شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۸۰۲
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۴
در محضر تاریخ!
شوشان ـ لفته منصوری :
 
کنش‌گران مرزی کتابی است که تو را به حرف در می‌آورد و یا حرف در دهانت می‌اندازد، له یا علیه اندیشه صاحبش! این را از نظرات مخاطبان این یادداشت‌ها، می‌توان فهمید که در کانال‌های اطلاع‌رسانی خود بازنشر دادم. ای‌کاش حاشیه سفید دوروبر کاغذهایش پهن‌تر بود تا آنچه دلت بخواهد [در] و [بر] آن، حاشیه‌نگاری بکنی!مقصود فراستخواه کنش‌گران مرزی را از شکم مادرِ تاریخ با عمل سزارین و با عرق‌ریزان روح به دنیای ایران قابلگی کرده است.

او با الهام از والتر بنیامین، روایتی وارونه از تاریخ می‌خواند تا گذشته را از بند حال رها سازد. او مانند عکاسی که منظر به منظر می‌رود و برای ثبتِ آن‌ها [جلوه‌ها] مدام خود را جابه‌جا می‌کند، به سراغ تاریخ نمی‌رود! تاریخ نگری [از نظر او] تنها پی‌جویی وقایع «آماده در آنجا» نیست، تجسس در روایات و کلنجار رفتن برای فهم بازی‌های معما گونی است که چه‌بسا در پسِ پشت آن روایت‌ها از چشم ما پنهان می‌مانند یا محبوس می‌شوند؛ است. (ص ۱۲ و ۱۳) همین، کار او را هم دشوار و درعین‌حال، دل‌چسب کرده است.

او در پاسخ به این پرسش که: چرا این‌همه به ابتکارات و تنوعات و خلاقیت‌های کنش‌گری چشم می‌دوزیم؟ [می‌نویسد]: برای اینکه جامعه‌ی ایران تنها با مشکل ساختارهای دولتی درگیر نیست، ضعف مزمن جامعه‌ی مدنی نیز در میان است. سازمان‌های مردم‌نهاد به‌قدر کافی نیست، آنچه هست، لزوماً و علی‌القاعده چندان آزموده و قوی نیست. در خودِ فرهنگ عمومی نیز ضعف‌هایی ریشه دوانیده است. درنتیجه، کنش‌های مؤثر و شبکه‌ای برهم افزاینده‌ای از هم‌کنشی‌ها در جامعه‌ی بیرون دولت ذخیره نمی‌شود؛ غنا پیدا نمی‌کند؛ و به درجات بلوغ نمی‌رسد. اینجاست که راه‌های میان‌بُر برخی کنش‌گران می‌تواند سوسوی امیدی، هرچند لرزان در این وضع ظلمانی باشد. (ص ۲۱)
البته او با کفگیر پر سوراخ به سراغ تاریخ نمی‌رود، درعین‌حال یک‌راست می‌رود و در محضرِ تاریخ خُرد یا تاریخ میانْ می‌نشیند! تاریخی که به تجسس در امر میانی پرداخته است. میان سرکوب و مقاومت، فضای گفتگو هست و عاملانی که نه در خط سیاه سرکوب بودند و نه در صف سرخ مقاومت. در میانْ تردد می‌کردند. (ص ۵۰) تاریخ خُرد، تاریخِ دیدن جزئیات؛ تاریخِ تجسّسی؛ تاریخِ شرلوک هولمزی؛ تاریخِ کارآگاهانه و سرنخ‌یابانه است. تجربه‌های زیستِ انواع عاملان تاریخ را به‌دقت و جزء‌به‌جزء دیدن و به دست دادن توصیفی فربه و غنی از این تجربه‌ها با شواهد دقیق از اهداف آن است. (ص ۴۹)
فراستخواه مفهوم کنش‌گر مرزی را به نحو استقرایی و از مطالعه‌ی شواهد و روایات و خاطرات و رویدادهایِ زمینِ ایران برکشیده است؛ یعنی این مفهوم از آسمان نظریه فرود نیامده است؛ بلکه از زیست و زندگی جامعه در سرزمین ایران و جزئیات وقایع و حوادث و تجربه‌های آن با تمرکز بر تاریخ معاصر ایران برخاسته است. (ص ۶۱)
نظریه «زمینه بنیاد» که او، آن را «نظریه‌ی برپایه»[1] ترجمه کرده است (ص ۵۲) را در تحقیق خود به‌کاربرده است. نظریه‌ی ظهور یافته از شواهد کف جامعه است؛ قیاسی نیست بلکه استقرایی است؛ از کل به جزء نیست بلکه از جزئیات به کلیت رسیدن است. از طبیعت جامعه‌ی ایران و تاریخ آن استنتاج و سپس انتزاع شده است. (ص ۶۱)
نیک می‌دانید، پژوهش‌های بدون نظریه[2] از بسط دانش به شیوه‌ای منظم و نظام‌مند ناتوان هستند. نظریه‌ها، همان پل‌هایی هستند که قطعه‌های معین پژوهش را به یکدیگر و بدنه‌ی عمومی دانش متصل می‌کنند تا بدین ترتیب عمارت‌های منسجمی را به‌جای تلنباری از آجرهای نامنظم، به وجود آورند که دارای روابط درونی معنی‌دار، هستند.
تئوری فراستخواه به شکل منظم و بر اساس داده‌های واقعی تاریخی شکل می‌گیرد؛ بدون استفاده از فرضیه‌ها و رویه‌هایی که ممکن است باعث محدود شدن افق دید، نقطه‌ی تمرکز، دامنه‌ی عمل و گستره‌ی مطالعه شوند، محقق، به شکلی آزاد به پدیده‌ها نزدیک می‌شود و آن‌ها را بدون دست‌کاری موردپژوهش قرار می‌دهد.

در این موضوع، او دریافته است که دانش ما، محدود و علیرغم اینکه کتاب‌های زیادی منتشر شده است، تئوری قابل‌اعتنا در آن‌ها موجود نیست. هدف او تولید نظریه است نه توصیف صرف پدیده. برای اینکه تحلیل‌ها به نظریه تبدیل شوند، مفاهیم باید به‌طور منظم به یکدیگر ربط یابند.
بنابراین کنش‌گر مرزی یک نظریه‌ی بزرگ (گرند تئوری) نیست بلکه یک نظریه‌ی برآمده از زمینِ جامعه‌ی ایران (گراندد تئوری) است. (ص ۶۲)یکی از کارهای ارزشمند، قوی و مهمی که مقصود فراستخواه در این اثر انجام داده این است که این نظریه‌ی خود را در کنار ۱۶ نظریه‌ی بزرگ به محک، آزمایش و مقایسه گذاشته است.

«کنش‌گران مرزی» کلبه‌ی کوچکی در نقطه‌ای از دانش ملی ماست که او به‌عنوان سرپناهی نظری برای توضیح تحولات ایرانی ساخته است و اکنون به خواننده نشان می‌دهد که این کلبه‌ی کوچک، نزدیک و اطراف کدام ساختمان‌ها و مکان‌ها و حتی برج‌های نظری قرار دارد. (ص ۶۲)
صاحب‌نظران بر این باورند، اندیشمندانی که می‌خواهند نظریه‌پردازی کنند، باید از دو نوع دانش تخصصی برخوردار باشند؛ دانش، نسبت به پدیده‌ای که برانند تا در مورد آن تئوری سازی کنند و دانش، نسبت به روش‌شناسی‌های نظریه‌پردازی. تدوین اسلوب پژوهش هم خود، شاخه‌ای جداگانه از علم است که تحت عنوان روش‌شناسی شناخته می‌شود. به‌درستی که مقصود فراستخواه با اهلیت و درایت خاص و حزم و احتیاط ویژه و درنگ مطلوبی به این موضوع نزدیک شده است. به نظر من، کنش‌گران مرزی از منظر روش‌شناسی نیز کار پخته، قوی و سرمشقی برای دانش‌پژوهان تولید کرده است.
 


پانوشت:
[1]- Grounded Theory.
[2]- Atheoretical Research.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار