شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۸۶۴
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۴
تاریخ مطبوعات:
شوشان ـ محمدجعفر محمدزاده :

▫️مطالعه اسناد مطبوعاتی و ورق زدن صفحه‌های مطبوعات ایران از گذشته تا امروز، یکی از ملزومات کار نگارش دانشنامه مطبوعات ایران است که سالیانی است بخش قابل‌توجهی از وقت و عمر نگارنده را مصروف خود کرده است و در هر جست‌وجو یافته‌هایی ارزشمند به‌ دست می‌دهد.

▫️ نشریه‌ای به نام پیام به مدیریت سیدحسن شکوهی یزدی در سال‌های ۱۳۰۱ و ۱۳۰۲ در تهران چاپ می‌شده است. این نشریه در شماره ۱۴۷ خود در ۴ مرداد ۱۳۰۲ مقاله‌ای دارد با نام «بحرین کو؟» که در آن از اوضاع بحرین، تضعیف زبان ملی، دخالت‌های کنسولگری انگلیس و بی‌توجهی دولت مرکزی به محرومیت ساکنان آنجا انتقاد کرده است.

▫️ در عمر مطبوعات ایران، هفته‌نامه دیگری وجود دارد که در سال‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ با رویکرد سیاسی، اجتماعی و انتقادی با نام بحرینِ ما و به صاحب‌امتیازی و مدیریت ابراهیم صمصامی شیرازی در تهران، با هدف دفاع از حاکمیت ایران بر بحرین، از ۷ دی ۱۳۳۰ منتشر شده است.
محتوای کلی این هفته‌نامه نقد دخالت‌های انگلیس در امور بحرین است. بر بالای سرلوحه این هفته‌نامه، این شعار به‌عنوان سیاست کلی نشریه درج شده است: «قیام برای استرداد خاک ایران که بدون هیچ‌گونه قرارداد و معاهده‌ در تصرف اجانب است».
هفته‌نامه‌ بحرینِ ما در صفحه اول شماره نخست خود مقاله‌ای با این عنوان دارد:
«دخالت انگلیس در امور بحرین: ۱۲۰ سال است که انگلیسی‌ها در امور بحرین دخالت می‌کنند».
همچنین در مقاله‌ دیگری در صفحه اول شماره ۸ از دولت دکتر مصدق خواسته شده که درباره آزادسازی بحرین از چنگال اشغالگران خون‌آشام اقدام کند و فوراً استاندار و نیروی نظامی به بحرین بفرستد.
متناسب با رویکرد و سیاست گردانندگان، صفحه اولِ بیشتر شماره‌های بحرینِ ما به مسئله بحرین اختصاص یافته است.

▫️ براین‌پایه حساسیت درباره حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران، ازجمله مسئله بحرین، در برخی مطبوعات در دوره‌هایی بازتاب و بروز داشته است.
روشن است که جدایی بحرین و سایر مناطق ایران جزئی از برنامه‌ و نقشه‌ درازمدت تجزیه ایران و در دستور کار استعمارگران به‌ویژه انگلیس بوده است و اسناد و شواهدِ موجودِ این توطئه که القا کنند ایرانستان برای منافع آنها بهتر از ایران‌زمین است از دوره صفویه تا به امروز قابل مطالعه، رصد و تحلیل است.

▫️فهم این مهم ضروری است که برای تجزیه ایران، حذف زبان ملی و تشویق اقوام به جایگزینی زبان‌های محلی و قومی با شعار زیبای «حق زبان مادری» به‌جای زبان ملی همواره در سرفصل برنامه‌های تجزیه ایران بوده است؛ آن‌گونه که در بحرین در دست‌کم پنجاه سال پیش از جدایی از ایران، زبان فارسی دچار آسیب شده بود و در آنجا به تبعِ زبانِ ملی، عِرق ملی نیز از بین رفته بود.

▫️وقتی مردم زبانِ ملی را نشناسند و نتوانند به‌وسیله آن با دیگر هم‌میهنان خود در مناطق دور و نزدیک ارتباط برقرار کنند، نه تنها ارتباط از بین می‌رود، بلکه اتحاد و انسجام ملی هم تخریب می‌شود و مردم دورافتاده از آن پس، دیگر مفاهیم وطن‌دوستانه را یا نمی‌شنوند و یا نمی‌فهمند و همدلی و هم‌آوایی مردم در مفاهیمی مانند «ای ایران ای مرز پر گهر»، «چو ایران نباشد تن من مباد»، «ما گل‌های خندانیم، فرزندان ایرانیم» و «دریغ است ایران که ویران شود» و... از بین می‌رود و خاطره جمعی ملت به دست فراموشی سپرده می‌شود.
اگر زبان ملی آسیب دید، علاوه‌بر سرودها، داستان‌های ملی و تاریخ ملی هم محل رجوع و گفت‌وگو و همدلی نخواهد بود و در ماجرای جدایی بحرین از ایران، آنچه بیش از دیگر علل سهم داشت همین بود که باعث شد بشود آنچه نباید می‌شد.

▫️ اگر در اسناد، سفرنامه‌ها و برخی مطبوعات به تاریخ و جزئیات جدایی قفقاز، هرات، بخش‌هایی از بلوچستان و بخش‌هایی از آسیای میانه و فرارودان با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید که اسباب ریز و درشت متعدد تجزیه و جدایی پاره‌های وطن، از این سه عامل عمده بیرون نیست: تضعیف زبان و فرهنگ ملی، دخالت بیگانگان (به‌ویژه انگلیسی‌ها که حتی در جدایی ۱۷ شهر قفقاز و الحاق آن به روسیه تزاری دخالت داشتند) و ضعف حکومت‌های مرکزی در رسیدگی به نیازهای مناطق جداشده از ایران.
تاریخ پر از درس و عبرت است اگر اهل آموختن باشیم.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار