شوشان ـ محمدسعید بهوندی :
تو را بخدا ببینید؛ عاقبت حق و حقوق مسلم ما بازنشستگان مشمول متناسبسازی در کمیسیون تلفیق برنامهی هفتم توسعه به کجا رسیده است که شش سال و نیم با حکم صریح؛ " دولت مکلف است...."!(مادهی 30 قانون برنامهی ششم توسعه) و با وجود همین مجلس و نمایندگان دلسوزش! هر چه شیون کردیم و بر سر زدیم، هرگز نتوانستیم دولت سیزدهم را به اجرای این تکلیف صریح و شفاف متقاعد سازیم، حال این کمیسیون با هفتهها بالا و پایین کردنها، چرتکه انداختنها و در بوق و کرنا گذاشتن تبلیغاتی، بنا دارد با؛ توصیهی؛"دولت مجاز است در چهارچوب قوانین..."!(مواد الحاقی ۱۹ و ۲۰ مصوبهشان)، دولت را برای استیفای این حق سالها قانونی، اما نفله شده، به اجرا وادار سازد، آن هم با چه شرایط و فرایند تلخ و توهینآمیزی!.
آری، تمامی عقلهای سلیم در خصوص این ماجرای بشدت تلخ جمع شوند و پاسخی بیابند که؛ آیا گرهی که هرگز با "تکلیف صریح" باز نشد که نشد، با "مجاز است" باز خواهد شد؟! آیا یک نفر منصف و بامروت پیدا میشود تا بگوید؛ با این شتاب بیاعتنایی آشکار نسبت به قانون و حقالناس، آن هم نزد دو قوهای(دولت و مجلس) که اتفاقاً مهمترین مسئولیتشان رعایت عدالت و رفع تبعیضهای نارواست، قصد رسیدن به کدام مقصد و مقصود را داریم...؟!
به کجا چنین شتابان؟
گَوَن از نسیم پرسید:
دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم…
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر! اما
تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را...!
"شفیعی کدکنی"