شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۶۵۴
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۱
در دو سه دهه ی پیش که تب و تاب با حساسیت انقلابی و برخورد باناکارآمدی و ناهنجاری های مدیران ادارات و شرکتها بالا بود، و مرتب متخلفین سر از زندان در می آورند. روزی مسئول زندانهای شهرستانی
صدای شهروندان فرهنگی مصیبت زده و دلسوز امیدیه

سخنی قابل تامل و داستان عبرت آموزی را  تعریف کرد. فرمودند، یکروز کلیه ی مسئولین را برای بازدید از زندان و زندانی های دعوت کردم.‌ هنگام بازید یک نکته غیر قابل انتظار را به آنها گوشزد کرد.
گفتم بیایید به زندانها برسید، چون سرکارتان آخر و عاقبت با زندان است. زندانها را مرتب و امکانات بدهید، بنفع خودتان می باشد.

حال به مدیران ، مسئولین و دست اندرکاران اداری و شرکت نفت و گازی شهرستان امیدیه  عرض می شود،هر چه زیر ساخت‌های خدماتی و تاسیساتی را آباد کنید. بیشتر خدمت به آینده ی خودتان، خانواده تان و همشهریان تان خواهید کرد. و  به عنوان نام نیک و باقیات صالحات ماندگار می مانند و بالعکس هر چه بفکر حفظ خود، پست خود و موقعیت بهتر خود باشید. فرصتهای مدیریتی و شهرستان را سوخته و آینده خود و همه را ازبین می برید و امکانات هرز می روند. با تمامی طمطراق برخی در خدمتگزاری و مدیریتهای نمونه ای تنها یکی دو تا از صدها نواقص از این فرصت سوزیهای فاجعه بار برای قضاوت افکار عمومی و کارشناسان به تصویر کشانده می شود. دیشب ساعت ۲و نیم شب وقتی همسایه و همکار فقید  فرهنگی مان مرحوم آقای سید جعفر عزیزان مرتضوی دچار سکته شده بود و ما جمعی از محله ی شصت دستگاه جمع شده بودیم و مجبور به استفاده از خدمات ۱۱۵ شدیم.پس از تماس در اسرع وقت عزیزان مان در ۱۱۵ آمدند لیکن تلاشها در محل نتیجه بخش نبود.

اولاً: در خیابان و کوچه های پر چاله و دست انداز منازل ۶۰ دستگاه فرهنگیان با دردسر فراوان توانستند آمبولانس را بیرون برانند.

ثانیاً: متاسفانه با تمام تلاشهای بی وقفه ی عزیزان و کادر محترم درمانی در بیمارستان شهید ایرانپور نتیجه ای حاصل نشد. متاسفانه همکار فرهنگی و همسایه ی محترم جان به جان آفرین سپردند.

ثالثاً: مشکل اساسی و فاجعه از اینجا شروع شد که باید متوفا با وزن نسبتاً بالا به سردخانه منتقل می شد که باز با نهایت تاسف در اثر عدم وجود نیروی کافی و مهارت دیده برای کاور، جابجایی و انتقال اگر ما و اولیاء نبودند. از تنها نیروی زحمتکش برای حمل و جابجایی کاری بر نمی آمد.با تمام دردسر، زحمت و عدم آمادگی و مهارت برای رعایت امور بهداشتی میت بطرف خارج از محیط داخلی بیمارستان که تاریک، مسیر نامتناسب و بسوی سردخانه حرکت داده شد. در *لابی اتاق ورودی سردخانه حداقل روشنی در حد یک لامپ خواب هم وجود نداشت. مجبور به استفاده از نور موبایل برای ورود شدیم و فاجعه بارتر از استمرار فرآیند نواقص جابجایی و حمل، عدم وجود محل نگهداری  مناسب و بهداشتی بصورت یخچالی و کشویی در حد سردخانه ی یک روستا برای تحویل میت بود. تنها قفسه فلزی  ویترینی مارکتی باز و آزاد پلیتی برای نگهداری بدون حفاظ وجود داشت.که به نوعی ما و همراهان عزیز خود را با تلاش و زحمت بسیار در آن جا داده و رها کردیم. آنهم در بیمارستان شهید ایرانپور که پر سابقه با قدمت مربوط به  شرکت بهر برداری نفت و گاز آغاجاری* می باشد. تو خود از این مجمل بخوان حدیث مفصل را...

با نهایت تکریم و پوزش از کلیه ی خدمات مدیران دلسوز، کادرهای درمانی ایثارگر و خدمتگزاران شریف گمنام مشت نمونه ای از خروارها فاجعه و آسیب است، که اگر قلم بخواهد در اطراف و اکناف امیدیه بچرخد از درب ورودی شهر و شهرهای نفتی و گازی  تا ... بجای اشک بایدخون گریست و نوشت.

قضاوت با شما مدیران متعهد، کارکنان شریف شرکتهای نفتی و گازی امیدیه، شهروندان محترم و نهادهای نظارتی دست اندرکار که تایید کننده مدیران نمونه با خدمات جهادی در ادارات، شرکت‌های نفتی و گازی دولتی امیدیه و میانکوه  
      
 
جمعی از فرهنگیان خواهان رسیدگی به شرایط نامطلوب خدمات محل زندگی،امکانات درمانی و شهری در امیدیه
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار