شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۸۷۸
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۷
قلب واقعیت برای گریز از پاسخ!
شوشان ـ حسین دلیر :

سه‌شنبه هفته گذشته در دیدار استقلال مسجدسلیمان و عقاب هندیجان در لیگ فوتبال خوزستان، داور این مسابقه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بازی نیمه‌کاره رها شد. پس از آنکه «امیر بهرام بحرینی» در دقیقه 62 یک پنالتی به سود تیم عقاب اعلام کرد، این داور با مشت شدید یکی از بازیکنان استقلال، نقش بر زمین شد. شاهدان گفته‌اند داور با صورت خونین بازی را نیمه‌تمام رها کرده اما در روایت‌های برساخته پسینی، اطلاعاتی دیگر ارائه گشت.

انگار قرار نیست ورزش ما به‌ویژه در لیگ‌های پایه از بحران‌های اخلاقی و فرهنگی، پیراسته شود. کتک خوردن داور خوزستانی از بازیکن جوان، حاوی شگفتی نیست. از این نظر که اولین نبوده و آخرین نیز هم. از اساس هواداران در فوتبال ما، به پی گرفتن خبرهای این‌چنین خو گرفته‌اند. فرصتی دست می‌دهد تا به بهانه‌ی این شاهکار تازه، چندخطی بنویسم. شاید تلنگر و نیشتری بر پیکره وارفته مدیریت‌های ورزشی ما شود.

باگذشت چندین روز از این فاجعه‌ی اخلاقی و انتشار گسترده فیلم و خبر این رخداد در رسانه‌ها و فضای مجازی اما مسئولان اصلی هیئت فوتبال خوزستان، واکنشی بدان نداشته‌اند. همچون همیشه سکوت اختیار کرده تا در هر بزنگاهی؛ بدهکار پاسخگویی به افکار عمومی باقی بمانند. اگرچه ظهر فردای این اتفاق، رئیس کمیته داوران هیات فوتبال خوزستان در مصاحبه با ایسنا کوشید یک‌تنه، جور پاسخ‌گریزی این تشکیلات فوتبالی را بکشد.

علی پورافشار، روایتی را ارائه داد که از عینیت رخداد به دور و آمیخته با محافظه‌کاری بود. روایتی که بیش از موضع‌گیری بی‌طرفانه، به جانب‌داری از صاحب‌منصبان مسئول و فرافکنی می‌ماند. پورافشار در واکنش به این پرسش که گفته می‌شود در جریان این بازی داور را به‌قصد کشتن مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند به خبرنگار ایسنا می‌گوید: «نه اصلاً به این صورت نیست و برای آن‌هایی که این‌گونه اطلاع‌رسانی می‌کنند، متاسف هستم. [...] داور در صحنه‌ای برای تیم هندیجان یک ضربه پنالتی اعلام کرد. تیم استقلال مسجدسلیمان به تصمیم داور معترض می‌شود و در همین حین نیز داور را دوره می‌کنند و بعد هم یکی از بازیکنان مسجدسلیمان داور را هُل می‌دهد و داور به زمین می‌خورد. داور هم بازیکن خاطی را از زمین اخراج کرد. بعد از این شرایط نیز داور ناراحت می‌شود و به رختکن می‌رود. بسیار تلاش می‌شود که داور برگردد و بازی ادامه پیدا کند اما داور نمی‌پذیرد و بازی نیمه‌تمام می‌ماند.» (ایسنا، 8/9/1402)

پورافشار در این مصاحبه دو ادعای دیگر هم دارد که عجیب می‌نماید. می‌گوید: «در این بازی ضرب و شتم به وجود نمی‌آید [...] من با خود داور هم‌صحبت کردم و تاکید داشت که مورد ضرب و شتم قرار نگرفت اما این که برخی رسانه‌ها به‌صورت دیگری به این قضیه پرداختند، کار درستی نبود.»

تاکید او بر برخی رسانه‌ها البته اشاره به گزارش «ورزش سه» دارد که با عنوانی جنجالی منتشر شد. «در خوزستان داور را به‌قصد کشتن زدند!» نویسنده این گزارش در کنار روایت رخداد؛ نقبی به سکوت عجیب هیئت فوتبال خوزستان می‌زند.

بحرینی، همان داور مضروب سه روز پس از مسابقه روایت‌هایی تکان‌دهنده‌تر می‌گوید و البته در فرازهایی نزدیک به مقام بالادست خود، داستان را می‌پردازد. «در این مسابقه تیم استقلال مسجدسلیمان در نیمه اول دو بر صفر پیش افتاد اما در نیمه دوم در عرض 5 دقیقه 3 گل دریافت کرد [...] بعد از آنکه تیم مسجدسلیمان نتیجه را از دست داد، تهدید تیم داوری و به‌خصوص من به‌عنوان داور وسط از روی سکوها و حتی از کنار زمین شروع شد. [...] چند دقیقه بعد یک نفر که به تیم استقلال مسجدسلیمان ظاهراً نزدیک بود، با چاقو کنار زمین آمد و آن را به من که وسط زمین بودم، نشان داد. همان لحظه بازی را قطع کردم و به ناظر اعلام کردم که اگر شرایط این‌گونه باشد، بازی را ادامه نمی‌دهم. وقتی بازی را دوباره شروع کردم، همان بازیکنی که در تصاویر مشخص است مرا هُل می‌دهد، سمت من آمد و گفت اگر بازی را ببازیم، زنده از زمین بیرون نمی‌روی! [...] چند دقیقه بعد در محوطه جریمه استقلال مسجدسلیمان روی مهاجم تیم میهمان خطای پنالتی واضح شد و من اگر آن صحنه را خطای پنالتی نمی‌گرفتم، شرمنده لباسی که بر تن داشتم، می‌شدم. با اینکه تهدید شده بودم اما اعلام پنالتی کردم و بعد همان بازیکنی که تهدیدم کرده بود، با پیراهن شماره 17 آمد و مرا هُل داد که در تصاویر منتشر شده هم مشخص است.» (ورزش سه، 10/9/1402)

در فاصله سه‌روزه از آن رخداد، در مصاحبه‌های رئیس کمیته داوران خوزستان و داور مسابقه؛ به‌گونه‌ای مدیریت رسانه‌ای صورت پذیرفت تا اظهارنظرها، نزدیک به هم و به دور از عینیت‌ها باشد. به‌طور معمول، بارها با چنین تجربه‌ای در واکنش‌های رسانه‌ای مواجه می‌شویم. آنگاه‌که رابطه فرودست و فرادست در هر واقعه‌ای؛ مخل حق‌گویی و عدالت‌طلبی می‌گردد.

این روایت‌های تلطیف شده با آنچه در فیلم این درگیری مشاهده می‌شود، متضاد است. این تضاد نه از سر سوءبرداشت گوینده‌ها و راویان که نشانه‌ای از سوگیری و انحراف یا قلب واقعیت تلقی می‌شود. کیفیت فیلم‌برداری و زاویه قرارگیری دوربین متناسب با این سطح فوتبال، امکان تحلیل دقیق تصویری را میسر نمی‌سازد اما شتاب حمله بازیکن آبی‌پوش به داور و زاویه فرود مشت سهمگین او بر صورت بحرینی به‌وضوح قابل درک و دریافت است. مشتی چنان غافلگیرانه و محکم که داور 44 ساله را در دم نقش بر زمین می‌کند.

این که هر دو راوی رسمی رئیس هیئت‌داوران و شخص داور- نخواسته یا نتوانسته‌اند واقعه را آن‌گونه که بوده روایت کنند و گفته‌هایشان با مشاهده‌ها، متمایز می‌نماید ناشی از وضعیتی است که مدیریت‌های ما بدان گرفتار هستند. پست‌ها و سمت‌ها، چونان ابرهای بهار در انتظار نسیمی برای گذرند! حفظ این موقعیت‌های وسوسه‌انگیز، به گاه ضرورت نیازمند عبور از بایسته‌های اخلاقی و وجدانی بسیار است. راستی، درستی، شفافیت و شجاعت را ازاین‌سبب باید کیمیای گمشده در رفتار بسیاری مدیران دانست.

رواج این بی‌اخلاقی‌ها نه‌تنها در فوتبال و ورزش که در همه‌ی جامعه به رویکرد مسئولان ما مرتبط است. در اندیشه‌ی امام علی علیه‌السلام، مردم بیشترین الگوپذیری را از حاکمانشان دارند. «اَلنّاسُ بِأُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ». شباهت مردم به اميران و حکم‌فرمایانشان بيشتر است از شباهت به پدرانشان. کیست که نداند مراد از حاکمان در کلام مولا، همه‌ی مسئولان و مدیران در بخش‌های گوناگون است.

روایت‌های متفاوتی از تعداد متولیان دخیل در امور فرهنگی وجود دارد. بین 22 تا 28 نهاد؛ حضوری مستقیم یا غیرمستقیم در فعالیت‌های فرهنگی داشته و بدین‌سبب دست را به ژرفای کیسه بودجه عمومی فرو کرده‌اند. وقتی این تعداد مجری فرهنگی و این اندازه بودجه‌ی بی‌حساب‌وکتاب نتواند برای ارتقای فرهنگ عمومی و مصون‌سازی جامعه از گزندها؛ راهبرد و تضمینی داشته باشد، باید نگران بود. نگران تکرار و تسری ناهنجاری‌های رفتاری در هر عرصه‌ی عمومی؛ نگران دورنمای اخلاقی نسل زد و پرشمار نگرانی‌هایی ازاین‌دست. این آخری حتی نگران واکنش کودکان و نسل نوجوان از مواجهه با آهنگ تازه یک خواننده معلوم‌الحال!

فردای آن شب که محمدحسین میثاقی در فوتبال برتر، نقدهای تندی را متوجه هیئت‌های فوتبال به‌ویژه در خوزستان کرد، وسط یکی از مسابقه‌های فوتبال در همین استان؛ داور با «هوک راست» بازیکن مسجدسلیمان «ناک‌دان» شد! تا آفتابی آمده باشد دلیل همان آفتاب که ذکرش رفت. تا نشان دهد اگر افراد یا مجموعه‌ای مخاطب نقدهای فراوان می‌شوند، دلایلی دارد و تا نباشد گزاره‌هایی در خور نقد و گلایه؛ کسی معترض و منتقدشان نخواهد شد.

تیم‌های حاضر در لیگ برتر خوزستان در پنجمین سطح از فوتبال ایران حضور دارند و اگر موفق به قهرمانی شوند به لیگ دسته سوم راه می‌یابند. مسیری که با پشتوانه مناسب به‌سادگی طی شده و پس از چهار پنج سال یک تیم برخوردار از بنیه مالی و سیاسی؛ خود را به یک قدمی لیگ برتر می‌رساند.

برای چنین وضعیت و موقعیتی، اندک کوشش فرهنگی صورت نمی‌گیرد و همه‌ی گزاره‌ها معطوف به نتیجه‌گرایی، شهرت‌طلبی و دلالی می‌شود. نظیر همین واقعه غیراخلاقی؛ نمونه‌ها و موقعیت‌های فراوانی در فوتبال کشورمان قابل ذکرند که زمین ورزش را با معرکه نزاع و میدان جنگ اشتباه می‌گیرند! درگیری فیزیکی و حوادث اخیر در دیدار دو تیم آریو اسلامشهر و شهرداری آستارا از هفته چهاردهم لیگ دسته اول فوتبال هم از این شمار است.

فراوان‌اند بازیکنان، کادر فنی و افرادی که هیچ اندازه در معرض آموزه‌های مؤثر اخلاقی، حرفه‌ای و فرهنگی نبوده‌اند. آن‌ها که ورزش را منهای هنجارهای معرفتی و اخلاقی و صرفاً از مسیر مهارت‌های فردی پی گرفته‌اند. که اگر معرفت و مرام را بایسته می‌داشتند، به گاه اعتراض به خشونت کنترل نشده نمی‌پرداختند. تا محو کامل فاجعه‌های غیراخلاقی در فوتبال بهتر است پسوند «فرهنگی» از دنباله نام باشگاه‌های ما حذف شود. که بیش از این، فرهنگ دستاویز و دستمایه نیت‌های ماکیاولیستی برخی افراد نگردد.

سی‌ویک سال از درگذشت «معلم اخلاق» می‌گذرد و چهار روز پس از سال‌مرگ پرویزخان دهداری، بار دیگر اخلاق در میانه‌ی ورزش ذبیح نتیجه شد. و این مقارنه نشان داد «اخلاق»، انگاره‌ای فانتزی و نمایشی است و فقط باید باشد تا زینت‌آرای هر محفل گشته؛ بی‌آنکه بدان رجوع عملی شود!

پ.ن: از به کما رفتن «حسام یوسفی» بازیکن 16 ساله تیم کیانوش اروند در 28 تیر امسال و درگذشتش پس از 23 روز، زمان چندانی نمی‌گذرد. فاجعه‌ای که شدت گرمای هوا و ساعت نامناسب برگزاری مسابقه دلیل اصلی آن بود و البته نبودن آمبولانس و پزشک در کما و مرگ آن جوان مؤثر واقع شد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار