فراوانی مداخلات خارجی، اتحاد و ائتلاف با قدرت­های برون منطقه­ای، عدم مدیریت ورودی­های خارجی، ضعف و سستی پیوندهای استراتژیک میان کشورهای منطقه، آسیب­پذیری مرزها، تنوع تهدیدات از نظر هستی­شناختی و روش شناختی، تنوع نقاط هدف، روند فزاینده شکاف­های درونی اعم از قومی و گروهی، ضعف انسجام داخلی و حساسیت و تأثیرپذیری نظام­های سیاسی و امنیتی، حضور و اقدامات مختلف قدرت­های مداخله­گر جهانی در تحولات کشورهای اسلامی، حضور خطرناک گروه­های مختلف تروریستی، روند صلح بین اسرائیل با کشورهای عربی از مهمترین موارد قابل اشاره برای فهم فشار ساختاری بر نظم منطقه­ای در حوزه­­ی غرب آسیا و خلیج فارس می­باشند و ایران به دلیل موقعیت خاص در میان انبوه فشارهای ساختاری مذکور قرار گرفته است.

در حالی که طی سال­های گذشته تحت تأثیر فشار حداکثری ناشی از تحریم­های گوناگون آمریکا علیه ایران، اقتصاد ایران به سوی نوعی انزوا حرکت کرده، بیم این می­رفت که انزوای سیاسی نیز گریبان­گیر کشور شود. برای برون­رفت از این حالت، کاستن از فشار تحریم­ها و تلاش جهت افزایش قدرت و توان چانه­زنی با کشورهای منطقه که با رژیم اسرائیل به برقراری روابط پرداخته­اند و نیز در شرایط مطرح شدن ناتوی عربی و حتی مسئله­ی گسترش ناتو در غرب آسیا به نوعی که در آخرین خبرهای منتشر شده از سوی سازمان پیمان اتلانتیک شمالی(ناتو) اعلام شده که بناست به درخواست رسمی بغداد، دامنه­ی فعالیت خود را در عراق گسترش ­دهد و تحت عنوان «نیروی مستشار» با «وزارت کشور» و «پلیس فدرال» برای افزایش توان رزمی و ظرفیت­سازی همکاری کند؛ وظیفه­ی وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی ایران چیست؟

با وقوع تحولات 2011 موسوم به بهار عربی یا بیداری اسلامی و تأثیرات آن بر کشورهای منطقه به­ویژه ایجاد تغییر و چالش­های جدید در نظام­های سیاسی و امنیتی، روابط ایران و عربستان به­عنوان دو بازیگر مهم منطقه­ای دستخوش تغییرات و تحولاتی شد، به­گونه­ای که به تیره­ترین مرحله­ خود، یعنی قطع ارتباط کامل دیپلماتیک وارد شد. با روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران و تلاش برای برقراری روابط با همسایگان، پس از هفت سال قطع ارتباطات دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، در نهایت این دو کشور با میانجی­گری چین، به ازسرگیری روابط خود پرداختند. با مروری بر روابط این دو بازیگر مهم منطقه­ای در حوزه­ی خلیج فارس و خاورمیانه، می­توان به این نکته دست یافت که روابط ناپایدار چهاردهه­ای همواره موانعی را در مسیر تحقق و تأمین منافع اقتصادی و سیاسی آن­ها ایجاد کرده است.

کشورها با توجه به اصول و اهداف بنیادی خود، قابلیت­ها و توانمندی­ها و همچنین توجه به شرایط بین­المللی و منطقه­ای خط­مشی­های سیاست خارجی را تنظیم می­کنند. با توجه به تاریخ هرگاه کشورها به سوی واگرایی و تقابل قدم برداشته­اند، به همان میزان امنیت منطقه را به خطر انداخته و زمینه­ساز بحران شده­اند. در شرایط حال حاضر با توجه تحولات نوین منطقه و جهان، حضور دموکرات­ها در رأس ساختار تصمیم­سازی­های آمریکا و تمرکز آن­ها بر چین و چرخش به سوی آسیا به­جای صرفاً تأکید بر خاورمیانه، گذار نظام بین­الملل از حالت تک قطبی به چندقطبی و تلاش چین برای رسیدن به آفریقا و تکاپوی کشورهای منطقه برای تسهیل این فرایند و همچنین حضور فعال بن سلمان و تلاش­های او برای توسعه عربستان و از سوی دیگر محدودیت­های اقتصادی شدید ناشی از تحریم­های آمریکا علیه ایران در عرصه­ی بین­المللی و حتی منطقه­ای و همچنین حضور ابراهیم رئیسی که از ابتدا به­دنبال سیاست همسایگی و برقراری روابط بهتر و گفت­و­گو با همسایگان است، روابط ایران و عربستان دوباره احیا گردید تا هر دو کشور به منافع مد نظر خود دست یابند.

در این میان، نمی­توان از حمایت مخفیانه­ی عربستان از ماجرای حمله­ی طبس، حمایت مالی و سیاسی از صدام حسین طی هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران، حمایت مالی از گروه­های تکفیری در غرب آسیا، تلاش دیپلماتیک برای ارجاع پرونده­ی هسته­ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم ایران چشم­پوشی کرد؛ و البته به این دلایل نیز نمی­توان قید رابطه و تعامل را با عربستان زد چرا که در اقیانوس مواج سیاست بین­الملل، هیچ جزیره­ی امن و قابل اعتمادی برای دلخوش کردن به رسیدن به ساحل امن وجود ندارد و تنها کاری که می­توان در این بی­اعتمادی محض کرد، استفاده از قایق مشترک یا همان پیگیری منافع در گروی تعامل با دیگران است. نکته­ای که هر دو طرف ایرانی و عربستانی به خوبی درک کرده­اند.

تحلیل سیاست خارجی فقط در یک نقطه، صحیح و درست محسوب می­شود، آن هم زمانی که به­درستی منافع ملی تشخیص داده می­شود و بدون جانب­داری و یا تحقیر و تضعیف هر تیمی و عملکرد و سخنان پیشین افراد، در شرایط حال حاضر و نسبت­سنجی با مسیر حرکت نظام بین­الملل و نقشه­خوانی درست مسیر حرکت سایر کشورها، به هدایت و همراهی دستگاه دیپلماسی کشور در راستای کسب افزایش منافع ملی پرداخت. دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی ایران، تقابل با هژمونی آمریکاست به جز این مورد اصرار بر مواضع در عرصه­ی پویای نظام بین­الملل که هر ساعت آن با تغییر همراه است نه تنها به معنای پیگیری منافع ملی نیست بلکه خودکشی محض است.

در تاریخ روابط بین­الملل، ارتباط و مصالحه میان کشورهای انقلابی با محافظه­کار همواره امری بسیار دشوار بوده است. اما حالا که ایران و عربستان مجدداً وارد تعامل شده­اند نحوه­ی رویارویی جامعه­ی ایرانی با این موضوع نیز قابل تأمل است. در صحنه­ی سیاست بین­المللی بازی با حاصل جمع مثبت بسیار بهتر از بازی با حاصل جمع صفر است. متأسفانه مادامی که تحت تبلیغات و اشتباهات مفروض، با حمایت از موضعی خاص و بی­توجه به منافع پایدار ملی، به انتقاد بدون راهکار دامن بزنیم، نتیجه­ای جز تضعیف تیم خودی و دستگاه دیپلماسی کشور به دست نخواهد آمد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار