شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۶۰۶
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۵
شوشان ـ حامد ملحانی :

خسته از مسیر، خیس از عرق تابستان، خاکی از شن های عراقم که از دور، برق طلایی گنبد می دود توی چشم هایم. شلوغی جمعیت، شوق زیارت را نشان می دهد! جمعیت مثل خرمن گندم در باد، موج می زند.ضریح دو امام، زیر زیباترین سقف آبی دنیا، دلبری می کند.  تنها ضریحی که دو بانو هم کنار دو امام در آن دفنند.

اینجا البته فقط مدفن نیست. خانه آخرین امام هم هست. نجف اگر چه خانه پدری است اما سامرا به خاطر مولود مبارکش، که امام عصر ماست انگار خانه خودمان است.یک گوشه اش مزار دو امام، دو معصوم، دو حجت خدا، دو شهید، دو نور است، پدر و پدربزرگ امام زمان! آن طرف تر اما عجیب ترین قصه وصلت تاریخ شیعه، در خاک آرمیده است، مادر امام زمان! کسی که اراده خدا او را از دورترین فاصله مکانی و طبقاتی و دینی و فرهنگی به اینجا آورد تا مادر منجی باشد.

آن سوتر پله های پیچ در پیچ به سردابی می رسد که شاهد آخرین لحظات حضور امام پیش از غیبت هزار و چند ساله بوده است. در سرداب می ایستم و خودم را با ماشین زمان خیالم می برم به آن لحظه تاریخی! به آخرین حضور ظاهری او در اینجا! به هوایی که اینجا تنفس کرده است‌. به زمینی که اینجا رویش ایستاده است. خودم را پرت می کنم به عمق تاریخ، به لحظه شروع غیبت کبری! عمیق تر نفس می کشم. گام ها را کوتاه تر بر می دارم و با خودم مدام تکرار می کنم امام حی من روزگاری اینجا بوده است. اینجا آخرین اثر از خانه آخرین امام است در عجیب ترین شهر تاریخ شیعه! سامرا!

و برای شیعه معمولی، شیعه گناه آلوده دنیازده ای مثل من، شیعه ای که در غیبت به دنیا می آید، بزرگ می شود، پیر می شود و عاقبت در غیبت می میرد و او را نمی بیند، شاید بهترین دلخوشی، همین نفس کشیدن در سردابی باشد که خاطره او را هنوز در حافظه اش دارد!

دلبری سقف آبی و دلخوشی سرداب خاطره ها، سهم الارث سامرا است برای زائر خسته عرق کرده خاکی گناه آلوده!
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار